اندیشه و اندیشه ورزی
پرسش اصلی کتاب حاضر این است که انسان چگونه میتواند زندگی جمعی خویش را سامان دهد؟ پاسخ کلّی نویسنده همانا ”اندیشه و اندیشهورزی“ است. امّا اندیشه در مورد چه مقولهای؟ فرمایش موبد بابصیرتِ عهد ساسانی، تَنسر، موجز و کامل است: «قانون عقل جهانداری.» از اینرو، کتاب در بخش اوّل (گفتمان ”اندیشه“) در سه گفتار عبارت تَنسر را شالودهشکنی و تحلیل کرده است. امّا اندیشهورزی برای چه؟ نویسنده هدف اندیشهورزی را یافتن بینش درست میداند. پس بخش دوّم (گفتمان ”اندیشهورزی“) در نُه گفتار به تحلیل آرای دانشوران شرقی و غربی ازجمله حمید عنایت، فریدون آدمیت، داریوش شایگان، ابن خلدون، هانا آرنت، لئو اشتراوس، فرنان برودل، و کِنِت تامسن میپردازد. مؤلف بر این باور است که هر یک از این دانشوران، بینش درستی برای فهم و اجرای جنبههایی از قانون عقل جهانداری ارائه دادهاند.
تمدن و سرمایهداری: سنجش امکانهای انضمامی در ساختارهای زندگی هر روزه
نویسنده: فرنان برودل
مترجم: فرهنگ رجایی
فرنان برودل (انگلیسی: Fernand Braudel؛ زاده ۲۴ اوت ۱۹۰۲ درگذشته ۲۷ نوامبر ۱۹۸۵) مورخ فرانسوی و از چهرههای سرشناس مکتب آنال در قرن ۲۰ میلادی و پس از جنگ جهانی دوم بود. تحقیقات و پژوهشهای وی شامل: جهان مدیترانهای، تمدن و سرمایهداری و هویت فرانسه بوده است. برودل از مخالفان سرسخت تاریخ به مثابه واقعهنگاری بود و بر آن تاکید داشت که نکات ظریف جغرافیایی و اقتصادی در جوامع، یعنی نیروهای زیرزمینی و ناپیدایی را که در دراز مدت به تحولات تاریخی دامن می زنند بیابد. حوزه مطالعات وی بیش از هر کجا، عصر کلاسیک بود.
برودل در سال ۱۹۴۶ ریاست گاهنامه آنال را برعهده گرفت. در سال ۱۹۴۹ به استادی کلژ دو فرانس رسید و از سال ۱۹۴۶ شروع به تاسیس بخش ششم – اقتصادی و اجتماعی- مدرسه عملی مطالعات عالی کرد که خود مدیریتش را در فاصله ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۲ بر عهده داشت. در طول این سالها، برودل کتاب پر اهمیت خود درباره تاریخ سرمایه داری یعنی « تمدن مادی، اقتصاد و سرمایه داری» (۳ جلد) (۱۹۷۹) را تالیف کرد و در آن بر پیدایش تدریجی یک «اقتصاد – جهان» تاکید کرد که رفته رفته در چندین نقطه و مرکز توسعه، رشد کرد: جنوا، ونیز، بورگس، آمستردام و سپس لندن. فرنان برودل در سال ۱۹۸۴ ، یک سال پیش از مرگ، به عضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده شد.
فهم نظریه های سیاسی
هدف اين كتاب ارائهي شيوهي جستار و چارچوبي براي فهم نظريهي سياسي است. به اين منظور روند جستاري كه نظريهپردازان به كار گرفتهاند مورد مطالعه قرار گرفته است و كوشش شده است تا نحوهي عمل نظريهپرداز از مرحلهي سردرگمي اوليه تا مرحلهي نتيجهگيري بازآفريده شود. مؤلف نشان مي دهد كه در روند جستار، ترتيب اين مراحل هميشه به ترتيب زير است: 1. مشاهدهي بينظمي؛ .2 تشخيص علل آن؛ 3. ارائهي راه حل. روند نظريهپردازي جزءِ چهارمي هم دارد كه همانا تصوير جامعهي احياشده است كه خصلتي شناور دارد و ميتواند پيش يا پس از مراحل اول يا دوم باشد. در واقع، ميتوان گفت كه فهم نظريهاي سياسي چارچوبي نظري، فلسفي، منطقي و كاربردي ارائه ميدهد كه به كمك آن ميتوان "منطق درونيِ" هر نوع نظريهپردازي را خواه در زمينهي سياست، اقتصاد، اجتماع، تربيت و خواه اخلاق كشف نمود.