در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

سالومه و چند داستان دیگر

850,000 تومان

اسکار وایلد

برگردان به فارسی: هوشنگ ایرانی

سالومه (انگلیسی: Salome و فرانسوی: Salomé‎) یک تراژدی نوشتهٔ اسکار وایلد است. نمایشنامه در یک پرده روایت انجیلی سالومه دخترخواندهٔ هرود، والی یهودیه، را بازگو می‌کند که در ازای رقص هفت چادر سرِ یوحنای معمدان را بر سینی از هرود درخواست می‌کند.

اصل ماجرای سالومه از عهد جدید است. وایلد گفته‌است که نخستین بار در کتاب «سه افسانه» نوشتهٔ گوستاو فلوبر به این ماجرا برخورده است. او بعداً با توصیفی که در کتاب بیراه نوشتهٔ یوریس کارل هویسمانس از نقاشی سالومه، اثر گوستاو مورو، می‌خواند دوباره به سوی این داستان کشیده می‌شود. وایلد همچنین در این کار از مترلینگ و مالارمه و هاینه تأثیر پذیرفته‌است.

در میان انجیل‌های چهارگانه، انجیل مرقس روایتی کامل‌تر از این ماجرا به دست می‌دهد. عین روایت چنین است: «زیرا هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او را در زندان بست، به خاطر هیرودیا زن برادرش فیلیپس که او را در نکاح خویش آورده بود. از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست پس هیرودیا از او کینه داشته می‌خواست او را به قتل رساند اما نمی‌توانست؛ زیرا که هیرودیس از یحیی می‌ترسید چون که او را مردی عاقل و مقدس می‌دانست و رعایتش می‌نمود و هر گاه از او می‌شنید بسیار به عمل می‌آورد و به خوشی سخن او را اصغا می‌نمود. اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خود اُمرای خود و سرتیپان و رؤسای جلیل را ضیافت نمود. و دختر هیرودیاس به مجلس درآمده رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شاد نمود. پادشاه بدان دختر گفت که آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم. و از برای او قسم خورد که آنچه از من خواهی حتی نصف مُلک مرا هر آینه به تو عطا کنم. او بیرون رفته به مادر خود گفت چه بطلبم؟ گفت سر یحیی تعمید دهنده را. در ساعت به حضور پادشاه درآمده خواهش نموده گفت که می‌خواهم الان سر یحیی را در طبق به من عنایت نمایی. پادشاه به شدت محزون گشت لیکن به جهت پاس قسم خود و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید. بی‌درنگ پادشاه جلادی فرستاده، فرمود تا سرش را بیاورند. و او به زندان رفته سر او را از تن جدا ساخته و بر طبقی آورده و بدان دختر داد و آن دختر آن را به مادر خود سپرد. چون شاگردانش شنیدند آمدند و بدن او را برداشته دفن کردند.» (انجیل مرقس ۶: ۱۷–۳۰)

در روایت اسکار وایلد اما انگیزهٔ سالومه در طلب سر یحیی، عشق پرشور و شر او به این پیامبر است که ناکام مانده و در عوض نوازش، دشنام و نفرین شنیده‌است. در واقع جوهر تراژیک این نمایشنامه همین عشق و کین‌ستانی هولناک است. پژوهشگر لبنانی، کریستوفر نصار معتقد است وایلد در طرح شخصیت سالومه از سیبلی ایزدبانوی پاگان بهره گرفته‌است. ایزدبانویی که دوشیزگی خود را نگاه می‌دارد و همزمان نابود کردن نیروی جنسی مردانه را خوش دارد. وی معتقد است ماه و تغییر رنگ آن در طول نمایش سیبلی را بازنمایی می‌کند.