بررسی یک پرونده قتل
در 3 ژوئن 1835 ، در دهكدهاي به نام فوكتري (از دهات فرانسه)، ساعت 1 بعد از ظهر 3 قتل همزمان اتفاق ميافتد. پيير ريويير، پسركي بيستساله، با داس مادر آبستن، خواهر هجدهساله و برادر هفتسالهاش را به طرز فجيعي ميكشد. پس از يك قرن و نيم، گروهي يازده نفره به سرپرستي ميشل فوكو بازخواني اين قتل و بازنمايي آن را به عهده ميگيرند. كتاب از دو بخش اصلي تشكيل شده است: بخش اول شامل پروندهي قتل، گزارشهاي مستند و اظهارنظر شاهدان، پزشكان، قضات و روزنامهنگاران و يادداشتهاي پير ريويير است. در اين بخش گروه يازده نفره كاملا سكوت كرده است و با انتشار مجدد پروندهي جزايي و نيز جمعآوري تمام مقالههايي كه در روزنامههاي آن سال 1835 دربارهي واقعه چاپ شده بود، خواننده را در رويارويي بيواسطه با اين اتفاق قرار ميدهد. بخش دوم تحليلهاي اين گروهِ تازهنفس را در قالب 5 مقاله دربرميگيرد. عناوين اين 5 مقاله به شرح زير است: "حيوان، ديوانه، مرگ"؛ "قتلهايي كه روايت ميشود"؛ "كيفيات مخففه"؛ "شاهكشي، پدركشي يا مادركشي"؛ "پزشكان و قضاوت".
دایی من بنژامن
در سال 1841 كلودتيليه مدير هفته نامه «جمعيت» شد. دايي من بنژامن ابتدا به صورت پاورقي در اين هفته نامه منتشر شد. يادآور مي شويم كه در سال 1841 كلودتيليه رماني با عنوان گياه قشنگ و كرنليوس مي نويسد ولي عمده شهرت او به خاطر كتاب دايي من بنژامن است. نكته جالب اين است كه دايي من بنژامن ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد درست مثل كتاب برادرزاده راموي ديدرو كه به خاطر ترجمه گوته ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد. در اين كتاب نشانه هايي از تاثيرپذيري تيليه از طنز و شوخ طبعي رابله و ساير طنزنويسان درجه اول فرانسوي مشاهده مي شود. حوادث رمان دايي من بنژامن به اواخر قرن هجدهم بر مي گردد قرني كه به عصر روشنگري معروف است و نويسندگان بزرگي چون مونتسكيو، ديدرو و ولنر در آن دوره زندگي مي كردند. در آن زمان جامعه فرانسه به سه طبقه متمايز از هم تقسيم مي شد. 1 - نجبا و اشراف زادگان 2 _ روحانيون 3 _ توده هاي مردم. طبقه نجبا و روحانيون از امتيازات وسيعي برخوردار بودند. به عنوان مثال از پرداخت ماليات مستقيم معاف بودند و خودشان را برتر از سايرين مي پنداشتند. يكي از دستمايه هاي كلودتيليه براي حمله به طبقه نجبا واشراف همين وجود نظام طبقاتي در فرانسه بود كه امكان هر نوع خلاقيتي را در جامعه فرانسه و نزد توده هاي مردم منتفي مي كرد. شايد مهم ترين نكته اي كه درباره كتاب دايي من بنژامن به نظر مي رسد طنز درخشان و گزنده آن است كه در سطرسطر كتاب به چشم مي خورد، اين طنز به شدت گزنده بنيادهاي فرسوده و پوسيده اشرافيت رو به زوال فرانسه در اواخر قرن هجدهم را نشانه رفته است. قهرمان كتاب، بنژامن راتري كه خود از ميان توده هاي مردم برخاسته و شغل پزشكي را انتخاب كرده مسلح به سلاح برنده طنز و شوخ طبعي و طبعا رندي خاص خود است و در عصر و زمانه اي كه امتيازات و القاب اشرافي در جامعه رواجي همه گير دارد به تنهايي تمامي اين القاب و عناوين را به سخره مي گيرد و شرف انسان را در آزادگي و رهايي از تمامي قيود بندگي و بردگي مي داند. اين گونه عقايد و طرز تفكر بي گمان امروزه امري جا افتاده و تثبيت شده است ولي در عصر و زمانه اي كه نويسنده كتاب زندگي مي كرده اين گونه افكار به شدت