اگنس گری
ان برونته
رضا رضایی
اگنس گری با امیدواری بسیار به تدریس در خانهٔ اعیان و اغنیا می پردازد، و تصور می کند که اگر خودش را در زمانی به یاد بیاورد که هم سن وسال شاگردهایش بود می تواند محبت و اعتماد این شاگردها را جلب کند. اما اوضاع به این سادگی نیست. با این حال، اگنس گری احساس هایی را تجربه می کند که تلخ و شیرین اند.
مستاجر وایلدفل هال
ان برونته
رضا رضایی
قهرمان داستان بعد از سرخوشیهای جوانانه سختیهایی را پشت سر میگذارد که آداب جامعه و عادات افراد در آن سهم بسیار مهمی دارد. این رمان با گسترهی عظیم رویدادها و صحنهها و آدمها و زمانها و مکانها عملاً نقد کوبندهای است بر مناسبات مبتذل اجتماعی، و نیز اثری در تقبیح اعتیادی خانمانبرانداز.
آیا همیشه «پایان شب سیه سپیده است؟»