آزادی یا مرگ
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
مترجم: محمد قاضی
آزادی یا مرگ [O Kapetan Michalis]. رمانی از نیکوس کازانتزاکیس (1883-1957)، نویسنده یونانی، که در 1950 با عنوان اصلی کاپیتان میخالیس نوشته و در 1953 در آتن منتشر شد. در این کتاب که قهرمان اصلی آن کاپیتان یا پهلوان میخالیس است، و این مرد از بسیاری جهات پدر خود نویسنده را به یاد میآورد، خیالبافی افسانهوار و سرگذشت واقعی پی در پی به هم میآمیزند. نویسنده در فصلهای اول کتاب دیگرش با عنوان نامه به ال گرکو نیز چهره این مرد عبوس، ساکت، خشن و سازشناپذیر را، که حتی ترس و وحشت را در میان خانواده خود حکمفرما میساخت، مجسم کرده است. در کتاب آزادی یا مرگ که در آن داستان دو شورش جزیره کِرت را _در سالهای 1889 و 1897 بر ضد ترکان عثمانی_ یکجا به هم درآمیخته است، پهلوان میخالیس به عنوان مظهر شورش و قیام در برابر آنچه انسان را زجر داده و زندگی او را به صورت سرنوشتی ساده و بیاهمیت درآورد؛ نمودار میشود. در این داستان، نیروی اشغالگر، زن و حتی خانواده هرکدام مانع آدمی در راه نیل به آزادی هستند. از اینرو، پس از کشتاری که ترکان از مسیحیان شهر کاندی در کِرت میکنند، پهلوان میخالیس یکی از نخستین کسانی است که راه مبارزه مخفی را در پیش میگیرد، و آخرین کسی است که در آنجا با رد هرگونه سازش و هرنوع تمکین، جان میسپارد. او در آخرین مأمنی که در آن پناه گرفته است، درحالی که سلاح به دست دارد و گروهی از فداییان دور و برش هستند، کشته میشود. در اطراف این قهرمان، جمعی از کرتیان، مرکّب از جنگجویان و مبارزان شرکت کننده در شورشهای مختلف، راهزنان، دزدان دریایی، چوپانان، دهقانان و رؤسای خانواده هستند که همگی حقیقتی ساده و کلی را شعار خود کردهاند و آن این است: به هیچ قیمتی نباید به آنچه شأن و شرف آدمی را پایین میآورد تسلیم شد، بلکه باید مبارزه کرد و برای آزادی زنده بود و مُرد. در این جهان که آداب و رسوم کهن بر آن حکمفرماست، بزرگمردی همواره دوش به دوش شجاعت روان است. سیفاکاس پیر، پدربزرگ پهلوان میخالیس، مظهر آن دنیای کهن است. مردی است با فضایل و ملکات استوار که در او جوانمردی گویی جزء جداییناپذیر خشونت و شجاعت است. این کتاب،که برای نویسنده بازگشتی به سالهای کودکی بود، در مورد شورش کرتیان بر ترکان عثمانی، بیانکننده حکمتی است که نویسنده قبلاً در 1927 در نخستین اثرش با عنوان ریاضت وصف کرده بود، و آن این است: فضیلت مبارزه کردن برای آزادی والاست، چندان که خود آزاد بودن نیست.
آزادی یا مرگ
بردگان سیاه
كايل آنستوت
مترجم: محمد قاضی
این کتاب گذشته ایالات متحده امریکا بهخصوص ایالات جنوبی آن را که در آن بردگی در حد اعلای زشتی خود اعمال میشده است نشان میدهد.
داستان از سال ۱۸۳۱ در مزرعه کوچکی درآلاباما آغاز میشود. مزرعه متعلق به پدر و پسری است به نام ماکسول که در عرف محل، افراد سرشناس و اشراف زاده محسوب میشوند و پنبه میکارند، اما کار مهم و اصلی ایشان بردهداری است. آنها مانند دامهایشان که از نژادهای خوب، نسلی جدید پرورش میدهند با بردگان خوش بر و روی خود نیز این کار را میکنند و بردگان خوش هیکل خود را آبستن میکنند.
