تاریخ کیش زرتشت (۳جلدی)
نام نویسنده : مری بویس
نام مترجم : همایون صنعتیزاده
نورا الیزایت مری بویس (۲ اوت ۱۹۲۰-۴ آوریل ۲۰۰۶) استاد دانشگاه و پژوهشگر در رشته مطالعات زرتشتی بود.
او در ۲ اوت ۱۹۲۰ در دارجیلینگ در کشور هند بدنیا آمد. پدر او از قضات دستگاه حکومتی بریتانیا در هند، و مادرش نوهٔ مورخ انگلیسی بنام سموئیل گاردنر بود.
دوران تحصیل و تدریس
در نوجوانی در دبیرستان ویمبلدون در لندن درس خواند. در ۱۸ سالگی به دانشکده زنان چلتنهم وارد شد. پس از آن در دانشگاه کمبریج ادبیات انگلیسی و باستانشناسی و انسان شناسی آموخت و با درجه ممتاز تحصیلات را به انجام رساند. در ۱۹۴۴ به تدریس ادبیات آنگلوساکسون دردانشگاه لندن پرداخت و همزمان وارد مدرسه مطالعات مشرق زمین و آفریقا شد و به تحصیل در رشته زبانهای ایرانی پرداخت. در آن روزها نامآورانی چون مینورسکی و والتر هنینگ و سید حسن تقیزاده در این مدرسه تدریس میکردند. در ۱۹۴۸ به تدریس متنهای مانوی و پهلوی و پارتی در همین مدرسه پرداخت. پس از رفتن هنینگ به دانشگاه کالیفرنیا، بویس جانشین او شد و به مقام استادی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی رسید. او تا سال ۱۹۸۶ استاد بود و پس از آن تا هنگام مرگ به عنوان استاد افتخاری و پژوهشگر کار میکرد.
تحقیقات او
دلباختگی او به ایران و به ویژه رخساره زرتشتی آن، آنگاه اوج گرفت که سال ۱۹۶۶ را در روستاهای زرتشتینشین اطراف یزد، باکشاورزان تنگدست اما عمیقاً معتقد و متعصب در آیین خود به سر برد. پس از این اقامت یک ساله بود که نظریاتش در باره این دین زیر و زبر گشت. اقامت در میان زرتشتیان یزد و کرمان سبب شد تا آراء ونظریات اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران را در زمینه کیش زرتشت زیر سوال برد. مری بویس این پرسش را مطرح ساخت:
«سه هزار و اندی سال پس از زرتشت، چه کسی صلاحیت بیشتر در تعبیر وتفسیر وشرح باورها و آموزههای زرتشت را دارد؟ پژوهشگران و دانشمندانی که در صندلیهای راحت کتابخانههای خود لم داده و بر سر جزئیات دستوری گاتها و نیایشها و دیگر ادبیات دینی زرتشتی قلم فرسایی میکنند، یا آن کشاورز قبا بر تن زرتشتی که در کوهها و بیابانهای خشک اطراف یزد و کرمان بیل میزند و کار میکند وعرق میچکاند و نیایشهای زرتشت را زمزمه کرده و سفت و سخت، سنتها وآیینهای دین آبا و اجدادی خود را نگهبانی میکند؟»
او بر آن بود که تنها با خواندن کتاب و مقاله نمیتوان به چند و چون این کیش پی برد. او توانست با ژرفنگری در آیینها و رسوم و باورها، که از سه هزار سال پیش تاکنون دست نخورده بود، به جزئیات زندگانی این پیامبر ایرانی وآموزههای او، حتی عقاید دینی پیش از ظهور زرتشت دسترسی پیدا کند. او نتیجه پژوهشهای خود را در کتاب پایگاه ایرانی کیش زرتشتدر سال ۱۹۷۸ عرضه نمود. کار بزرگ او مجموعه کتابهای تاریخ کیش زرتشت است که به اکثر زبانها از جمله زبان پارسی برگردانده شدهاست. مرگ مجال نداد که مری این کتاب را به پایان برد ولی خوشبختانه پیش از مرگ با آلبرت دو یونگ استاد دانشگاه لیدن به توافق رسید که کار به انجام رساندن را به عهده گیرد.
