پنج نوشتار درباره ی تکنیک درمان روانکاوانه
تمدن و ملالت های آن
نام نویسنده : زیگموند فروید
نام مترجم : محمد مبشری
فروید در این کتاب با رویکردی روان کاوانه ، فرهنگ و تمدن و منشأ های آن و چگونگی پدید آمدن آن را مورد بررسی قرار می دهد.از دیدگاه وی ، نیروهایی در پس نیازهای ما وجود دارند که ما را به سوی ارضای آن ها سوق می دهند. این نیروها ، سایق نام دارند. سایق ها صرفا ً رفع نیاز های فردی را هدف قرار می دهند. از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است و برای ارضای نیازهای فردی اش ، احتیاج به جمع دارد، ناچار است برخی از سایق هایش را محدود و سرکوب کند. این تعارض ها موجب بروز کشمکش هایی می شود که ملالت ها و ناخوشایندی های فرهنگ را می آفریند.فروید در این کتاب ، مسائلی مثل جاودانگی و فنا، سعادت ، روابط انسانی – اجتماعی ، عشق و پرخاش را که تحت کنترل فرهنگ و تمدن درآمده اند ، مورد بررسی روان کاوانه قرار می دهد.
اساس و هدف فعالیت ما آدمیان ارضای سایق هایی است که به طور طبیعی در نهادمان وجود دارند و در اصل فردی اند. در عین حال ما ذاتا موجوداتی اجتماعی نیز هستیم زیرا برای ارضای سایق های فردی به جمع نیازمندیم و از این رو ناچاریم به منظور ماندن در جمع، سایقهای خود را محدود و مهار کنیم. کشمش میان این دو گرایش متعارض موجب آن وضعی می شود که این اثر بیان کننده آن است، یعنی ملالت یا ناخشنودی در تمدن.
فروید می گوید که هدف زندگی بشر " اصل لذت " است و این اصل از ابتدا برفعالیت های روانی مان حاکم است . وی در ادامه می گوید که این باشرایطی که زندگی و تمدن برای ما فراهم می آورد درتضاد است. ازاین رو تمدن و زندگی بشری مانعی برای رسیدن به حداکثر لذت جویی است .
وی دراین اثر به بررسی روابط تمدن و آزادی ، تمدن وعشق و تمدن خشونت می پردازد که درنهایت به این سوال می رسیم که آیا تمدن و تکامل فرهنگی بشر می تواند براختلالاتی که در زندگی اجتماعی وی رخ می دهد پیروز گردد؟
در باب حکمت زندگی
آرتور شوپنهاور
محمد مبشری
جملاتی از کتاب:
«غالب مردم بالاترین ارزش را برای نظر دیگران قائل اند و دغدغه آنها بیشتر نظردیگران است تا آنچه در فکر خودشان میگذرد.»
«هر چه انسان از لحاظ درونی غنی تر باشد ، دیگران را تهی می یابد و بسیاری از چیزهایی که افراد عادی را ارضا می کند برای او سطحی و پوچ است.»
«آدمی هر چه در درون خود بیش تر مایه داشته باشد ، از بیرون کم تر طلب می کند و دیگران هم کم تر می توانند چیزی به او عرضه کنند. از این رو ، بالا بودن شعور به دوری از اجتماع منجر می گردد.»
«انسان های وحشی یکدیگر را می خورند و انسان های متمدن ، یکدیگر را فریب میدهند.»