اسکندر بزرگ
فیلیپ فریمن استاد علوم انسانی در دانشگاه پپرداین در شهر مالیبوی کالیفرنیا است. او مدرک دکترای خود در رشتهی فلسفه، زبانها و ادبیات سلتی را از دانشگاه هاروارد گرفته است. کتابهای فریمن در نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال و دیگر نشریات ملی مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند.
خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی
خسرو دوم نامی است که رومیها به وی دادهاند. مورخین ایرانی وی را خسرو پرویز (ابرویز) گفتهاند. از ۵۹۰ تا سال ۶۲۸ میلادی، پادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر هرمز چهارم برتخت نشست. و در ابتدای به تخت نشستن با مخالفت بهرام چوبین مواجه شد و پس از شکست از سپاه وی به روم گریخت. مدّتی بعد با حمایت قیصر روم و با سپاهی که وی در اختیارش گذاشته بود به ایران بازگشت و بر تخت نشست.
پادشاهی خسرو پرویز، آخرین سلطنت باشکوه ایران باستان بود. دربارهٔ جلال و حشمت دربار و زرق و برق زندگانی او، قصرها و عمارات، تجملات و اسباب زندگانی و ادوات تفریح و سرگرمی و عیش و عشرت رؤیایی وی سخن بسیار رفتهاست. خسرو بیش از هر چیز به ظروف تزئینی گرانبها، عطریات و روایح، اطعمهٔ لذیذ و زنان زیبارو علاقه داشت. وی به موسیقی نیز توجه نشان میداد و دربارش محفل هنرنمایی خُنیاگران و رامشگران پرشماری بود که برخی از آنان مانند باربد و نکیسا در سایهٔ هنردوستی و هنرپروری خسرو، شهرتی افسانهای در تاریخ یافتهاند. پیروزیهای برقآسای خسرو در برابر بیزانسیها نیز برای این میراثداران پرغرور یونان باستان، غافلگیرکننده و بهتآور بود. خسرو دوم را پادشاهی بوالهوس، تندخو، تجملگرا، شهوتران، جاهطلب، خودسر، بیمبالات و بسیار پرنخوت میدانند؛ که با اینکه نخست به دستاوردهای نظامی چشمگیری (به خصوص در غرب) دست یافت و تقریباً بیزانس را به زانو درآورد و به گفتهای حدود قلمرو ساسانی را تا حدود قلمرو هخامنشیان برد، اما نهایتاً در اثر بیخردی و کوتهفکری خود و عدم حزم و احتیاط، نیز تندخویی با زیردستان خدوم و صادق و صدور فرمانهای سنگدلانه و نامنصفانه در حق آنان، میراث گرانسنگ مُلک پدرانش را در مدتی کوتاه به ورطهٔ انحطاط و سقوطی هولناک و زیانبار راند. ضعف ساسانیان موجب طمعورزی اعراب و در نتیجه تعرضات و دستاندازیهای گاهوبیگاه آنها به ایرانشهر در اواخر حکومت ساسانی شد، و اندکی بعد در دورهٔ جانشینان نالایق و ضعیفالنفس خسرو، ایران به دست اعراب مسلمان افتاد و عمر شاهنشاهی چهارصد سالهٔ ساسانی به پایان رسید.
یولیانوس: واپسین امپراتور پاگان روم
زندگی غم انگیز جولیان، آخرین امپراتور غیر مسیحی رم، توسط نویسنده برنده جایزه فیلیپ فریمن
وقتی به روم باستان فکر می کنیم، غیرممکن است که به مسیحیت، یکی از برجسته ترین صادرات آن فکر نکنیم - اما اگر اینطور نبود چه می شد؟ این سوالی است که فیلیپ فریمن کلاسیک نویس در جولیان برانگیخته است، یک ورودی جدید جذاب در مجموعه زندگی باستانی ییل، که داستان آخرین حامل مشعل امپراتوری مذهب قدیمی را بیان می کند.» - آنا هیوارد، نقد کتاب نیویورک تایمز.
فلاویوس کلودیوس جولیانوس یا یولیان مرتد، تنها یک سال و نیم، از سال 361 تا 363، به عنوان یگانه امپراتور بر روم حکومت کرد، اما در این مدت جهان را زیر و رو کرد. جولیان اگرچه برادرزاده کنستانتین کبیر، اولین امپراتور مسیحی رم بود، برای بازگرداندن رم به خدایان قدیمی که اجدادش را برای ساختن امپراتوری وسیع خود رهبری کرده بودند، جنگید.
جولیان (331–363) به عنوان امپراتور، دست به اصلاح امور اداری، فتح سرزمین های جدید و احیای ادیان باستانی زد. او در زمان خود به دلیل انکار مسیحیت مورد تحقیر قرار گرفت و به دلیل رد عمدی مسیح به عنوان یک مرتد شیطانی شد. در طول قرنها، بسیاری به جولیان بهعنوان شخصیتی غمانگیز نگاه میکردند که به دنبال نجات روم از شر دشمنان آن و نفوذ فاسد مسیحیت بود. نویسندگان و مورخان مسیحی جولیان را بسیار متفاوت می دانند: به عنوان یک خائن به خدا و ستمگر خشن مسیحیان. اگر جولیان توسط نیزه تصادفی ایرانی کشته نمی شد، ممکن بود تمام تاریخ را تغییر دهد.