ایوان منحصربه فرد
کاترین اپلگیت
مترجم: کیوان عبیدی آشتيانی
ایوان، گوریلی آرام و بردبار است. او که در خروجی شماره ی هشت زندگی می کند، به آدم های بازدیدکننده از او در پشت دیوار شیشه ای محل اقامتش عادت کرده و به ندرت دلش برای زندگی در جنگل تنگ می شود؛ در واقع خیلی کم به آن فکر می کند. ایوان به جای اندیشیدن به جنگل، به برنامه های تلویزیونی ای که دیده و دوستش استلا، فیلی سالخورده، و سگی ولگرد به نام باب فکر می کند. اما بیش از هر چیز، ایوان به هنر و چگونگی درک و ثبت مزه ی انبه یا صدای برگ های رنگی می اندیشد. او سپس با رابی، بچه فیلی که از خانواده اش جدا شده، آشنا می شود و این آشنایی باعث می شود که ایوان، از دریچه ای جدید به خانه و هنر خود نگاه کند. با آمدن رابی، سر و کله ی تغییر نیز پیدا می شود، ولی این وظیفه ی ایوان است که از این تغییر برای ایجاد جهتی مثبت در زندگی اش بهره ببرد.
با کفش های دیگران راه برو
سلامانكاتري هيدل 13 ساله كه همه او را سال صدا ميكنند براي يافتن مادرش، به همراه پدربزرگ، عازم سفري طولاني ميشود. در طول سفر، او داستان فيبي وينترباتوم را تعريف ميكند، دختري كه مادرش به طور ناگهاني ناپديد شده و پيغامهاي اسرارآميز دريافت ميكند. در پشت داستان فيبي، داستان سال و جريان سفر بدون بازگشت مادرش وجود دارد. او كمتر از يك هفته فرصت دارد تا خودش را به مادرش برساند. سال مطمئن است كه عليرغم مخالفت پدرش، اين سفر تنها شانس او براي برگشت به موقعيت گذشته است.
زنان کوچک
هر یک از چهار دختر خانوادهی مارچ آرزوهای خودشان را دارند. این رمان،قصهی رنجها، فداکاریها، دوستیها و شادیهای چهار دختر جوان است که پدرشان در جبهههای جنگ به سر میبرد. شیوهی رویارویی آنها با مشکلات نشان خواهد داد که تا چه حد میتوانند بحرانهای زندگی را پشت سر بگذارند.
لوییزا میآلکوت هرگز ازدواج نکرد و زمانی که تشخیص داد با نویسندگی از عهدهی مخارج زندگیاش برمیآید، تمام کارهایش از جمله پرستاری را کنار گذاشت.
سرانجام رمان زنان کوچک که در آن به حق انتخاب دختران و زنان بسیار توجه شده است، برایش شهرت و ثروت بسیار به ارمغان آورد.