مترقي و ضد ارتجاعي محسوب مي شد. نكته جالب درباره كتاب دايي من بنژامن آن است كه گوئيا زندگي نويسنده كتاب برآيند واقعي هنر نويسندگي اش نيز بوده است. زيرا مشابهت هاي فراواني بين زندگي كلودتيليه و قهرمان كتاب بنژامن راتري ديده مي شود. در خلال مطالعه اين رمان جذاب همچنين مي توان به پاره اي از اعتقادات مترقي نويسنده درباره مسائل مهمي چون امتيازات اجتماعي، ازدواج، مرگ و فلسفه زندگي «كه البته به زباني شيرين و طنز آلود بيان مي گردد» پي برد. براي درك بهتر كتاب دايي من بنژامن و اهميت فو ق العاده آن بايد به مبارزات طبقاتي سال 1780 آشنا بود. انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 برابري همه مردم را در مقابل قانون و عدالت اعلام كرد و مقرر داشت كه پست هاي حساس و مهم مملكت به كساني محول گردد كه شايستگي بيشتري از ديگران داشته باشند. خواننده كتاب دايي من بنژامن با مطالبي از اين دست نيز آشنا مي شود.قهرمان كتاب نه تنها داراي قلبي پاك و مهربان است و همواره در تلاش است كه به ديگران خصوصا طبقات محروم جامعه كمك كند، در عين حال داراي فهمي عميق و زباني گويا و بذله گو است و همان طور كه اشاره شد در منشش اين طنز در تمامي سطور كتاب موج مي زند و بي گمان اگر نگوييم اين كتاب بهترين نمونه طنز نويسي ادبي در زبان فرانسه است با اندكي انصاف مي توان آن را از نمونه هاي برجسته طنز ادبي در تاريخ ادبيات فرانسه محسوب كرد و نويسنده آن را همپاي فرانسوا رابله قرار داد.
دیدار به قیامت
نام نویسنده : پی یر لومتر
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است،حتا پس از پایان آن»
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است. حتی پس از پایان آن»؛ با به پایان رسیدن بزرگترین كشتار قرن بیستم در جنگ جهانی اول در سالهای 1914 ـ 1918 و باقی ماندن ویرانههایی عظیم، دو نجات یافته این فاجعه، دو سرباز خط مقدم جبهه، كه چندان هم سلامت جسمی و روحی ندارند، وادار میشوند كلاهبرداری حیرتانگیز و ضد اجتماعی طرحریزی كنند كه آن را تا سرانجام پی میگیرند، گویا از میدان افتخارآمیز نبرد با دشمن، برای نجات میهن، تا صحنههای كسب سود راه درازی در پیش نیست .... .
دیدار به قیامت بنای عظیمی است برافراشته بر پایههای بیرحمیها و تقلبهای گوناگون، با ساختاری چنان درخشان و قدرت بیانی چنان پر صلابت كه به باور اهدا كنندگان جایزه ادبی گنكور به این كتاب، چنین رمان باشكوهی بعد از جنگهای 1914 ـ 1918 تاكنون خلق نشده است.
پییر لومتر نویسندهای فرانسوی است که رمان دیدار به قیامت او برندۀ جایزۀ ادبی گنکور (بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه) در سال 2013 شده است. او در پایان این کتاب به دو نکته اشاره میکند. او برای نوشتن کتاب دیدار به قیامت، اینجا و آنجا از آثار نویسندگان و هنرمندان زیادی الهام گرفته است: هومر، دولا روشفوکو، دیدرو، بالزاک، میشله، ویکتور هوگو، مارسل پروست، امیل آژار، لویی آراگون، استفان کرین، ژرال اُبر، ژرژ برنانوس، میشل اُدیار، ژرژ براسنس، ژان ـ لویی کورتیس، پاتریک رمبو، مونر مولینا، گارسیا مارکز و ... .
نویسنده عمیقترین احساساتش را به خاطرۀ ژان بلانشار تقدیم میکند که در 4 دسامبر 1914 به اتهام خیانت تیرباران میشود و در 29 ژانویه 1921 اعادۀ حیثیت میگردد که عنوان «دیدار به قیامت» را به او الهام کرده است.
