آنقدر سرد که برف ببارد
نویسنده: جسیکا او
مترجم: نیما حسنویجویه
بهنظرش این روزها همه عطش دانستن داشتند و میخواستند همهچیز را بدانند و احساس میکردند که میتوانند از تمام پیچیدگیها سر دربیاورند، انگار که بصیرت گوشهای به انتظارشان نشسته باشد. درحالیکه عنان کل امور در دست ما نیست و آگاهی از بارِ درد و رنج آدم نمیکاهد. بهترین راهی که میتوان در این زندگی پیشه کرد این است که به دل آن بزنیم، درست مثل باد که از میان شاخهها میگذرد، اینکه رنج ببریم، تا زمانی که به وضعیت عدم نایل شویم یا اینکه رنج خود را به دوش بکشیم.
احتمالاً استادانهترین وجه رمان اَو نشان دادن جدایی ما از میلمان است _ جدایی ما و و همینطور سایر آدمها از میلمان... . میتوان این را در نثر صمیمی، لطیف و شکیبای اَو احساس کرد، نثری که گاه با حقایقی تطابق دارد که از دسترس راوی بیروناند.
پیتر سی. بیکر، نیویورکر
آواز کافه غم بار
کارسون مکالرز
مترجم: حانیه پدرام
آواز کافۀ غمبار سومین رمان کارسون مکالرز، نویسندۀ زن امریکایی، است که در سال 1951 منتشر شد. بسیاری این رمان کوتاه را بهترین اثر مکالرز میدانند؛ رمانی معرف گوتیک جنوب که تمامی ویژگیهای این ژانر را یکجا در برمیگیرد. داستان پیردختری عجیبوغریب و اهل جنوب که در آبادی دلگیرکنندهای با آشپزی سیاهپوست تنها زندگی میکند و گرفتار مثلث عشقی عجیبی میشود.
آواز کافۀ غمبار مجموعهای است عجیب از شخصیتها، شخصیتهایی ساکن آبادی دلگیر که داستان آنجا اتفاق میافتد. پیرنگ تکاندهندۀ اثر در کنار مثلث عشقی عجیب و تکاندهندهتر از این زاویۀ دید راوی در سراسر این رمان کوتاه لذت خواندنش را دوچندان میکند. روای بیطرف و ریزبینی که مدام بازیهای سرنوشت را به خوانندهاش یادآور میشود.
آواز کافۀ غمبار طرحی است گروتسک از قدرت ویرانسازی عشق. آنچه موقع خواندن آن پیشروی ماست متنی است که به زیبایی پرداخت شده است، نوشتهای که ما در آن ناخواسته تکگویی درونی شخصیتی را میشنویم که یادآوری مکرر خاطرات اوا را قادر میسازد بر ملال خود غلبه کند و در مقابل فشارهای تحلیلبرندۀ جهانی که خوب میشناسدش مقاومت کند. آواز کافۀ غمبار ترانۀ روح بشر است. از مقالۀ «راوی دروننگر در آواز کافۀ غمبار» نوشتۀ جان مکنَلی
«مکالرز در آواز کافۀ غمبار، به آمیزهای پیچیده و ظریف از امر واقعی و امر افسانهای دست یافت، آمیزهای از امر کمیک و امر غمانگیز و نیز آمیزهای از امر محلی و امر جهانی. در این رمان کوتاه او ایجاز، تسلط، عینیت و تناسبی فوقالعاده به دست آورد.» مارگارت بی. مکداول
اتاقی برای مهمان
نویسنده: هلن گارنر
مترجم: طیبه هاشمی
رمانی قدرتمند، شوخ، و فشرده درباره دوستی پیچیده بین دو زن - یکی در حال مرگ، دیگری فراخوانده شده تا از او مراقبت کند - از یک نویسنده بین المللی تحسین شده و برنده جایزه
چقدر از خودمان را باید رها کنیم تا به یک دوست نیازمند کمک کنیم؟ هلن نمی داند که چه چیزی در پیش است - و چه قدرتی باید داشته باشد - وقتی اتاق اضافی خود را به دوست قدیمی خود، نیکولا، که برای درمان سرطان به شهر آمده است، ارائه می دهد. نیکولا که نسبت به تأسیسات پزشکی بدبین است و تمام ایمان خود را به یک مرکز بهداشتی جایگزین میگذارد، مصمم است بدون توجه به توصیههایی که هلن ارائه میدهد، راه خود را برای مقابله با بیماری خود بیابد.