نه تصور کنید که این بردگی با خشونت و توحش و خشم و کتک همراه است، برعکس آمیخته به لطف و مهربانی و ناز و نعمت نیز هست و ارباب به همان میزان که از اسب و مرغ و سگ و گوسفند خود حمایت میکند نسبت به بردههایش نیز چنین است. در اینجا هیچ چیز از ریزهکاریهای دنیای بردگی از نظر ما پنهان نمیماند. نویسنده با فراق بال و با تأنی و حوصله بسیار تار و پود این فرش رنگین را میبافد و نقش و نگارها چنان زنده و گویاست که در طی صدها صفحه خواننده تصور میکند دفترچهای حاوی یادداشتهای وقایع روزانه را میخواند نه یک رمان واقعی را.
اما این فقط ظاهر داستان است، چرا که داستان درامی است بسیار قوی که در موقعیتی ناشی از بردگی گنجانده شده است. با حرکتی کند و شیرین شروع میشود و اندک اندک با هیجان پیش میرود و در نقطه اوج همچون بمبی نیرومند با چنان انفجار مخوفی میترکد که خواننده را نیز تا مدتی گیج میکند.
و اما بردگان گویی خمیرشان با شیره بندگی و اطاعت محض عجین شده است. هوای طغیان و نافرمانی بسیار بهندرت به سرشان میزند و با این وضع تنها آرزویی که دارند این است که بندهای عاجزتر از خود پیدا کنند تا از او به عنوان تو سری خور استفاده کنند.
وقتی این اثر در فرانسه به چاپ رسید و مورد استقبال قرار گرفت ریچارد رایت در مورد این اثر نوشت: مندینگو عجیبترین کتابی است که تا کنون درباره بردگی نوشته شده است و تنها کتابی است که در این زمینه واقعی است.
بردگان سیاه؛ مندینگو
این کتاب بر خلاف "کلبه عمو تام" که بنایی از افسانه بافی بر پایه حقیقت دارد سر تا پا واقعیت محض است و وضع رقت بار سیاهان را در امریکا در یک قرن و نیم پیش با شهامت و جسارت قلم تشریح می کند و چنان سرشار از حیات و تحرک و حقیقت است که خواننده را تکان می دهد و در عین حال به فکر وامی دارد.
پسرک روزنامه فروش
اچ دمی نیک
محمد قاضی
با پسرک روزنامه فروش، داستان دوران سخت و پرمشقت کودکی و نوجوانی «جان ورکمن» را دنبال می کنیم. جان ورکمنی که در تلاش بی وقفه برای نجات از فقر و دشواری، در عین پابندی به اخلاق و انسانیت، درایت و زکاوت خود را به کار می بندد تا ناممکن را ممکن و دست نایافتنی را دست یافتنی کند.
این داستان شاید در زمانۀ امروز ما ساده دلانه و ساده انگارانه به نظر رسد، اما به یقین آموزه هایی از ایمان و اراده را در خود دارد. آموزه هایی که هیچ گاه کهنه نخواهند شد.
حلقه سوم
در رمان «حلقۀ سوم» زنی بهنام اکاوی داستان زندگی خود را برای دوستش نینا نقل میکند. زندگی او بهظاهر گذرانی روزمره و مبتذل همچون بسیاری از سرگذشتهای دیگر است، لیکن بازیـگران و سیر حوادث آنگونه که آن بانو شرح میدهد و جزئیات آن را میآورد و میپندارد، تا سطح تراژدی هیجانانگیزی اوج میگیرد که گاه سخت زشت و نفرتآور است و گاه بسیار دلخراش و حزنآور. شخصیتهای این سرگذشت و صحنۀ این دنیای شگفتانگیزی که آدم را بهیاد نوشتههای ژان ژنه و لوییــفردینان سلین میاندازد، ما را با زندگانی روزمرۀ یک خانوادۀ یونانی از طبقۀ خردهبورژوا آشنا میکند و در ضمن، دریچهای است که به روی تاریخ معاصر یونان گشوده میشود.
