رمانها چگونه میاندیشند؟: گسترههای فردیتگرایی از 1719_1900
نویسنده: ننسی آرمسترانگ
مترجم: آرش خوش صفا
ننسی آرمسترانگ استدلال می کند که تاریخ رمان و تاریخ فرد مدرن، به معنای واقعی کلمه، یکی و یکسان است. او پیشنهاد میکند که برخی از آثار داستانی موضوعی را خلق کردهاند که نشاندهنده شوخ طبعی، اراده یا انرژی است که میتواند نظم اجتماعی را تغییر دهد تا به فرد استثنایی مکانی متناسب با ارزش فردی او بدهد. زمانی که رمان این شخصیت را خلق کرد، خوانندگان خود را بر حسب روایتی درک کردند که موضوعی خودگردان را تولید می کرد.
در دهههای پس از انقلاب در آمریکای شمالی بریتانیا و فرانسه، رماننویسان اصلی با زیر سوال بردن خیالپردازی یک فرد خودساخته، خود را به عنوان نویسنده متمایز کردند. آرمسترانگ برای نشان دادن اینکه چگونه رمانهای دفو، آستن، اسکات، برونته، دیکنز، الیوت، هاردی، هاگارد و استوکر در فرآیند ساختن، بهروزرسانی و تداوم شخصیت فرد مشارکت داشتهاند، آنها را در گفتگو با نوشتههای لاک قرار میدهد. ، هیوم، روسو، مالتوس، داروین، کانت و فروید. نظریه پردازانی مانند آلتوسر، بالیبار، فوکو و دلوز به او کمک می کنند تا این نکته را بیان کند که فرد یک نفر نبود بلکه چندین شخصیت متفاوت بود. ترسیم و پتانسیل سوژه مدرن به همان اندازه به آنچه که باید در آن گنجانده شود بستگی دارد، به همان اندازه که باید به جایگزین هایی که برای پرداختن به درگیری های شدید در داخل و اطراف رمان بریتانیایی دور نگه می داشت، بستگی داشت.