اگزیستانسیالیسم نوعی امانیسم است
بانوی زیبای من (پیگمالیون)
"پیگمالیون Pygmalion"، در اسطورههای یونان، پادشاه کوپروس است که هیچ زنی را لایق عشق خود نمیدانست. بنابراین مجسمهای از زن مطلوبش ساخت و عاشق آن شد. سپس از آفرودیته خواست به آن جان ببخشد و با او ازدواج کرد و ...
«پیگمالیون» نمایشنامهای کمدی است در پنج پرده نوشتهی جرج برنارد شاو. این نمایشنامه در سال1912 نوشته شده است. هنری هیگینز، پروفسور زبانشناسی، شرط میبندد که در مدتی کوتاه الیزا دولیتل دختری کاملاً عامی را به نحوی تعلیم دهد که بتواند او را در مهمانی عصرانهی یکی از سفرا به عنوان دوشس دولیتل معرفی کند. آیا هنری موفق میشود شرط را ببرد؟ پیگمالیون یک سیندرلای مدرن نیست، داستان مردی است فرهیخته که نقش پیگمالیون را بازی میکند و به گالاتای خود زندگی میبخشد. هیگینز سمبلی از عقل و منطق و الیزا سمبل قلب و محبت بیدلیل است. بسیاری از منتقدین هنوز هم «پیگمالیون» را یکی از بهترین نمایشنامههای برنارد شاو میدانند. نمایشنامهای که الهامبخش فیلم «بانوی زیبای من» بود و هنوز هم در دنیا به روی صحنه برده میشود.
تعلیق
ژان پل سارتر
محمود بهفروزی
راههای آزادی [Les Chemins de la liberte]. رمانی در سه مجلد از ژان پل سارتر (1905-1980)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، که به توصیف شخصیتهایی میپردازد که زندگیشان اندک اندک، از سال 1938 تا 1940، زیر سیطره تاریخ قرار میگیرد.
جلد دوم کتاب با عنوان تعلیق منتشر شده به سال 1945، ساخت مبتکرانه و بلندپروازانهتری دارد. سارتر میکوشد تا حوادث تاریخی و تأثیراتی را که هم در زندگی افراد و هم در جوامع اروپا داشتهاند تصویر کند. در جلد نخست، جنگ اسپانیا و سیر صعودی هیتلریسم فقط زمینه داستان بود و حال آنکه در جلد دوم حوادث تماماً از 23 تا 30 سپتامبر 1938 روی میدهد؛ یعنی زمان تصرف چکوسلواکی به دست سپاهیان آلمان و بسیج نیروهای فرانسه و موافقتنامههای مونیخ. اینجا ماتیو را میبینیم که ایام تعطیل را نزد برادرش ژاک، که هیتلر را تحسین میکند، میگذراند و مجذوب زن او، اودت ، میشود. او نیز مانند هزاران افراد ذخیره دیگر، بسیج شده است. در میان این افراد، کسانی هستند مانند موریس، کارگر پاریسی؛ گرولوئی ، کوهنشین بیسوادی که به علت ناتوانی از خواندن آگهی بسیج، نزدیک بوده است که فراری به شمار آید؛ ویس ، مردی یهودی که از جنگیدن با نازیها شاد است. آدمهای دیگری نیز تدریجاً به میدان میآیند، از جمله آنا و میلان، از کمونیستهای چکوسلواکی، و گومث ، ژنرال ارتش جمهوریخواه اسپانیا،که هرسه طرفدار ورود فرانسه و انگلستان به جنگ هستند. یک نوجوان سرکش به نام فیلیپ، که ناپسری ژنرال ارتش است، از خانهاش به راه میافتد تا «شهید راه صلح» شود. پس از چند روز ولگردی و سرگردانی، نوشتههای تبلیغاتیاش به نحو رقتانگیزی با شکست مواجه میشود. آسایشگاه برک [بندری در شمال فرانسه] را که از بیماران مفلوج در آنجا پرستاری میشود تخلیه میکنند. شارل، که سوار واگن حمل بار شده است، به کاترین، که مثل خود او بیمار است، علاقهمند میشود؛ ولی آن دو را به طرز خشونتآمیزی از هم جدا میکنند. ایویش که نزد خانوادهاش به شهرستان رفته است به پاریس برمیگردد، ماتیو را، که از رفتار حامیانه و پدرانهاش به جان آمده است، از خود میراند و به آغوش مرد ناشناسی که حتی مورد پسندش نیست پناه میبرد. بوریس، که از این زندگی موقت خسته شده است و سنش هنوز کافی نیست که به خدمت زیر پرچم فراخوانده شود، داوطلبانه به خدمت ارتش درمیآید. دانیل از مارسل که با شادی منتظر زاییدن است روز به روز بیشتر متنفر میشود. داستان دائماً میان این شخصیتها در نوسان است. زندگی آنها به طور همزمان در یک صفحه و حتی گاهی در یک جمله همراه اعمال و حرکات هیتلر و چیمبرلن و موسولینی و دالادیه بازگو میشود و نویسنده واکنشهای فردی آنها را پشت رفتار رسمیشان تخیل میکند. در شرح حوادث، کثرت و غنای فوقالعادهای حس میشود؛ رویداد اجتماعی به حرکت شخصیتها میانجامد که هریک گویی ذرات منفردی هستند که فقط به شخص خود شعور دارند، ولی جریان تاریخ آنها را به پیش میراند و از حد آنها فراتر میرود.