در زیر یوغ
نویسنده: ایوان وازوف
مترجم: محمد قاضی
در یک شب خنک ماه مه ، چوربجی ، مارکو با سر برهنه و با پیراهنی که حاشیه آن از پوست خز بود ، درحالی که افراد خانوده اش در دور و برش بودند ، در هوای آزاد حیاط ، به خورد شام مشغول بود . میز آقا ، طبق معمول ، در زیر داربست مو ، بین حوض فواره ای که روز و شب آب سرد و زلالی چهچه کنان همچون نغمه پرستو از آن می ریخت و شمشادهای بلند و انبوه و همیشه سبزی که سایه شان روی دیوار افتاده بود ، قرار داشت ....
زیر یوغ بی گمان در شمار یکی از آثار جاویدان ادبیات بلغاری است و میتوان آن را در زمره کتابهای نادری دانست که به محض انتشار خوانندگان با شور و شوق فراوان از آن استقبال خواهند کرد از آن کتابهای پر کشش که تا مدتها بعد لطف و جذبه خدشه ناپذیر خود را نگاه می دارند مردمان را منقلب می کنند و بازتابی عمیق در دل نسلهای آینده خواهند داشت . توفیق مداوم رمان ایوان وازوف مدیون مهارت نویسنده در ترسیم و تجسم واقعی و هیجان انگیز زندگی ملت بلغار در یکی از بحرانی ترین لحظه های تاریخ آن یعنی در آستانه رهایی کشور بلغارستان از زیر یوغ ترکان عثمانی و نیز مرهون غنای چهره خانه ای از قهرمانان است که با دم میهن پرستانه ساطع از این کتاب در جنب و جوشند و بدیهی است که غنای انکار ناپذیر زبان و نیش تند طنز نویسنده و سرانجام هنر معجزه گر او نیز در این توفیق سهمی به سزا دارند .
در نبردی مشکوک
جان اشتاین بک
ترجمه: محمد قاضی
در نبردی مشکوک داستان افرادی است که علیه ظلم طبقه بالای جامعه ایستاده اند و مبارزه می کنند . جیم از گذشته از زندگی اش خسته شده و به انجمن می پیوندد و در گوشه ای از کشور حقوق سیب چینان کم شده . جیم و مک به آنجا می روند تا اعتصاب را رهبری کنند. این رمان نه فقط یک داستان درباره بخشی از تاریخ امریکا است بلکه راهنمایی برای همه فعالان اجتماعی است. مخاطرات فعالیت اجتماعی چنان به تصویر آمده که با یک جزوه آموزشی برابری می کند. مخاطراتی همچون همراهی نکردن کسانی که برای حقوقشان می جنگیدند. از اینرو در نبردی مشکوک نام گرفته است.
درباره مفهوم انجیلها
به هر حال این اناجیل کلام الهی نیستند. آنها تاریخ حیات مسیح هستند که به وسیله انسانهای عادی نوشته شده اند. آنها مسیح را به چشم خود ندیده و به استناد تاریخ شفاهی سیره مسیح را ثبت کرده اند. البته کلیسا زمانی سعی داشته است ثابت کند نویسندگان این اناجیل آنچه را نوشته اند، شاهد بوده اند. لکن تاریخدانان با تمسک به خطاهای زیادی که در این اناجیل وجود دارد، به راحتی نشان داده اند که نویسندگان اناجیل با محیط جغرافیایی و فرهنگ زادگاه و منطقه غعالیّت مسیح آشنا نبوده اند. دریا دانستن دریاچه ای کوچک، جهل به محل شهرها، نام نبردن از میوه معروفی چون زیتون و درخت دانستن گیاه کوچک خردل، نام بردن از گرگ که در آن منطقه دیده نمیشود و یاد کردن از گله های خوک که یهود آن را حرام میدانستند، برخی از شواهدی است که در مجموع عدم آشنایی نویسندگان اناجیل را با محیط جغرافیایی فلسطین نشان میدهد.