خانم الموت هیتنر که اکنون بجای مری بویس استاد کرسی مطالعات زرتشتی دانشگاه لندن است در سوگنامهای که در روزنامه دیلی تلگراف چاپ شد مینویسد:
پروفسور مری بویس اعتقاد داشت که نیازها و محدودیتهای ناشی از تحقیق و پژوهش علمی با وظایف خانوادگی سازگار نیست بنا بر این از ازدواج پرهیز کرد و به قول خویش وفاداری و یکهپرستی به علم و پژوهش علمی را به غریزه و طبیعت خویش ترجیح داد. او چنان دلباخته ایرانشناسی و کیش زرتشت بود که تمام دارایی و پسانداز خود را بی هیچ چشمداشتی در این راه صرف کرد.
مری بویس سحرگاه روز ۴ آوریل ۲۰۰۶ در بخش عمومی بیمارستانی در لندن هنگام خواب در گذشت .
علم در ایران و شرق باستان
کانون دین زرتشتی در ایران
کانون دین زرتشتی» و جایگاه آن در پژوهشهای آیین زرتشت
هرچند که از زمان چاپ کتاب ارزشمند مری بویس «کانون دین زرتشتی» اکنون حدود چهل سال میگذرد، ذرهای از اهمیت این اثر برای مطالعات ایرانشناسی و به ویژه در حوزهی پژوهشهای تاریخ و دین زرتشتی و البته فراتر از آن دینپژوهی، مردمشناسی و انسانشناسی کاسته نشدهاست. اهمیت این پژوهش گرانقدر نه تنها در بیش و کم یگانه بودن آن در نوع خود (سندی که بیشتر نشان ضعف پژوهشهای ایرانشناسی در تولید ادبیات در این حوزه است)، که هم در یگانه بودن اطلاعات مستندنگارانهی آن در مورد تاریخ شفاهی، آیینها و باورهای مردمانی در برشی از تاریخ معاصر ایران است که دربارهشان چیزی نمیدانیم.
اهمیت یگانهی دیگر و متاسفانه کمپیرو مطالعهی مردمنگارانهی بویس از زندگی و باورهای روستاییان زرتشتی شریفآباد، در آشتیدادن نگاه مردم/انسانشناسانه با پژوهشهای دینشناسانه بود و هست؛ در پیوند میان آنچه از آن به عنوان «دانش کتابخانهای یا میزتحریری» از یک سو و تحقیق «میدانی» از سویی دیگر میتوان نامبرد، گوهری کمیاب در میان دستکم پژوهندگان مطالعات زرتشتی. سویهی دیگر این دوگانه را هم میتوان در تضاد دونگاه «شرقشناسانه» و «انسانشناسانه» حاکم بر مطالعات ادیان دید.
کتاب با مقدمهای کوتاه دربارهی پیشینهی تاریخ دین زرتشت و توضیح روشنی دربارهی چرایی حضور زرتشتیان در شهرهای حاشیهی کویر آغاز میشود.
فصل اول و چهارم کتاب به آتشهای مقدس به عنوان نقطهی تمرکز بسیاری از آیینهای زرتشتی، آتشکدهها و آیینهای مربوط به آن میپردازد. فصل دوم کتاب به بررسی باورهای بنیادین زرتشتی و پرستش اهورامزدا، آفرینش و… و فصل پنجم کتاب به قوانین، آیینها و مناسک پاکیزگی و تطهیر اختصاص دارد. فصل پنجم و فصل ششم که به آیینها و مراسم مرگ و نقش آیینی سگ در مناسک پس از مرگ میپردازد، گزارش خواندنی و مهمی از زندگی آیینی زرتشتیان آن عصر را عرضه میکند. مکمل این فصل، فصل هشتم کتاب است که به آیینها و مراسم مرتبط با کفاره برای زندگان و درگذشتگان اختصاص یافته. فصل سوم کتاب به آیینها و مناسک شخصی، فصل هفتم دربارهی آیینهای سال نو و جشن سده، فصل نهم جشنهای دینی پایان و آغاز سال و فصل دهم آیینها و مناسک تشرف و زیارت اختصاص یافته است.
چاپ این کتاب، گام نخست در چاپ برگزیدهی کتابهایی به انتخاب سردبیر این مجموعه خواهد بود که تلاش دارد تا حد امکان، جای خالی ترجمهی فارسی «کلاسیک»های مطالعات ایرانشناسی را برای خوانندگان فارسیزبان پرکند.