در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

بازار خودفروشی

880,000 تومان
   ویلیام تکری

   منوچهر بدیعی

صد سال پس از انتشار رمان «كلاريسا» نوشته ساموئل ريچاردسون كه پدر رمان تحليلي و پايه‌گذار داستان‌نويسي انگليسي به شمار مي‌آيد، ويليام تكري نه‌تنها از امكانات اين ژانر ادبي بهره برد، بلكه كار خودش را با نگارش شاهكارش «بازار خودفروشي» كامل كرد. رمان «بازار خودفروشي» برجسته‌ترين رمان عصر ويكتوريا است كه در اواسط دوران طلايي ادبيات داستاني انگلستان نوشته شده و اكنون بعد از صدوشصت سال با ترجمه منوچهر بديعي و از سوي نشر «نيلوفر» منتشر شده تا شاهكاري ديگر بعد از بيست سال محاق در اختيار خوانندگان فارسي‌زبان قرار بگيرد. اين رمان، چهاردهمين رمان از صد رمان برتر تاريخ ادبيات انگليسي‌ است. تكري، ابتدا اين رمان را در ژانويه 1847 تا ژوئن 1848 به صورت پاورقي در مجله‌ «فريزر» چاپ كرد، اما نسخه اوليه كتاب با عنوان «رماني بدون قهرمان» كه فاقد شخصيت‌هاي مهمي چون ويليام دابين بود، در سال 1948 به صورت چند جزوه منتشر شد. بعدها كه رمان عنوان «بازار خودفروشي» را بر پيشاني خود مي‌گيرد، شخصيت ويليام دابين، شبي به‌طور ناگهاني به ذهن تكري خطور مي‌كند. تكري اين اسم را از كتاب «سير و سلوك زائر» نوشته جان بانيان رمان‌نويس بزرگ بريتانيايي الهام مي‌گيرد كه اشاره به بازاري در شهر فنا دارد كه شياطين در آن هستند. تكري اين رمان را با محوريت زندگي خانواده‌هاي اشرافي و فرودست جامعه بريتانيا نوشته و تقريبا يك دوره بيست‌ساله را دربرمي‌گيرد.

بكي شارپ و آمليا سدلي كه به‌تازگي تحصيلات خود را در آكادمي دوشيزه پينكرتون تمام كرده‌اند، در حال بازگشت به خانه هستند كه با كاپيتان جورج آزبورن برخورد مي‌كنند: جورج همسر آمليا است. آمليا شخصيتي فراتر از يك قهرمان كليشه‌اي دارد. خوش‌ذات است، بااين‌همه منفعل و بي‌توجه به زندگي و آينده خود. زيبايي قابل توجه‌اي ندارد، و پيوسته با بي‌توجهي مردان و زنان مواجه مي‌شود، اما از طرف آنهايي كه به درون او راه پيدا مي‌كنند، و به شناخت درستي از او مي‌رسند، بسيار مورد توجه است. همان توجهي كه حسادت زنان ديگر رمان را برمي‌انگيزد. بِكي، نقطه مقابل آمليا است: يك ضد قهرمان. زني باهوش كه استعداد فوق‌العاده‌اي در طنزپردازي دارد. به هر دو زبان فرانسوي و انگليسي تسلط دارد، پيانو مي‌نوازد و استعداد آواز و بازيگري دارد. به نظر مي‌رسد كه استعدادي در برقراري ارتباط با ديگران ندارد و به‌راحتي دروغ مي‌گويد. راودون كراولي، افسر سواره‌نظام بي‌كفايتي است كه قبل از اينكه با بكي شارپ كه از طبقه پايين جامعه است ازدواج كند، بسيار مورد توجه عمه‌ پولدارش است. معدود استعداد او در قماربازي و دودوزه‌بازي است. شخصيت محبوب رمان، ويليام دابين، كه بهترين دوست جورج آزبورن نيز هست، يك شخصيت مثبت و دوست‌داشتني است كه سعي در لاپوشاني‌كردن خطاهاي ديگران و به‌ويژه جورج دارد. جورج آزبورن هم پولدار كثيفي است كه پول از او آدمي از خودراضي، مغرور و ولخرج ساخته كه حتي آخرين پولي را كه از پدرش مي‌گيرد خرج مي‌كند و براي همسرش آمليا نمي‌گذارد. «بازار خودفروشي» داستان مردم عادي است، نه داستان قهرماني‌ها و رشادت‌ها و بزرگواري‌ها؛ شرح دردها و شادي‌ها و پاداش‌ها و كيفرهايي كه طبقات گوناگون به همان حالت طبيعي و با همان بداهتي جذب آنها مي‌شوند كه از آتش شعله بالا مي‌رود.

در يك جمله: «بازار خودفروشي» ميدان جنگ خير و شر نيست، بلكه تلاش مدام آدم‌هاي بي‌روح مادي است، براي آنكه در دنياي بي‌روح مادي به جايي برسند.