آشپزخانه شیشه ای
نام نویسنده : لیندا فرانسیس لی
نام مترجم : فیروزه مهرزاد
در آشپزخانه شیشه ای هر فصل با وعدهای غذا آغاز میشود؛ فصل اول پیش غذا: داستان با معرفی پورتیا به عنوان زنی که موهبتی دارد (که آن را آگاهی مینامند) شروع میشود. پورتیا همانند مادربزرگ و اجدادش میتواند از طریق غذا از نیازهای مردم اگاه شود. مادربزرگ و اجدادش با استفاده از همین آگاهی در رستورانهایشان به دیگران کمک و آگاهیشان را با دیگران قسمت میکردند.
پورتیا به نوعی وقایع را قبل از وقوع میداند، آن هم با کمک حسش از تهیه غذا. تصویرهایی از غذا در ذهنش می چرخد و او مجبور به مهیا کردنش میشود، بدون اینکه در همان لحظه هدفش را بداند.
همانند جادو، غذاهایش راهشان را به سمت افرادی که نیاز دارند پیدا میکند.
در آشپزخانه شیشه ای یک وعده غذایی هرگز فقط یک وعده غذایی نیست؛ شما با پورتیا همراه و متوجه میشوید چطور در طی نسلها این آگاهی منتقل شده است. هر نسل به کتاب های آشپزی که دست به دست حفظ شده چیزی اضافه کرد. جدیدترین نسل، پورتیا است.
آشپزخانه ی شیشه ای رمان خوشمزهای است. درباره شجاعت دنبال کردن احساس قلبیتان و خودباوری است . دستورالعملی واقعی برای زندگی .
پرواز زندگی بخش
داستانی فراموش نشدنی در مورد یافتن شادی در سختترین شرایط. با شخصیتهای جذاب و خردمندی که با چالشهای زندگی دست و پنجه نزن میکنند. مارگارت آیندهی درخشانی در پیش دارد. نامزدی که دوستش دارد و شغلی رویایی که نوید یک زندگی عالی را میدهد. ناگهان در لحظهای پر آشوب در روزی که باید به یکی از شادترین روزهای زندگیاش تبدیل شود، زندگیاش دگرگون میشود. در بیمارستان مجبور به مواجهه با این احتمال میشود که هیچ چیز دوباره مثل قبل نخواهد شد، مارگارت در حالی که با اسرار خانوادگی و دلشکستگیها روبهرو میشود که باید یاد بگیرد چطور با شرایطش پیش رود.
از بهترین کتابهای گودریدز ۲۰۱۸ از بهترین کتابهای یو اس ای تودی
زبان گل ها
ونسا دیفن باخ
ترجمه: فیروزه مهرزاد
این رمان داستان دختری به نام ویکتوریا را روایت میکند که پس از دوران کودکیاش در پرورشگاه، نمیتواند با کسی ارتباط بگیرد و تنها راه ارتباط معنیدار او با جهان از طریق گلها و معانی آنهاست. ویکتوریا جایی برای رفتن ندارد و در یک پارک عمومی میخوابد؛ جایی که از گیاهان، باغ کوچکی برای خود درست کردهاست. خیلی زود گلفروشی محلی، استعدادهای او را کشف میکند و ویکتوریا متوجه میشود موهبت کمک به دیگران از طریق انتخاب گلها را دارد. در این میان فروشندهای مرموز در بازار گل، جواب سؤالهای ویکتوریا و راز دردناکی از گذشتهاش را میداند.
ونسا دیفن باخ؛ در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و در چیکو کالیفرنیا بزرگ شد. بعد از تحصیل نویسندگی خلاقانه در استنفورد مشغول تدریس هنر نویسندگی به جوانان کم درآمد جامعه شد. دیفن باخ مؤسس شبکه «کاملیا» است.
هدف شبکه کاملیا، خلق جنبشی ملی برای حمایت از جوانانی است که مدت اقامتشان در پرورشگاه تمام شده. در زبان گلها، کاملیا به معنی «سرنوشتم در دستان توست» بیان شده. رمان «زبان گلها» تا کنون به ۴۰ زبان ترجمه شده است.
این کتاب از پرفروش ترین رمان های «نیویورک تایمز» و ترجمه شده به 40 زبان دیگر است.