در حال نمایش 6 نتیجه

نمایش 9 24 36

تصویر دُریان گری

420,000 تومان

نویسنده: اسکار وایلد

مترجم: سپاس ریوندی

تصویر دوریان گری (به انگلیسی: The Picture of Dorian Gray) یک رمان گوتیک فلسفی از اسکار وایلد، نویسندهٔ مشهور اهل ایرلند است. اسکار وایلد، با نوشتن این رمان و البته نمایشنامه اهمیت جدی بودن بود که به شهرت جهانی رسید.

تصویر دوریان گری به سبب تازگی موضوع و شاید نیز به سبب آنکه چهره خود نویسنده را منعکس می‌کند، شهرتی عظیم یافت. وایلد با این اثر تمثیلی قصد داشته‌است نشان بدهد که تغییر شکلی که از هنر بر امور واقعی پدید می‌آید، تا چه حد می‌تواند نیرومند و نافذ باشد. مقاله‌های تحقیقی و انتقادی وایلد در مجموعه‌ای با عنوان نیتها در اصول زیبایی‌شناسی و هنر محض، شامل چهار مقاله است که وایلد در آن‌ها خواسته ثابت کند که مسائل بی‌شماری که حل آن به وسیله مذهب و اخلاق میسر نمی‌گردد، به وسیله هماهنگی در هنر حل می‌شود و همچنان‌که هر قطره‌ای در دریا به مروارید خالص تغییر شکل می‌دهد، در عالم هنر نیز هرچه وارد می‌شود، به زیباترین حالت تبدیل می‌گردد. این رمان سال ۱۸۹۰ نوشته شده‌است؛ یعنی ۱۰ سال قبل از مرگ اسکار وایلد.

تصویر دوریان گری

255,000 تومان

   اسکار وایلد

   ابوالحسن تهامی

این کتاب به دلیل تازگی ماندگارش، همیشه محبوب همه‌ی نسل‌ها بوده و بیش از صد و بیست بار در کشورهای انگلیسی زبان در قطع‌ها‌ی کوچک و بزرگ به چاپ رسیده، و برپایه‌ی آن فیلم‌ها‌ی متعدد ساخته شده است که نخستین‌اش فیلمی بود صامت محصول 1915 و تازه‌ترین‌اش فیلمی محصول 2007. این کتاب نثری چندان زیبا و داستانی چنان جذاب دارد که پس از گذر دوازده دهه از انتشار آن در سال 2010 در دابلین کتاب سال شناخته شد.

دوریان گری جوان خوش‌سیما و برازنده‌ای است که تنها به زیبایی و لذت پایبند است و هنگامی که دوست نقاشش از او چهره‌ای در کمال زیبایی و جوانی می‌سازد، او از اندیشه گذشت زمان و نابودی جوانی و زیبایی در اندوه عمیقی فرو می‌رود، پس در همان لحظه آرزو می‌کند که چهره خویش پیوسته جوان و شاداب نگه بماند و در عوض، گذشت زمان و پیری و پلیدی‌ها بر تصویر او نشانه‌ای باقی بگذارد و پس از مدتی متوجه می‌شود که ارزویش برآورده شده؛ ولی یکی از دوستان او به نام «لورد هنری» کم‌کم او را به راه‌های پلید می‌کشاند و تصویر دوریان گری، به مرور، پیرتر، پلیدتر، و کریه تر می‌شود. او به مرور تا جایی پلید می‌شود که اولین قتل خود را انجام می‌دهد و خود «بسیل هاوارد»، نقاش آن تصویر را می‌کشد. دوریان‌گری که هرروز چهره خود را در تصویر فرسوده‌تر و پیرتر می‌بیند، و راهی برای از بین بردن پلیدی‌ها پیدا نمی‌کند، ناگهان خشمگین می‌شود و چاقوی بلندی را در قلب مرد درون تصویر فرو می‌کند. در همان لحصه مستخدمان صدای جیغ کریهی را می‌شنوند و به سوی اتاق دوریان گری می‌شتابند. ان‌ها تصویر ارباب خویش را در بوم نقاشی می‌بینند که در کمال جوانی و زیبایی است، آنچنانکه خود او را می‌دیدند، اما بر زمین جسد مردی نقش بسته است در لباس آراسته و کاردی در قلب، باپلیدترین و کریه‌ترین چهرهٔ قابل تصور؛ که تنها از انگشترانی که به دستش بود می‌شد هویت او را فهمید…

