صد سال تنهایی
نام نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
نام مترجم : بهمن فرزانه
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شدهاست که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود.
ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید. صعود رمدیوس به آسمان درست مقابل چشم دیگران کشته شدن همه پسران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا که از زنان در جبهه جنگ به وجود آمدهاند توسط افراد ناشناس از طربق هدف گلوله قرار دادن پیشانی آنها که علامت صلیب داشته و طعمه مورچهها شدن آئورلیانو نوزاد تازه به دنیا آمده آمارانتا اورسولا از این موارد است. به اعتقاد بسیاری او در این کتاب سبک رئالیسم جادویی را ابداع کرده است. داستانی که در آن همهٔ فضاها و شخصیتها واقعی و حتی گاهی حقیقی هستند، اما ماجرای داستان مطابق روابط علّی و معلولی شناخته شدهٔ دنیای ما پیش نمیروند.
گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا*درمنطقهٔ سانتامارا*در کلمبیا – درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴) رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو(برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
نان و شراب
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : محمد قاضی
نان و شراب، داستان ایثار است. مذهب است که در بطن سوسیالیسم، و هر چند که قهرمان داستان ضد مذهب مینماید اما خود به نوعی، جوهرهای از حقیقت مسیح را دارد و این یکی از ریشههای ناب و کلاسیک سیلونه است که هر اصالتی را در بطن هر مذهب و هر مکتب سیاسی ارج مینهد، سیلونه در قسمتی از کتاب به این مهم اشاره میکند و میگوید "در همهٔ ادوار و در لوای انواع حکومتها، بالاترین کار روح این است که خود را نثار کند تا خود را بجوید. خود را فنا کند تا خود را بازیابد. انسان به جز آنچه میدهد ندارد. کتاب تحلیل ژرف کاوانه سیاست جاری است و زندگی تودهها در رابطه با این سیاست، تحلیل اینتثلیث قدرت: سوسیالیسم - فاشیسم - و کلیسا است، سراسر اثر حاوی طنزی هوشیارانه و زیرکانه است. به خوبی از عهده نشان دادن خُرافه، جهل، و تعصّب مذهبی برآمده است، آن فسادی را که تا عمق استخوانشان ریشه دوانده شکافته است و در ترسیم ایتالیای جهل زده، تاریک و بی فرهنگ که در آن فاجعه یک روشنفکر - مبارز با تمامی ابعاد فساد آن است موافق آمده است، ایتالیایی که در آن جایی برای آزاد زیستن جز در خدمت به ظلم، حکومت و بانک نیست. کشوری که کلیسا در راس مخروط ستم آن قرار دارد و به تبلیغ مذهبی میپردازد که جز افیونی مخدر برای مردم نیست. مذهبی که واعظین رسمی آن خدمه مؤسسه دنیایی و سرگرم مشغلههای دنیوی و طبقاتی هستند، از این روست که یک مبارز متعهد باید اقدام کند و برای جان بهدربردن از این معرکه گورستانی شوم جان به مهلکه اندازد و نجات خویش را در قربانی کردن خویش بجوید. تمامی تأکید نویسنده بر مراسم عشای ربانی به همین خاطر است. آنجا که از جنگ سخن میگوید و آن را محکوم میشمارد طنزی سرشار دارد. اندیشههای «آکیل گریزپا» دربارهٔ بروز و علت جنگ ایتالیا با انگلستان اگر صد در صد منطقی نباشد و جز طنز به حساب نیاید، نود در صد معقول و عقلایی است و مگر جز این است که جنگ تجاوزگرانه همیشه به خاطر کسب منافع بیشتر رخ داده است؛ و این است طنز گزنده سیلونه که جای ستایش بسیار دارد و از واقعیت جدا نیست، زیرا آدم هوشیار از خود نمیپرید در این طنز چه مقدار واقعیت است بلکه میخواهد بداند در هر واقعیت تا چه مقدار طنز نهفته است.
هوندات
یادداشت های زیرزمین
- نويسنده : فئودور داستايوسكي
- مترجم : رحمت الهي
یادداشت های زیرزمین تراوشات روح ناآرام مردی است که خود را مریض می پندارد و به دلیل عصیان روحی و رفتارهای ناهنجار عصبی قادر به ایجاد تعامل با دیگران نیست.
از این رو در زیرزمین تنهایی خویش و در کنج عزلت با واگویی اندیشه های خود به محاجه با روح خویش می پردازد.
یادداشت ها از دو قسمت تشکیل شده اند.
در قسمت اول که تاریکی نام دارد این مرد خود و نحوه جهان بینی اش را شرح می دهد در قسمت دوم با عنوان (بر برف غمناک) یادداشت هایی را درباره حوادث و پیشامدهای زندگی او می خوانیم آنچه که در این اثر بیش از هرچیز نظر جلب میکند دقت نظر و تبحر استادانه ای است که داستایوسکی در ورود به زوایای پنهان روح قهرمان داستان و واکاوی کنه ضمیر وی نشان می دهد.
فئودور میخائیلویچ داستایوسکی داستان نویس روسی و از بزرگترین نویسندگان اروپا در قرن نوزدهم است. در ۱۸۲۱ به دنیا آمد. در ۱۸۴۹ به جرم فعالیت علیه تزار به اعدام محکوم شد، اما هنگامی که در صف تیرباران در انتظار مرگ بود به فرمان تزار از اعدام نجات یافت. وی پس از آزادی از زندان به ادبیات روی آورد و به خلق آثاری پرداخت که در ادبیات جهان به جاودانگی رسیدند. معروف ترین آثار او عبارتند از: ابله، جنایت و مکافات، برادران کارامازوف، قمارباز، و...
داستایوسکی در فوریه ۱۸۸۱ درگذشت.