جزء و کل
ورنر هایزنبرگ
حسین معصومی همدانی
کتاب جزء و کل در حقیقت خاطرات هایزنبرگ از دوران تحصیلی و آشنایی او با فیزیک است. وی از دوران دبیرستان شروع میکند و آشنایی خودش را با دوستان و کسانی که به نوعی با فلسفه و فیزیک ارتباط دارند را شرح میدهد. دوران تحصیلی در دانشگاه، جنگ جهانی، شرایط کشور آلمان، خلق مکانیک کوانتومی و … همه به صورت خاطراتی جالب درآمده است. نکته جالب در این کتاب این است که بیشتر خاطرات وی با دوستانش و بحثهای مهم در دامن طبیعت مانند کوه و جنگل، بیشه زار و دریاچه و … صورت گرفته است.
جزء و کل کتابی است که تاریخچه فیزیک جدید را از زبان یکی از بنیانگذاران آن حکایت میکند، و همچنین به رابطه فیزیک با مسائل فلسفی و تاریخی و اجتماعی میپردازند. ورنر هایزنبرگ (۱۹۱۱ تا ۱۹۷۶) نویسنده این کتاب، علاوه بر اینکه شایسته عنوان فیلسوف طبیعت است، هنرمند و هنرشناس هم هست. نویسنده چیرهدستی است که این کتاب بهترین گواه توانایی او در نویسندگی است شاید به دلیل صداقت هایزنبرگ در بیان احوال خود وشاید هم به دلیل مهارت او در بیان اندیشههای پیچیده بهزبان ساده است که کتاب جزء و کل از زمان انتشارش در ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۸۴ به بیش از ده زبان ترجمه شده است (از مقدمه مترجم).
«علم ساخته انسان است موضوع این کتاب تحول فیزیک اتمی در پنجاه سال گذشته است به صورتی که نویسنده آن را تجربه کرده است. پایه علم بر آزمایش است و نتایج علمی از راه گفتگو میان دستاندرکاران علم، که درباره نحوه تعبیر آزمایشها با هم مشورت میکنند، بهدست میآید. اینگونه گفتگوها موضوع اصلی این کتاب است نویسنده از تذکر این گفتوشنودها هدفی بزرگتر را هم در نظر داشته است. فیزیک اتمی جدید پرتو تازهای بر مسائل بنیادی فلسفی و اخلاقی و سیاسی تابانده است. شاید این امید بیجا نباشد که این کتاب بتواند جماعت بزرگی از مردم را به حلقه این بحثهای حساس و حیاتی وارد کند (از پیشگفتار مؤلف).»
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ یک محدودیت اساسی برای سنجش دقیق موقعیت و تکانه یک ذره در آن واحد است. هر چه بیشتر در مورد یکی بدانیم، در مورد دیگری کمتر می دانیم. این بدان معناست که همیشه در دنیای فیزیکی مقداری عدم قطعیت یا ابهام وجود دارد و ما هرگز نمیتوانیم وضعیت دقیق یک ذره را مشخص کنیم. از سوی دیگر، انیشتین به جبرگرایی معتقد بود، این ایده که همه چیز در جهان با قوانین طبیعت از پیش تعیین شده است و با اطلاعات کافی قابل محاسبه است. او فکر میکرد که مکانیک کوانتومی، نظریهای که رفتار ذرات را در کوچکترین مقیاسها توصیف میکند، ناقص است و باید چند متغیر پنهان وجود داشته باشد که به ما امکان میدهد نتایج آزمایشها را با قطعیت پیشبینی کنیم. او سالهای زیادی را صرف این کرد تا راهی بیابد تا نشان دهد که اصل عدم قطعیت هایزنبرگ اشتباه است یا حداقل جهانی نیست.
او آزمایشهای فکری و استدلالهای مختلفی برای به چالش کشیدن آن ارائه کرد، اما هیچکدام موفق نشدند. در واقع، برخی از آنها نتیجه معکوس دادند و نشان دادند که مکانیک کوانتومی حتی عجیبتر و غیرمعمولتر از آن چیزی است که او فکر میکرد.
او یک بار گفت: خدا با کائنات تاس بازی نمی کند. اما پاسخ مشهور نیلز بور به او این بود: "انیشتین، دیگر به خدا نگو چه باید بکند."