سالومه و چند داستان دیگر

850,000 تومان

اسکار وایلد

برگردان به فارسی: هوشنگ ایرانی

سالومه (انگلیسی: Salome و فرانسوی: Salomé‎) یک تراژدی نوشتهٔ اسکار وایلد است. نمایشنامه در یک پرده روایت انجیلی سالومه دخترخواندهٔ هرود، والی یهودیه، را بازگو می‌کند که در ازای رقص هفت چادر سرِ یوحنای معمدان را بر سینی از هرود درخواست می‌کند.

اصل ماجرای سالومه از عهد جدید است. وایلد گفته‌است که نخستین بار در کتاب «سه افسانه» نوشتهٔ گوستاو فلوبر به این ماجرا برخورده است. او بعداً با توصیفی که در کتاب بیراه نوشتهٔ یوریس کارل هویسمانس از نقاشی سالومه، اثر گوستاو مورو، می‌خواند دوباره به سوی این داستان کشیده می‌شود. وایلد همچنین در این کار از مترلینگ و مالارمه و هاینه تأثیر پذیرفته‌است.

در میان انجیل‌های چهارگانه، انجیل مرقس روایتی کامل‌تر از این ماجرا به دست می‌دهد. عین روایت چنین است: «زیرا هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او را در زندان بست، به خاطر هیرودیا زن برادرش فیلیپس که او را در نکاح خویش آورده بود. از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست پس هیرودیا از او کینه داشته می‌خواست او را به قتل رساند اما نمی‌توانست؛ زیرا که هیرودیس از یحیی می‌ترسید چون که او را مردی عاقل و مقدس می‌دانست و رعایتش می‌نمود و هر گاه از او می‌شنید بسیار به عمل می‌آورد و به خوشی سخن او را اصغا می‌نمود. اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خود اُمرای خود و سرتیپان و رؤسای جلیل را ضیافت نمود. و دختر هیرودیاس به مجلس درآمده رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شاد نمود. پادشاه بدان دختر گفت که آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم. و از برای او قسم خورد که آنچه از من خواهی حتی نصف مُلک مرا هر آینه به تو عطا کنم. او بیرون رفته به مادر خود گفت چه بطلبم؟ گفت سر یحیی تعمید دهنده را. در ساعت به حضور پادشاه درآمده خواهش نموده گفت که می‌خواهم الان سر یحیی را در طبق به من عنایت نمایی. پادشاه به شدت محزون گشت لیکن به جهت پاس قسم خود و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید. بی‌درنگ پادشاه جلادی فرستاده، فرمود تا سرش را بیاورند. و او به زندان رفته سر او را از تن جدا ساخته و بر طبقی آورده و بدان دختر داد و آن دختر آن را به مادر خود سپرد. چون شاگردانش شنیدند آمدند و بدن او را برداشته دفن کردند.» (انجیل مرقس ۶: ۱۷–۳۰)

در روایت اسکار وایلد اما انگیزهٔ سالومه در طلب سر یحیی، عشق پرشور و شر او به این پیامبر است که ناکام مانده و در عوض نوازش، دشنام و نفرین شنیده‌است. در واقع جوهر تراژیک این نمایشنامه همین عشق و کین‌ستانی هولناک است. پژوهشگر لبنانی، کریستوفر نصار معتقد است وایلد در طرح شخصیت سالومه از سیبلی ایزدبانوی پاگان بهره گرفته‌است. ایزدبانویی که دوشیزگی خود را نگاه می‌دارد و همزمان نابود کردن نیروی جنسی مردانه را خوش دارد. وی معتقد است ماه و تغییر رنگ آن در طول نمایش سیبلی را بازنمایی می‌کند.