افشاگر
این داستان واقعیت دارد (مجموعه داستان)
عطر گل ياس اولين نشانه بود: يك زن. سر ميز هميشگيام نشسته بودم كه آمد و سر ميز كناري نشست. فهميدم تنهاست چون صندلي روبرويش تكان نخورد و كسي با او حرفي نزد. كمي از قهوهام، نوشيدم. اگر اوضاع رو به راه باشد، ميتوانم فنجان را بلند كنم، جرعهاي از نوشيدني داخل آن را بنوشم و فنجان را طوري سر جايش برگردانم كه حتي مشتري ميز بغلي هم نتواند حدس بزند من نابينا هستم. برايم جالب است كه ببينم ديگران چقدر فريب رفتار عادي مرا ميخورند. باور كنيد وقتي متوجه ميشوند خيلي زود قضيه را لو ميدهند. بعضيها زير لب چيزي ميگويند، عدهاي شايد سرشان را تكان ميدهند يا با دست به طرف من اشاره ميكنند. بعضيها بيشتر دقت ميكنند و گروهي ديگر دستپاچه ميشوند و حرفي نميزنند. بله، من تمام اين واكنشها را احساس ميكنم.
داستان های گربه ای
درباره کتاب:
مجموعه آثار جفری هوارد آرچر با نام «داستانهای گربهای»، با ترجمه میلاد شالیکاریان از سوی انتشارات چترنگ منتشر شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است:
«تنها نژادی که میتواند بدون چاپلوسی غذا سرو کند، نژاد ایتالیایی است. فرانسویها با خوشحالی سرتاسر کراواتتان را سس میپاشند، بدون نوک سوزنی عذرخواهی و در همان لحظه با زبان مادریشان شما را نفرین میکنند. چینیها به هیچوجه با شما حرف نمیزنند و یونانیها اصلا به ذهنشان خطور نمیکند که از یک ساعت قبل از تحویل منوی غذا، بیخیال حرف زدن بشوند. آمریکاییها به شدت در عذابند که به شما بفهمانند آنها در واقع اصلا پیشخدمت نیستند، بلکه هنرپیشههایی از کار بیکارند. بعد مشغول از بَر خواندن غذاهای مخصوص میشوند، انگار که برای آزمون هنرپیشگی نمایش اجرا میکنند. انگلیسیها بسیار تمایل دارند با شما وارد گفتوگویی طولانی شوند و این گمان را در شما ایجاد میکنند که به جای همراهتان، با آنها شام بخورید و اما آلمانیها... آخرین بار کی در یک رستوران آلمانی غذا خوردید؟»
این کتاب 12 داستان به نامهای «مردی که به دفتر پست خود دستبرد زد»، «استاد»، «آب را ننوشید»، «الان نمیتونه اکتبر باشه»، «شاه قرمز»، «حکمت سلیمان»، «میدونی منظورم چیه؟»، «خیریه از خانه شروع شد»، «بهانه»، «تراژدی یونانی»، «کمیسر» و «در چشم ناظر» دارد که آرچر 9 داستان را در داخل زندان و سه داستان را در خارج زندان نوشته و همگی ریشه در واقعیت دارند.
در این کتاب متن هر داستان با طراحیهای «رونالد سیرل» کارتونیست انگلیسی آراسته شده است. همچنین در آغاز هر داستان، شخصیت اصلی ماجرا بهصورت یک گربه به تصویر درآمده است. بر همین اساس مترجم نام «داستانهای گربهای» را برای کتاب انتخاب کرده، چراکه ترجمه اسم اصلی کتاب بی معنی بوده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«پاتریک افلین روبهروی جواهرفروشی اچ.ساموئل ایستاده و آجری را در دست راستش نگه داشته بود. او مشتقانه به پنجره خیره شده بود. لبخند زد، دستش را بلند کرد و آجر را به طرف قاب شیشه پرتاب کرد. شیشه مثل تار عنکبوت ترک برداشت، ولی محکم سر جایش باقی ماند. بلافاصله آژیر بهصدا در آمد که در آن شب سرد و صاف اکتبر میتوانست از نیم مایل آنطرفتر شنیده شود. برای پت، مهمتر این بود که آژیر مستقیم به ایستگاه پلیس محلی وصل بود.»
جفری هوارد آرچر در پانزدهم آوریل 1940، در انگلستان بهدنیا آمد و علاوه بر نویسندگی، در عرصه سیاست نیز فعال بوده است. او پیش از شروع نویسندگی، عضو مجلس بریتانیا بود، اما در پی رسوایی مالی از سمت خود استعفا داد و تقریبا به مرز ورشکستگی رسید. آرچر نخستین کتاب خود را با نام «نه یک پنی بیشتر، نه یک پنی کمتر» در پاییز 1974، به منظور رهایی از ورشکستگی نوشت. از جمله کتابهای موفق وی میتوان به «هابیل و قابیل» و «پیچشی در داستان» اشاره کرد. تاکنون 330 میلیون نسخه از کتابهای او در سراسر دنیا بهفروش رسیده است.