آدولف ه دو زندگی
اینک خزان
اویگن روگه (متولد ۱۹۵۴) نویسنده و نمایشنامهنویس و مترجم نمایشنامههای چخوف و فرزند یکی از مورخان سرشناس آلمان است. آگاهی او از ظرفیتهای زبان آلمانی در عرضهٔ روایتی شفاف و آمیخته با طنزی گزنده و عمیق و احاطهاش به تاریخ و تجربهٔ زندگی در آلمان شرقی از اینک خزان رمانی منحصر به فرد ساخته است.
اینک خزان علاوه بر جایزهٔ آلفرد دوبلین در سال ۲۰۰۹، جایزهٔ اسپکته را در سال ۲۰۱۱ و جایزهٔ کتاب سال آلمان را در همان سال از آن خود کرده است. اقتباسی سینمایی از این رمان نیز در سال ۲۰۱۷ بر پردهٔ سینماها رفته است. این رمان تا کنون به سی و سه زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
«رمانی بزرگ دربارهٔ آلمان شرقی از جنس بودنبروکهای توماس مان.» - ایریس رادیش، نویسنده ادبی هفتهنامه دی زایت
«آقای روگه با این اثر دیوار بین حماسهٔ روسی و رمان بزرگ امریکایی را برچیده است.» - نیویورک تایمز
بی همان (همه تنها می میرند)
هانس فالادا نويسنده آلماني كتاب بيهمان را در سال 1946 و در شرايط جسمي وخيم و به پيشنهاد يوهانس روبرت بشر نوشته است. اين رمان بعد از 60 سال به انگليسي ترجمه ميشود و در آلمان، فرانسه، آمريكا و بريتانيا نيز به رماني پرفروش تبديل ميشود. كتاب بيهمان بر اساس پروندههاي گشتاپو نوشته شده و درباره يك زوج مبارز آلماني است كه در دوران مخوف سلطه نازيسم بر آلمان ميزيستهاند. هانس فالادا توانسته رماني ماجراجويانه و پر تب و تاب خلق كند كه خوانندگان را با فضاي تيره و تارش غافلگير كند. اين كتاب داستان انسانهايي معمولي است كه با تمام داشتههاي خود پا در ميدان نبرد ميگذارند و شمايلي از يك قهرمان را پيدا ميكنند. شخصيتهايي كه سياستمدار نيستند اما از نااميدي سايه افكنده بر روي جامعه سياه خود خستهاند و تلاش ميكنند آن را با مبارزههاي حزبي خود جبران كنند. نثر شيوا و ترجمه روان كتاب موجب ميشود كه از خواندن آن لذت ببريد و همچنين اتفاقات ملموس و داستان پر كشش آن شما را تا انتها با خود همراه ميكند. اين كتاب از سوي مطبوعات خارجي و انجمنهاي مختلف با استقبال فوقالعادهاي روبرو شد. در سال 2016 نيز اقتباسي سينمايي از اين رمان انجام گرفت كه نتيجه آن فيلمي به كارگرداني وينسنت پرز با بازي اما تامپسن، دانيل برول و برندن گليسون است.
پرده خوان
به سینما علاقهمند هستید؟ با تاریخ سینما آشنایید؟ ترجیح میدهید صرفاً یک فیلمبین باشید یا دربارۀ تاریخ توسعۀ سینما به عنوان جدیدترین شکل بیان هنری مطالعه کنید؟ اشتباه نکنید. کتابی که میخواهیم به شما معرفی کنیم تاریخ سینما نیست. با اینکه میتواند بخشی از تاریخ آن نیز قلمداد شود. این کتاب به نظریههای سینمایی نیز ربطی ندارد. این کتاب صرفاً رمانی از گرت هوفمان است. اتوبیوگرافی از بخشی از مهمترین سالهای کودکی او در آلمان نازی. از دهۀ سی تا اواسط دهۀ چهل میلادی. پدربزرگ هوفمان یک پردهخوان بود. پردهخوان در سالهای اولیۀ اختراع سینما به کسی اطلاق میشد که در مقابل پردۀ سینما میایستاد و داستان فیلم را برای تماشاگران تعریف میکرد. این سنتی بود که پس از ناطق شدن سینما از مُد افتاد و عملاً فراموش شد. چرا که با ناطق شدن سینما دیگر کسی نیازی به شرح داستان فیلمها نداشت. پدربزرگ او نیز از این قاعده مستثنی نبود. هر چند طبق توصیف هوفمان، او بسیار کوشیده است که جلوی نمایش فیلمهای ناطق را در شهر محل زندگی خود بگیرد. کوششی عبث. «پردهخوان» گرت هوفمان شرح این تراژدی کوچک تاریخ سینماست. او در این کتاب با دستاویز قرار دادن زندگی کارل هوفمان؛ پدربزرگش و روابط شخصیاش با او بخشی از تاریخ ملتهب امپراطوری رایش را نیز روایت کرده است. «پردهخوان» رمانی است که احتمالاً سینما دوستان را بسیار خوش میآید. هم به دلیل جذابیتهای منحصربفرد نثر هوفمان و هم به دلیل روایتی شخصی از تاریخ سینما. بخشی مهجور و ناپیدا از آن. سینما در ادبیات و ادبیات در سینما.
