زنی در برلین
نویسنده ناشناس
مترجم: سیامند زندی
آخرین نبرد بزرگ اروپایی در جنگ جهانی دوم نبرد برلین بود که سرانجام در 2 مهٔ 1945 به سقوط پایتخت رایش سوم انجامید. از برلین جز ویرانهای باقی نمانده بود و بازماندگان شهر که عمدتاً زنان و سالمندان و کودکان بودند در وضعیتی آخرزمانی روزگار میگذراندند. غذای بخور و نمیری گیرشان میآمد و در بقایای بناهای ویران روزگار میگذراندند. در این گیر و دار بود که سربازان شوروی شهر را اشغال کردند و بر مصائب آوارشده بر جسم و جان بازماندگان صدچندان افزودند. روسها در هشت هفتهای که شهر را در اشغال خود داشتند تمام خشم و شهوت انباشته در وجودشان را بر بازماندگان شکست تحمیل کردند. در این میان زنی که خود در معرض تعرضات مکرر بود، در آپارتمانی نیمهمخروبه در کنار چند نفر دیگر، پنهانی یادداشتهای روزانهٔ خود را نوشت و مصائب آن روزها را با صراحت و شفافیتی کمنظیر و رمانگونه ثبت کرد. توصیف روابط پیچیدهٔ میان نظامیان روس و بازماندگان مصیبتزده، تعرضات گروهی به زنان، کار سخت و طاقتشکن در ازای دریافت آذوقهٔ کوپنی...
زنی در برلین برای درک زندگی و جنگ کتابی ضروری است.
هایدریش مغز هیملر است
لوران بینه
سیامند زندی
بهترين کتاب سال به انتخاب فايننشال تايمز
برگزيدهي نويسندگان نيويورک تايمز
نامزد نهايي جايزهي انجمن ملي منتقدان کتاب امريکا
هايدريش مغز هيملر است، اولين رمان لوران بينه، با موفقيت چشمگير در فرانسه و سراسر دنيا مواجه شد.
اين رمان ماجراي ترور راينهارد هايدريش،از برجستهترين چهرههاي رايش سوم،را روايت ميکند،عملياتي که جنبش مقاومت چک آن را با کمک انگلستان برنامهريزي کرده بود. تمام ماجراها واقعياند،اما نگاه ظريف و خلاقانه ي لوران بينه و بازآفرينيهاي او چنان هنرمندانه است که خواننده را از ابتدا تا انتهاي کتاب کنجکاو و مشتاق نگه ميدارد.