در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

آسمان تغییر می کند

تومان

   زو ینی

   سحر توکلی

زو ینی یکی از نویسندگان جوان و پرکار سوئیسی است. او متولد سال ۱۹۷۴ در شهر بازل است. اولین رمانش با نام «اتاق گرده افشانی» در سال ۱۹۹۷ در آلمان منتشر شد و عنوان پر فروشترین نویسنده سوئیسی را از آن خود کرد. این رمان علاوه بر اینکه به ۲۷ زبان ترجمه شده، نظر منتقدان بسیاری را نیز به خود جلب کرده است. «آسمان تغییر می‌کند» اولین اثر زو به زبان انگلیسی است که با درونمایه‌ای اجتماعی سیاسی به تحولات روحی و روانی یک زن مدرن در جامعه اروپایی می‌پردازد. شخصیت‌های اصلی داستان هر یک در چیدمان جمعی اثر نقشی ایفا می‌کنند و مثلث طلایی زندگی کامل را به تصویر می کشند؛ کلئر، زنی در آستانه ۳۰ سالگی با نگرانی‌های بی پایانش و در جریانی درون سو ثابت می‌کند که ترس پایان همه چیز نیست بلکه در عین حال می‌تواند نقطه آغاز باشد. داستان با تلاش کلئر وهمسرش آنتونی برای داشتن فرزند آغاز می‌شود. فضای سیاسی حاکم بر داستان و حملات تروریستی یازده سپتامبر و مترو لندن، برگ‌های جدیدی به روند داستان اضافه می‌کنند و نقش دوستان و خانواده در شکل گیری روند داستان پررنگ‌تر می‌شود و اینکه شرایط اجتماعی چطور خصوصی‌ترین اتفاقات زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. در مجموع انرژی‌های فردی و جمعی و شخصیت‌های پرآشوب جامعه امروزی بشر همواره این پیام را گوشزد می‌کنند که چقدر آدم‌ها از یکدیگر کم می‌دانند. «آسمان تغییر می‌کند» با فضایی اجتماعی سیاسی، خواننده را به نوعی خودآگاهی غریزی سوق می‌دهد؛ به بیداری و ادراک. هر یک از شخصیت‌های داستان جانشین کهن‌الگویی در قالب مادر، کودک، درمانگر، آموزگار و... می‌شوند و هر یک در پیکره داستان قابل کنکاش و بررسی هستند. سحر توکلی مترجم این کتاب، جایزه حمایتی بنیاد یان میخالسکی را به خاطر ترجمه آن دریافت کرد. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: کلیر متعجب بود که خانواده‌اش چگونه از مرگ فرزندشان مطلع شده بودند. آنها حتی جسد دختر را برای اینکه در تابوت بگذارند تحویل نگرفته بودند چون در واقع جسدی وجود نداشت. حتی خاکستری هم در کار نبود. شاید یک روز صبح بسته‌ای با نشان تمبر لندن که حاوی قطعه دندان دخترشان بود را دریافت کرده بودند. کلیر همه تصاویر را بالا و پایین کرد، همه عکس‌ها هنوز در خاطر همه تازه بودند، اما به زودی به فراموشی سپرده می‌شدند. او یکسال بعد از حادثه، در مراسم یادبود گل برده بود، اما آیا واقعاً سال‌های بعد هم این کار را تکرار می‌کرد؟ کمی به این موضوع شک داشت. کلیر فهمید که مردم دوبار می میرند و بار دوم بار آخر است. وقتی کسی دیگر تو را به یاد نمی آورد و هر چیزی که نشانی از وجود تو دارد محو می شود و آن وقت تو واقعاً و کاملاً رفته ای.