چنگیزخان؛ نُه رؤیا
گَلزان چیناگ
ترجمۀ محمد همتی
مردم مغولستان، تا پیش از فروپاشی کمونیسم، مجبور به سکوت دربارۀ مؤسس سرزمین خود بودند. نام او احساسات ملیگرایانۀ مغولها را برمیانگیخت و ضمناً چنگیزخان امپریالیست به حساب میآمد. تازه پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی بود که نوادگان چنگیز توانستند نام او را بزرگ بدارند و تصویر او را بر اسکناسها بنشانند، برایش بناهای یادبود بسازند و فرودگاهی را به نام او کنند. اما دنیای تاریخ و ادبیات در این فاصله نام چنگیزخان را فراموش نکرده بود و دست بر قضا یکی از نویسندگانی که رمانی با نام او نگاشت، گئورگی ایوانوویچ واسیلی یان، از همان کشور اتحاد جماهیر شوروی بود و رمانش برندۀ جایزهای دولتی نیز شد. مورخان و مغولشناسان نیز ترجمۀ مهمترین متن تاریخ مغول یعنی تاریخ سرّی مغولان را به زبان مادری خود آغاز کرده بودند که «قدیمیترین سند موجود در مورد چنگیزخان و فرزندان او و چگونگی تأسیس حکومت مغول» است.
چنگیز خان به روایتی نه در میدان نبرد و در مصاف بقا دشمن، بلکه در بستر تب و بیماری از پا درآمد. تقدیر چنین بود که قریب هفتصد سال بعد گلزان چیناگ، نویسنده و شَمَن مغولتبار، در کشوری که دست خان مغول هرگز به آن نرسید، در رمانی تاریخی و روانشناختی، نُه شب آخر زندگی او در بستر مرگ را روایت کند. چنگیز خان در این نُه شب تبآلود و کابوسبار، سرگذشت خود را مرور میکند و به داوری خویشتن مینشیند.
گلزان چیناگ (۱۹۴۴) در خانوادهای صحراگرد در غرب مغولستان به دنیا آمده و خود اکنون شَمَن و رئیس قبیلۀ ترکزبان توا است. او در دهۀ ۱۹۶۰ برای تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات آلمانی به لایپزیگ آمد و از آن زمان آثارش را که شامل شعر و رمان و داستان است، به زبان آلمانی مینویسد. گلزان چیناگ از سال ۱۹۹۱ بهعنوان نویسندۀ آزاد اغلب در اولان باتور پایتخت مغولستان زندگی میکند و چند ماه از سال را هم به همراه طایفۀ کوچنشین خود در کوههای آلتای در شمال غربی مغولستان در حرکت است. گلزان خود را میانجی فرهنگی میداند و جلسات کتابخوانی بسیاری در خارج از مغولستان، در آلمان و سراسر اروپا برگذار کرده است. این میراثدار فرهنگ کهن مغولی دهها سال است که تاریخ و فرهنگ مغول را به تازهترین شکل ممکن به عرصۀ ادبیات جهان آورده است. آثار او به چندین زبان ترجمه و برندۀ جوایز متعددی شده است.