دکامرون
جووانی بوکاچیو
مترجم : محمد قاضی
جووانی بوکاچیو (به ایتالیایی: Giovanni Boccaccio) (ایتالیایی: [dʒoˈvanni bokˈkattʃo] (زاده ۱۶ ژوئن ۱۳۱۳ - درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۳۷۵) یکی از چهرههای برجسته تاریخ ادبیات ایتالیا است. او را در کنار دانته یکی از اصلاحگران زبان ایتالیایی میدانند. بوکاچیو همچنین از مقامات دولتی فلورانس بود و فضای بسیاری از داستانهایش در این شهر میگذرد.
شهرت بوکاچیو نشأت گرفته از مجموعه قصههایی است که او در کتاب بسیار معروف خود دکامرون گردهم آوردهاست. بوکاچیو بنا به گفته خودش قصه نویسی را از هفت سالگی اغاز کرد و در طول عمر خود شیفته مسافرت و تفحص در آداب و رسوم و روحیات مردم بود.
جووانی بوکاچیو فردیست که کلمه الهی را به کتاب کمدی اثر دانته آلیگیری اضافه کرد.و نام کمدی الهی را به عرصه ادبیات آورد. وی شاعر هم عصر دانته بود.«دکامرون» داستان هفت زن و سه مرد را روایت میکند که با شیوع طاعون، فلورانس را ترک کرده و به خانههای ییلاقی اطراف شهر پناه میبرند و در آن جا برای این که ذهن خود را از این واقعه منحرف کنند به قصهگویی برای یکدیگر میپردازند.
«دکامرون» اثری تمثیلی به سبک «هزارو یک شب» است که بیشتر به خاطر داستانهای شهوانی و غمانگیز آن شناخته میشود. مواردی مانند شوخی و بذله گویی، جوکهای عملی و تشویق به زندگی دنیوی از موضوعات متعدد کتاب است.
به غیر از سرگرمی و شهرت ادبی، «دکامرون» یک سند مهم تاریخی از زندگی در قرن چهاردهم است. در این کتاب میتوان تصویر بسیار روشنی از روی کار آمدن طبقه تاجر و گذر از فئودالیته تا فساد عظیم کلیسایی را مشاهده کرد.
انتشار «دکامرون» در قرن چهاردهم میلادی، در پایین کشیدن اصحاب کلیسا از جبروتشان و باز شدن فضای جامعه فلورانس، و آنچه بعدها رنسانس نام گرفت، نقش محسوسی داشت.
نویسندگان بسیاری از جمله شکسپیر، ولتر، مارتین لوتر و جورج الیوت از «دکامرون» اقتباس یا تقلید کردهاند.
همچنین پازولینی، کارگردان شهیر و صاحب سبک ایتالیایی، فیلمی بر اساس این کتاب ساخته است.
دکامرون (متن کامل صد داستان)
ساختار این کتاب به صورت یک قاب داستان شامل 100 داستان توسط گروهی متشکل از هفت زن جوان و سه مرد جوان است. آنها در یک ویلای منزوی در خارج از فلورانس پناه می گیرند تا از مرگ سیاه که شهر را رنج می داد فرار کنند. بوکاچیو احتمالاً پس از اپیدمی سال 1348، دکامرون را تصور کرد و تا سال 1353 آن را تکمیل کرد. داستانهای مختلف عشق در دکامرون، از اروتیک تا تراژیک را شامل میشود.
در تابستان 1348، در حالی که مرگ سیاه شهرشان را ویران می کند، ده جوان فلورانسی به روستاها پناه می برند. آنها خود را با گفتن یک داستان در روز برای ده روزی که قرار است در آنجا بمانند سرگرم می کنند - صدها داستان از عشق، ماجراجویی و پیچش های شگفت انگیز سرنوشت. این داستانها که کمتر درگیر مفاهیم انتزاعی اخلاق یا دین هستند تا ارزشهای زمینی، از پرونلا بداخلاق که معشوقش را در وان مخفی میکند تا سر سپرلو، که علیرغم جنجالهای نامقدسش، تبدیل به یک قدیس میشود، را شامل میشود. نتیجه یک بنای برجسته از ادبیات اروپا و شاهکاری از روایت تخیلی است.