در هفته های بعد، نبرد نیکولا برای بقا نه تنها زندگی خودش، بلکه زندگی همه اطرافیانش را نیز زیر و رو خواهد کرد. اتاق یدکی یک جواهر جادویی از یک کتاب است - چنگ زدن، تکان دهنده، و به طور غیرمنتظره خنده دار - که ضربات بزرگی را به همراه دارد و دوستی را ترسیم می کند که با تهدید مرگ آزمایش می شود.
ازدواج های فیلیپس بورگ
«این رمان وصف حال هیچ فرد معاصر خاصی نیست، ولی نویسنده امیدوار است خود آ نقدر معاصر باشد که تخیلاتِ از واقعیت نشئتگرفتهاش برای اینوآن مثلِ تجربههای شخصیشان به نظر بیاید.» ( مارتین والزر)
مارتین والزر، نویسنده و رماننویس معاصر آلمانی، پیش از آنکه نخستین رمان خود را منتشر کند و خیلی زود به نویسندهای شناخته شده بدل شود به نویسندگی برای برنامههای تلویزیونی و رادیویی مشغول بود و به واسطۀ همین شغل با طبقۀ مرفه نوظهوری که نتیجۀ شکوفایی اقتصادی آلمان در دهۀ 1950 میلادی بود در ارتباط بود و همین دستمایۀ والزر برای نوشتن ازدواجهای فیلیپسبورگ میشود؛ رمانی که بخشی از قدرت عظیمش را از تنش پایدار میان بالا و پایین و فرادستان و فرودستان به دست میآورد.
ازدواجهای فیلیپسبورگ داستان پیشرفت و سقوط روزنامهنگار جوان هانس بویمان در شهر اشتوتگارت (فلیپسبورگ رمان) است. داستان از منظر چهار زوج با گسستگیهای متفاوت دیده میشود که فقط از روی عادت و مصلحتاندیشی کنار هم ماندهاند.بسیاری این رمان را قویترین اثر مارتین والزر میدانند، نه فقط چون پرانرژی و رادیکال است و نه فقط به خاطر توصیفهای جزئینگرانه که هر خوانندهای تحتتأثیر قرار میدهد. چیزی که این کتاب را تبدیل به اثر ادبی بزرگی کرده نحوۀ برخورد والزر با تابوهای زبانی است، که آنها را در حرکتی مداوم و بیسکته آنقدر صبورانه پیش میبرد تا سرانجام در صفحات آخر ریشههای دردناکشان آشکار شوند.
افسانهی فردگرایی: نیروهای اجتماعی چگونه ما را شکل میدهند
نویسنده: پیتر ال.کالرو
مترجم: هادی جلیلی
کتاب حاضر رابطۀ میان فرد و جامعه را میکاود. فرد و جامعه دو روی یک سکه اند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. برای مثال، والدین، خواهران و برادران، همکاران، دوستان و همکلاسیهای ما نه تنها افراد اثرگذار و مهمی هستند، بلکه در حقیقت بخشی از هویت ما هم به حساب میآیند. این درهمریختگیِ امر فردی و امر اجتماعی در مورد گروهها و نهادهای بزرگتر همچون دولت و حکومت هم صادق است.
در این کتاب با برخی از نیروهای گوناگون اجتماعی که قدرت محدود کردن انتخابهای ما و شکل دادن به آنها را دارند آشنا میشویم. اینکه ما همیشه «آزادیِ انتخاب» نداریم و با مجموعۀ محدودی از گزینه ها روبه رو هستیم که جامعه آنها را به ما تحمیل میکند. اما درنهایت شرایطِ اجتماعیای که در آن زندگی میکنیم به هیچ وجه ابدی نبوده و قابل تغییر اند. این کتاب تبیین میکند که اولین قدم برای اصلاح و تغییر جامعۀ کنونی، دست برداشتن از فردگرایی است.
