بررسی یک پرونده قتل
در 3 ژوئن 1835 ، در دهكدهاي به نام فوكتري (از دهات فرانسه)، ساعت 1 بعد از ظهر 3 قتل همزمان اتفاق ميافتد. پيير ريويير، پسركي بيستساله، با داس مادر آبستن، خواهر هجدهساله و برادر هفتسالهاش را به طرز فجيعي ميكشد. پس از يك قرن و نيم، گروهي يازده نفره به سرپرستي ميشل فوكو بازخواني اين قتل و بازنمايي آن را به عهده ميگيرند. كتاب از دو بخش اصلي تشكيل شده است: بخش اول شامل پروندهي قتل، گزارشهاي مستند و اظهارنظر شاهدان، پزشكان، قضات و روزنامهنگاران و يادداشتهاي پير ريويير است. در اين بخش گروه يازده نفره كاملا سكوت كرده است و با انتشار مجدد پروندهي جزايي و نيز جمعآوري تمام مقالههايي كه در روزنامههاي آن سال 1835 دربارهي واقعه چاپ شده بود، خواننده را در رويارويي بيواسطه با اين اتفاق قرار ميدهد. بخش دوم تحليلهاي اين گروهِ تازهنفس را در قالب 5 مقاله دربرميگيرد. عناوين اين 5 مقاله به شرح زير است: "حيوان، ديوانه، مرگ"؛ "قتلهايي كه روايت ميشود"؛ "كيفيات مخففه"؛ "شاهكشي، پدركشي يا مادركشي"؛ "پزشكان و قضاوت".
تاریخ جنون
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی در این کتاب با روش تحلیل گفتمان مفهوم جنون و سیر پیدایش بی خردی و دیوانگی به موازات حاکمیت خرد بر انسان و شکلی از تاریخ که در آن خرد حاکم بر انسان، همسایه او را محبوس میکند و انسان با واسطه زبان بیرحمانه نا دیوانگی، وجود خود و دیگری را به رسمیت میشناسد را بررسی میکند. وی از تابلوی کشتی احمقها برای روی جلد کتاب تاریخ جنون استفاده کردهاست. میشل فوکو در مقدمة کتاب خواهان نگاشتن شکل دیگر دیوانگیست. آن دیوانگیای که «خرد حاکم انسان، همسایة او را محبوس میکند و انسانها از طریق این عمل و با واسطة زبانِ بیرحمانة نادیوانگی با یکدیگر رابطه برقرار میکنند، و وجود یکدیگر را به رسمیت میشناسند». علاوه بر چنین خواستی، فوکو خواستِ دیگری هم دارد: دست یافتن به درجة صفرِ دیوانگی در سیر جنون؛ وی درجا منظور خویش را توضیح میدهد: «زمانی که برداشت انسان از جنون یکدست و نامتمایز بود، زمانی که مرزبندی میان عقل و جنون خود هنوز مرزبندی نشده بود»