دن کیشوت (۲جلدی)
شاید تا کنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت های گوناگون نبوده است . بسیاری از کتاب ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود ؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی طبقات ممتار است . اما دن کیشوت همه حصار های جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توام ساخته است
دن کیشوت زندگی فردی را به مخاطب نشان میدهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه میگذراند. دن کیشوت یکی از نخستین رمانهایی است که به زبانهای نوین اروپایی نوشته شده و سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشتهاست. در زمان روایت دن کیشوت نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه میپرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیهها میبیند و دشمنانی فرضی در برابر خود میبیند که اغلب کوهها و درختها هستند. دن کیشوت پهلوانی خیالی و بیدستوپاست که خود را شکستناپذیر می پندارد.
دن کیشوت (۲جلدی)
شاید تا کنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت های گوناگون نبوده است . بسیاری از کتاب ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود ؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی طبقات ممتار است . اما دن کیشوت همه حصار های جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توام ساخته است
دن کیشوت زندگی فردی را به مخاطب نشان میدهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه میگذراند. دن کیشوت یکی از نخستین رمانهایی است که به زبانهای نوین اروپایی نوشته شده و سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشتهاست. در زمان روایت دن کیشوت نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه میپرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیهها میبیند و دشمنانی فرضی در برابر خود میبیند که اغلب کوهها و درختها هستند. دن کیشوت پهلوانی خیالی و بیدستوپاست که خود را شکستناپذیر می پندارد.
راز اقلیم آسمانی
میکا والتاری
ترجمه: محمد قاضی
کتاب راز اقلیم آسمانی، نوشته میکا والتاری و آخرین ترجمه زنده یاد محمد قاضی، بازسازی تمام عیاری از دوران روم باستان و دوره حکومت امپراطوری کلاودیوس و نرون است. داستان کتاب، شرح ماجراجویی های مردی نجیب زاده به نام مینوتوس لوسوس مانیلیانوس است که در سنین نوجوانی از زادگاهش در "انطاکیه" به کل اروپا و نهایتا به مرکزِ قدرتِ جهانیِ آن زمان یعنی روم مسافرت میکند و در آنجا برحسب اتفاق با امپراطور آینده روم، نرون ارتباط دوستی پیدا می کند.
این کتاب در واقع ادامه ای بود بر رمان Valtakunnan salaisuus (به فارسی: رازِ اقلیم - ترجمه شده با عنوان مارکوی رومی) از همین نویسنده که پیرامون وقایعِ آغازین مسیحیت در روم نوشته شد و قهرمان آن، مارکوس، پدرِ مینوتوس است که همزمان با به صلیب کشیدن مسیح، از روم به اورشلیم می آید.
راوی و قهرمان داستان:
مطالب کتاب را یکی از سلحشوران روم به نام مینوتوس لوسوس مانیلیانوس روایت می کند که تا مقام سناتوری و رتبه کنسولی و دریافت نشان پیروزی ترقی کرده، از جوانی دوست نرون بوده و این دوستی را تا پایان زندگی وی ادامه داده است. با اینکه خود از میان اشراف برخاسته، هرجا که فرصت مناسبی یافته، از تحقیر و تمسخر آنان خودداری نکرده، زیرا با ایشان سروکار داشته و به چشم خود دیده است که برای تامین منافع خویش هرگونه جنایتی را روا می دارند. خود او نیز ناچار می شود که عملا دست به جنایاتی بزند، اگرچه همه جا برای تبرئه خود کوشش بیهوده ای می کند و آخر نیز برای نمایش رستگاری خویش صحنه ای ترتیب می دهد.