ایدئولوژی زیبایی شناسی
تري ايگلتون در ايدئولوژي زيباييشناسي، که شايد مهمترين اثر و يکي از جاهطلابانهترين آثار اوست، خاستگاهها و ضرورتهاي پنهان در پس شکلگيري حوزهاي که «زيباييشناسي» نام گرفت را مورد بحث قرار ميدهد و مسيرِ دويستوپنجاهسالهي سنت تفکر اروپايي دربارهي هنر را در پرتو نسبتهاي لاينفکِ سه ضلع حقيقت(فلسفه)، زيبايي(هنر) و خير(اخلاق) مورد بحث قرار ميدهد. آنچه به روايت ايگلتون قوت و فوريت ميبخشد، فهم اين نکته است که نظريههاي هنر متفکران عصر مدرن در حقيقت گرهگاه مهمترين مسائل انساني و تاريخيِ اين دورهي پرتلاطم است. به اين ترتيب، روايت ايگلتون از تاريخ زيباييشناسي مدرن به جاي آنکه صرفاً مروري بر «ديدگاههاي مختلف متفکران دربارهي هنر» باشد، با در نظر داشتن پيوندهاي زيباييشناسي، اخلاق، و سياست، درکي عميق از علت آن حسِ ضرورت، معنا، و اهميتي را به ما ميبخشد که در عصر مدرن با ايدهي هنر، اثر هنري، و «تجربهي زيباييشناختي» همراه گشته است. ايگلتون در چهارده فصل کتاب به ترتيب به متفکران انگليسي، کانت، شيلر، فيشته، شلينگ، هگل، شوپنهاور، کيرکهگارد، مارکس، نيچه، فرويد، هايدگر، بنيامين و آدورنو ميپردازد، و در فصل آخر نيز ضمن پرداختن به فضاي پستمدرنيستيِ دهههاي آخر سدهي بيستم و طرح ديدگاههاي متفکراني چون فوکو، ليوتار، و هابرماس، جمعبندي خود از بحث را ارائه ميهد.
این قرن
یک قرن چیست؟ من پیشگفتار ژان ژنه بر نمایشنامهاش سیاها را در نظر دارم. او در این پیشگفتار به کنایه میپرسد: «یک سیاه چیست؟» بلافاصله میافزاید: «و پیش از هر چیز چه رنگی دارد؟» من میخواهم به همین منوال بپرسم: یک قرن چند سال دارد؟ یک صد سال؟ این بار پرسش بوسوئه است که توجهمان را جلب میکند: «یک صد سال، یک هزار سال، چیست وقتی که یک دم محوشان میکند؟». حال باید بپرسم کدام دمِ استثنایی است که قرن بیستم را محو میکند؟ سقوط دیوار برلین؟ نقشه برداری از ژنها؟ راه اندازی یورو؟
حتی با فرض این که میتوانستیم این قرن را شکل دهیم و آن را به منزلهی ابژهای برای اندیشه برسازیم، آیا این ابژۀ فلسفی خواهد بود، ابژهای دستخوش آن ارادهی تکین، یعنی اراده به تعمق و باریک بینی؟ آیا این قرن پیش از هر چیز یک واحد تاریخی نیست؟
پرنده به پرنده؛ درسهایی چند دربارۀ نوشتن و زندگی
«سی سال پیش برادر بزرگترم، که آنوقتها ده سالش بود، در تلاش بود که مطلبی دربارۀ پرندهها بنویسد و برای این کار سه ما هم وقت داشت. سه ماه گذشته بود و حال دیگر موعد تحویل کار، که فردای آن روز بود، فرا رسیده بود. ما برای گذراندن تعطیلات در کلبۀ خانوادگیمان در بولیناس بودیم، و برادرم پشت میز آشپزخانه نشسته بود. دور تا دورش پر بود از کاغذ و مداد و کتابهایی دربارۀ پرندگان که لایشان هم باز نشده بود. در چنین وضعی، درحالیکه بزرگی وظیفۀ پیشرو باعث شده بود خشکش بزند، میدیدی که هر لحظه ممکن است اشکش سرازیر شود. بعد پدرم آمد و کنارش نشت، دستش را دور شانۀ برادرم انداخت و گفت: ʺرفیق، پرنده به پرنده – دانه به دانه، یک به یک. هربار فقط دربارۀ یک پرنده بنویس و تمامʺ.»
آن لاموت سالها بعد، با در ذهن نگهداشتن همین دستور عمل اصلی (یک به یک پیشرفتن)، در کتاب «پرنده به پرنده» که راهنمای قدم به قدم نویسندگی است بازمیگردد. او به خوانندههایی که در سودای نوشتن هستند یاد میدهد که چگونه نوشتن را به بخشی از زندگی تبدیل کنند. لاموت در کتاب «پرنده به پرنده» ترغیب میکند، تعلیم میدهد و الهام میبخشد.
کتاب «پرنده به پرنده» یکی از محبوبترین و پرفروشترین کتابها دربارۀ نویسندگی است، اما چیزی که کتاب را متمایز میکند این است که تنها کتابی درباره نویسندگی نیست و بیشتر شبیه به خودزندگینامهای خواندنی است که در آن لاموت همانقدر که دربارۀ نویسندگی میگوید دربارۀ زندگی نیز مینویسد.