شکوه زندگی
میشائیل کومپفمولر
محمد همتی
نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۲ چاپ شده و نشر نو در سال ۲۰۱۷ امتیاز انتشار ترجمه فارسی آن را از ناشر آلمانی اش خریداری کرده است. میشائیل کومپفمولر در این رمان، شخصیتی دیگر برای فراتنس کافکا نویسنده اهل چک طراحی کرده و کافکای عاشق را در سطور خود به تصویر کشیده است. او در این رمان، شکوه زندگی را زیر سقف خانه های محقری نشان می دهد که کافکا و دورا دایامانت مدام از یکی به دیگری اسباب کشی می کردند. این شکوه به قول کافکا همیشه و همه جا هست. تنها کافی است او را فرا بخوانیم.
رمان «شکوه زندگی» یک رمان عاشقانه درباره زندگی کافکا است که به ۲۴ زبان ترجمه شده و موفق شده جایزه ژان مونه را در سال ۲۰۱۳ از آن نویسنده اش کند. میشائیل کومپفمولر متولد سال ۱۹۶۱ است. فرانتس کافکا نیز یک نویسنده اهل چک بود که کومپفمولر در بخش «موخره و سپاسگزاری» رمانش، درباره اش چنین می نویسد:
اثری از نامه نگاری فرانتس کافکا و دورا دیامانت باقی نمانده است. دورا دایامانت در تابستان ۱۹۲۴، تعداد ۲۰ دفتر یادداشت و ۳۵ نامه کافکا را با خود به برلین برد که در ماه اوت ۱۹۳۳، گشتاپو در تفتیش خانه اش آن ها را مصادره کرد و از آن تاریخ گمشده به شمار می آیند. دورا دایامانت تا سال ۱۹۳۶ در آلمان زندگی کرد و پس از آن سه سال در اتحاد جماهیر شوروی ساکن بود. اندکی پس از شروع جنگ جهانی دوم به انگلستان مهاجرت کرد و همان جا در سال ۱۹۵۲ در سن ۵۴ سالگی درگذشت. پدر کافکا تا سال ۱۹۳۱ و مادرش تا سال ۱۹۳۴ زنده بودند. خواهران کافکا، الی و والی و اوتلا و همچنین خواهرزاده ای به نام هانا در سال های ۱۹۴۲ _ ۱۹۴۳ در اردوگاه های شلمنو و آشویتس کشته شدند.
همه تنها می میرند
هانس فالادا
ترجمه: محمد همتی
هانس فالادا نويسنده آلماني كتاب بيهمان را در سال 1946 و در شرايط جسمي وخيم و به پيشنهاد يوهانس روبرت بشر نوشته است. اين رمان بعد از 60 سال به انگليسي ترجمه ميشود و در آلمان، فرانسه، آمريكا و بريتانيا نيز به رماني پرفروش تبديل ميشود.
كتاب بيهمان بر اساس پروندههاي گشتاپو نوشته شده و درباره يك زوج مبارز آلماني است كه در دوران مخوف سلطه نازيسم بر آلمان ميزيستهاند. هانس فالادا توانسته رماني ماجراجويانه و پر تب و تاب خلق كند كه خوانندگان را با فضاي تيره و تارش غافلگير كند. اين كتاب داستان انسانهايي معمولي است كه با تمام داشتههاي خود پا در ميدان نبرد ميگذارند و شمايلي از يك قهرمان را پيدا ميكنند. شخصيتهايي كه سياستمدار نيستند اما از نااميدي سايه افكنده بر روي جامعه سياه خود خستهاند و تلاش ميكنند آن را با مبارزههاي حزبي خود جبران كنند. نثر شيوا و ترجمه روان كتاب موجب ميشود كه از خواندن آن لذت ببريد و همچنين اتفاقات ملموس و داستان پر كشش آن شما را تا انتها با خود همراه ميكند.
اين كتاب از سوي مطبوعات خارجي و انجمنهاي مختلف با استقبال فوقالعادهاي روبرو شد. در سال 2016 نيز اقتباسي سينمايي از اين رمان انجام گرفت كه نتيجه آن فيلمي به كارگرداني وينسنت پرز با بازي اما تامپسن، دانيل برول و برندن گليسون است.