آخرین دختر
نادیا مراد
مترجم: سربس نظری
این روزها همه از نادیا مراد حرف می زنند، دختر کُرد ایزدی که پس از رهایی از دست داعش به سازمان ملل رفت و اکنون جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است. در این چند روز که از اهدای جایزه صلح نوبل به او می گذرد در مورد او حرف های زیادی زده شده اما کمتر کسی در مورد اتفاقاتی که در مدت اسارت نادیا مراد بر سر او آمده صحبت کرده است. او از لحظاتی سخت و ترسناک در دست جهادی های داعش و سوء استفاده جنسی از او به عنوان برده جنسی صحبت می کند. نادیا می گوید که توسط یکی از غول های داعش و از میان ده ها دختر و زن ایزدی که در حال جیغ زدن و بالا آوردن از ترس و انزجار بودند به عنوان برده جنسی انتخاب شده است.نادیا مراد که اکنون ۲۵ سال دارد، جزییاتی هولناک را از تجربیات خود در دوران اسارت در دست قاچاقچیان جنسی داعش تعریف می کند؛ از این که سربازان داعشی با آن ها مانند «حیوان» رفتار کرده و آزادانه به هر جای بدن این زنان که می خواستند دست می زدند. برنده امسال جایزه صلح نوبل، در کتاب زندگینامه خود از تجربه یک شب خود در بازار برده فروشی داعش سخن می گوید. نادیا در این باره چنین می گوید:«می توانستیم هیاهوی طبقه پایین در حالی که شبه نظامیان در حال ثبت نام و سازماندهی بودند را بشنویم، و وقتی که اولین مرد وارد اتاق شد همه دختران شروع به جیغ زدن کردند».«همه دختران جوان و حتی کودک را گروه گروه کردند و من به همراه ۱۵۰ زن دیگر به موصل برده شدیم. از همان لحظه، حتی در طول مسیر هم مورد آزار و اذیت قرارمان دادند. بعد در ساختمانی اسکان داده شدیم که پیش از ما زنان دیگری هم به آنجا آورده شده بودند. در آنجا توهینها، آزارها و بیحرمتیها به اوج رسید. هر کداممان را چند بار خرید و فروش میکردند، بچهها مثل هدیه، دست به دست میشدند و ما هم از دست یک گروه متجاوز به دست گروهی دیگر میافتادیم. من در یک زمان، برده جنسی ۱۳ مرد بودم و گاهی در یک روز آنقدر به من تجاوز میشد که از هوش میرفتم و دیگر نمیفهمیدم کجا هستم. گاهی دست و پایم را میبستند و با زنجیر به جایی قفلم میکردند و مثل حیوان سرم میریختند و آزارم میدادند. گاهی تنم را با ته سیگار میسوزاندند و هر وقت میفهمیدند که قصد فرار دارم، سلمان، سرکرده آنها چند نفر از مردانش را میفرستاد سراغم».