عروسک چوبی
ازووا کاساتی مودینیانی
مترجم: لیلا صدری
کتاب عروسک چوبی دارای دو شخصیت به نامهای جووانا و ماتیلده است که داستانی با احساسات قوی و پر شور دارد.
این دو شخصیت در همسایگی هم زندگی میکنند و به ندرت یکدیگر را میبینند، یکی شخصیتی بیقرار و ناراحت و دیگری مغرور، با رفتارهای غیردوستانه، داستان روند شکلگیری دوستی منحصر به فرد آنها را با روایتی بسیار جذاب و داستان هر کدام پرداخت میکند.
در کتاب عروسک چوبی میخوانید:
جینی کوچولوی با ارزشش به طرز جبرانناپذیری آلوده شده بود. جووانا از اینکه نتوانسته بود به درستی او را حمایت کند احساس گناه کرد. فکر میکرد هر کاری برای دور نگه داشتن دخترش از مردها کرده. از وقتی جینی فقط پنج سال داشت، از همان موقع، از فکر اینکه کسی ممکن است دستش را به سوی دخترکش دراز کند به خود میلرزید.
«جووانا قسمتی از گذشته را یاد آورد. کوچک بود. به مدرسه ابتدایی میرفت چند روز بیشتر به سال نو نمانده بود و در راه برگشت از مدرسه برای دیدن ویترین یک کارت فروشی که اسباب بازی هم داشت ایستاده بود. شیشههای از سرما بخار گرفته را پست سر گذاشت تا چشمش به عروسکی افتاد که کمی بزرگتر از یک وجب بود و لباس محلی شهر تیر ولزه در شمال ایتالیا را به تن داشت. او این عروسک را خیلی دوست داشت،بنابراین نامهای به بابا نوئل نوشت و از او خواست تا آن را برایش بیاورد و صبح روز عید آن را روی بالشش یافت.»