حکایت های محله ما
بچههای محله ما یا پسران جبلاوی (به عربی: اولاد حارتنا) داستان بلند نجیب محفوظ است. این داستان در سال ۱۹۵۹ در روزنامه الأهرام منتشر میشد. نشر این داستان مخالفت بسیاری از شخصیتهای مذهبی مصر را برانگیخت؛ تا این که سرانجام نشر این کتاب در مصر ممنوع شد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۱۹ در لبنان چاپ شد. فلیب استوارت آن را به انگلیسی برگرداند و این کتاب شهرتی جهانی پیدا کرد.
عمر عبدالرحمن، مفتی نابینای مصری این کتاب را کفر تلقی کرد: سلمان رشدی مولف کتاب آیات شیطانی و نجیب محفوظ نویسنده کتاب أولاد حارتنا هر دو مرتدند، و هر کس که از اسلام به سوء سخن بگوید، شکی نیست که باید کشته شود. و اگر نجیب محفوظ را کشته بودیم، سلمان رشدی ظهور نمیکرد.»
سرانجام در اوایل سال ۲۰۰۶، رمان «بچههای محله ما» با مقدمهای از احمد کمال ابوالمجد به چاپ رسید.
شکلگیری ایران نوین (دولت و جامعه در دوران رضا شاه)
نويسنده: استفانی كرونين
مترجم : مرتضی ثاقبفر
این کتاب ترجمه مجموعه مقالات همایشی است درباره ایران دوره رضا شاه که در سال 1999 م. در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن برگزار شد. کتاب, حاوی دوازده مقاله از ایران شناسان و محققان داخلی و خارجی است که در پنج موضوع تنظیم شده است. در بخش اول, سه مقاله درباره سرشت و جنبههای مهمی از دولت نوین رضاشاه آمده است: 1 ـ مشروعیت سیاسی و پایگاه اجتماعی رضا شاه/ هما کاتوزیان, 2 ـ رضا شاه و تناقضات نوسازی ارتش ایران/ استفانی کرونین, 3 ـ مدرس, جمهوری خواهی و به قدرت رسیدن رضاخان/ وانسا مارتین. بخش دوم مشتمل بر چهار مقاله در زمینه روابط خارجی ایران در دوران رضاشاه است: 1 ـ الغای قرارداد کاپیتولاسیون توسط رضاشاه/ مایکل زیرینسکی, 2 ـ تحقق ملت/ افشین مرعشی. بخش سوم که به موضع 'فرهنگ و ایدئولوژی اختصاص دارد شامل دو مقاله است: 1 ـ آموزش و پرورش در دوره رضاشاه/ رودی ماتی, 2 ـ پیروزیها و رنجهای نوسازی مستبدانه در ایران/ مهرزاد بروجردی. در بخش چهارم دو مقاله درباره وضعیت زنان در دوره رضا شاه آمده است: 1 ـ برنامه گسترده برای زنان ایران 'نو'/ یاسمین رستم کلایی, 2 ـ ممنوعیت حجاب و پیامدهای آن/ هوشنگ شهابی. آخرین بخش کتاب حاوی سه مقاله درباره ایلات و عشایر در عصر رضاشاه است: 1 ـ رضاشاه و عشایر/ کاوه بیات, 2 ـ نمونه ایل شاهسون/ ریچارد تاپر, 3 ـ رضا شاه و فروپاشی قدرت عشایر بختیاری در ایران/ استفانی کرونین.