برشی از کتاب: «زمین اطرافش همهجا میلرزد. خیلی دورتر، بالای سرش، جنگ ادامه دارد. خمپارهها همچنان زمین را میلرزانند و زیرورو میکنند. آلبر با ترس و شرم چشمانش را باز میکند. شب است، ولی تاریکی کامل نیست. اشعههای بسیار کوچکی از نور سفیدگون روز به زحمت رخنه میکند: نوری پریدهرنگ، با ورقۀ ناچیزی از زندگی.
آلبر بهناچار بریدهبریده نفس میکشد. آرنجها را چند سانتیمتر به دو طرف باز میکند، موفق میشود پاهایش را کمی دراز کند، خاک را به پایین پاها میراند. محتاطانه ضدترسی که بر وجودش چیره میشود، تلاش میکند. صورتش را بهآرامی آزاد میکند تا بتواند نفس بکشد. بلافاصله لایهای از خاک مثل تاولی میترکد و از صورتش جدا میشود. واکنشاش آنی است. همۀ عضلاتاش باز میشوند، ولی چیز دیگری اتفاق نمیافتد. چه مدت در این توازن ناپایدار که هوای نفس کشیدن کمکم کمیابتر میشود، باقی میماند که فکر مردن چطور رهایش نمیکند، چکار باید بکند اگر از اکسیژن محروم شود، با رگهایی که یکییکی میترکد و از هم میپاشد، با چشمانی که چون هوا برای دیدن ندارد از حدقه درآمده. سعی میکند تا جایی که میشود کمتر نفس بکشد، فکر نکند، خود را همانطوری که هست ببیند». (ص 25)
رسالهای کوچک در باب فضیلتهای بزرگ
فضيلتها ارزشهاي اخلاقيِ به فعل درآمده و عمليِ ما هستند، و اين كتاب تمامآ به بررسي همين فضايل اختصاص دارد. پرسش اوليهي مؤلف از خود اين است كه وجود كدام گرايش قلبي يا روحي يا ويژگي در يك فرد احترام اخلاقياي را كه او برايش قائل است افزايش ميدهد و عدم آنها از اين احترام ميكاهد. او در نهايت هجده فضيلت را تعيين ميكند و برپايهي آراءِ فيلسوفانِ بزرگ به بحث دربارهي آنها ميپردازد. اين فضايل عبارتاند از: ادب، وفاداري، دورانديشي، ميانهروي، شجاعت، عدالت، بخشندگي، دلسوزي، بخشايش، سپاسگزاري، افتادگي، سادگي، بردباري، پاكدامني، نرمدلي، حسننيت، شوخطبعي، و عشق.
سیمای زنی در میان جمع
نام نویسنده : هاینریش بل
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
هاینریش بل(1985- 1917)، نویسنده آلمانی برنده نوبل ادبیات است.
آکادمی سوئد زمانی که در ۱۹۷۲ جایزه نوبل را به او تقدیم کرد، «سیمای زنی در میان جمع» را جامع آثار او معرفی کرد.
خود او نیز درباره این رمان گفته است: «میخواستم داستان زنی آلمانی را در اواخر چهل سالگی بازگویم که بارِ تاریخ را از ۱۹۲۲ تا ۱۹۷۰ به دوش دارد».
هاینریش بُل برای شرح زندگینامه لنی، که شخصیت اصلی داستان است، ابتدا از زمان حال و از ۴۸ سالگی لنی آغاز میکند و پس از شرح بسیاری از خصوصیات او در این سن به گذشته میرود و سیری بلند در گذشته و خاطرات دور زندگی او دارد.
و همانطور که در گذشته غوطهور شده، ناگهان لحن روایت عوض میشود و این بار با لحنی دیگر روال زندگی لنی را از گذشته به حال و سپس آینده به تصویر میکشد.
پیرامون لنی بیش از ۱۲۵ شخصیت خودنمایی میکنند که هر یک نماینده طیف گستردهای از جامعه آن زمان آلمان هستند. بُل در این اثر هم جامعه سرمایهداری و هم نظام کمونیستی را هدف پیکان تیز انتقاد خود قرار میدهد.
بُل در «سیمای زنی در میان جمع»، فساد اخلاقی و حرص به مالاندوزی را در همه شئون جامعه میبیند و با طنزی سراسر انسانی همه جوانب آن را میشکافد و نمایش میدهد و مقام و مرتبه اجتماعی، ثروت و جایگاه سیاسی، درجات علمی و دانشگاهی منهای انساندوستی را به باد تمسخر میگیرد و از ریاکاری و تظاهر به تقوا و پاکدامنی در عین تردامنی پرده برمیدارد.
بُل عاشق مردمان ساده و بیغل و غش است و در میان آنها احساس راحتی میکند. زنان مخلوق او به جای لذتجویی و شهوتپرستی ترحم و همدردی را در خواننده برمیانگیزند و به خواننده حتی فرصت نمیدهد جز این بیندیشد.
در سراسر «سیمای زنی در میان جمع» صفحهای نیست که در آن بُل طنز و همدردی با انسانها را از یاد ببرد.
ظرافت جوجه تیغی
موريل باربری
مترجم : مرتضی كلانتريان
«خانم ميشل ظرافت جوجهتيغي را دارد: از بيرون پوشيده از خار، يك قلعهي واقعي نفوذناپذير، ولي احساسم به من ميگويد كه از درون او به همان اندازهي جوجهتيغي ظريف است، حيوان كوچك بيحال، بهشدت گوشهگير و بياندازه ظريف.» (از متن كتاب)
ظرافت جوجهتيغي دومين رمان موريل باربري، نويسندهي چهلسالهي فرانسوي، است كه جايزهي برتر سال 2007 اتحاديهي ناشران فرانسه به آن تعلق گرفته است. رمان نخست اين نويسنده به نام شكمبارگي به چندين زبان ترجمه شده است.
لطف دیررس
نقطه ی ضعف
آنتونیس ساماراکیس
مرتضی کلانتریان
ساماراكيس از روشنفكران آزادانديش يونان است و در آثارش سخت بر اضطراب و پوچي حاكم بر دنياي امروز، انزوا و تنهايي انسان، خشونت و خودكامگي صاحبان قدرت ميتازد. نقطهي ضعف پنجمين رمان ساماراكيس است و، به باور يكي از منتقدان، در ردهي بزرگترين آثار كافكا، اورول و كويستلر قرار دارد. اين رمان در عين اين كه يك رمان سياسي و پليسي است، يك رمان متافيزيكي، مانند اديپ شهريار و جنايت و مكافات هم هست: مردي بيهويت در كشوري بيهويت.... نقطهي ضعف بيآن كه آشفته و درهم برهم باشد، سرشار از پيچيدگي است، و در آن از فرم و تكنيك جديدترين هنرهاي معاصر استفاده شده است: شكستگي و پراكندگي نقاشي كوبيستي، راز و رمز فيلمهاي آلن رنه، قطع زمان حال و برگشت به گذشته و تداخل نقش شخصيتهاي فيلمهاي برگمان، دلهره و وحشت فيلمهاي هيچكاك، تعهد در قبال آنچه اصالت دارد و برحق است در آثار سارتر، طغيان سيزيفوار كامو، مكالمهي ساده و بيپيرايهي رمانهاي همينگوي، و طنز جاوداني ولتر. اين كتاب در سال 1966 برندهي جايزهي دوازدهتن يونان (مشهورترين جايزهي ادبي يونان) شد و در سال 1970 از طرف هيئت داوران فرانسه، به عنوان بهترين كتاب خارجي انتخاب شد.
وجدان زنو
وجدان زنو یا اعترافات زنو (به ایتالیایی: La coscienza di Zeno) رمانی از ایتالو اسووو نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شدهاست.
کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشتههای قبلی اسووو از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاشهای جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاشهای جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آنها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد. در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمدهاست که: شوپنهاور معتقد است که اگر به کل هستی بشر بنگریم جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر مییابیم. در وجدان زنو همین دو جنبهٔ زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شدهاست. وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، پیراندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان میافتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست؛ و این سخن آندره تریو را درباره وجدان زنو از یاد نبریم: «یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»
وجدان زنو (متن کامل)
وجدان زنو یا اعترافات زنو (به ایتالیایی: La coscienza di Zeno) رمانی از ایتالو اسووو نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شدهاست.
کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشتههای قبلی اسووو از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاشهای جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاشهای جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آنها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد. در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمدهاست که: شوپنهاور معتقد است که اگر به کل هستی بشر بنگریم جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر مییابیم. در وجدان زنو همین دو جنبهٔ زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شدهاست. وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، پیراندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان میافتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست؛ و این سخن آندره تریو را درباره وجدان زنو از یاد نبریم: «یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»