جنایت و مکافات (۲جلدی)
راسکُلنیکُف به دلیل بدهکاری و نیاز شدید مالی، پیرزنی رباخوار و خواهرش را با تبر به قتل رسانده و با این تصور که همه به او مظنون هستند کارش به جنون میکشد. وی به دلیل عذاب وجدان و احساسات عاشقانه نسبت به سونیا دست به اعتراف می زند ...
دانشجویی به نام رادیون رومانویچ راسکُلنیکُف به دلیل بدهکاری و نیاز شدید مالی، همچنین برای بدست آوردن پول، پیرزن رباخواری به نام آلیونا ایوانونا و خواهرش لیزاوتا ایوانونا که به طور غیرمنتظره هنگام حادثه سر می رسد را با تبر به قتل می رساند. پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. پس از این ماجرا راسکلنیکف مجبور میشود که به دفعات در دفتر پلیس حاضر شده و هر بار از خود رفتارهایی مشکوک نشان میدهد، که پلیس را علیرغم نداشتن شواهد به وی مظنون میکند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، راسکولنیکف با این تصور که همه به او مظنون هستند کارش به جنون میکشد. این رفتارهای غیرمعمول باعث میشود تا افراد زیادی از جنایت وی مطلع شوند. از جمله سونیا (دختری که به خاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی می زند و راسکولنیکف عاشق اوست). رادیون رومانویچ به دلیل عذاب وجدان و احساس عاشقانه ای که نسبت به سونیا دست به کار دیگری می زند...
قمارباز (با نه تفسیر)
قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شدهاست. داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند.
ناشناس
داستایفسکی ناشناس را در تبعید نوشت و میتوان آن را مهمترین رمان در تبعید او خواند. او این کتاب را تحت فشار سانسور حکومت وقت و با زبانی استعاری نوشته است. نویسنده مشهور روس این کتاب را به ظاهر با زبانی ساده نوشته اما کتاب پر از کدهای پیچیده است تا بهانهای به دست حکومت برای تمدید دوران محکومیت نویسنده ندهد. موضوع کتاب ماجرای پدید آمدن شارلاتانها و خودکامگان، در زمان حکومت وقت روسیه است.
شاید بتوان گفت مشهورترین دیدگاه داستایفسکی که از زبان یکی از شخصیتهای رمان برادران کارامازوف بیان میشود، این جمله باشد که «اگر خدایی وجود نداشته باشد، همهچیز مجاز است». ژیل دلوز و ژاک لاکان، متفکران معاصر فرانسوی خلاف این عقیده را دارند. لاکان معتقد است دقیقاً وجود منع الهی است که زمینهٔ گناه را فراهم میسازد. به باور دلوز نیز قضیه کاملاً برعکس چیزی است که داستایفسکی میگوید، زیرا به واسطهٔ وجود خداست که همهچیز مجاز است.
ناشناس
فیودار داستایفسکی
مترجم: حمیدرضا آتش برآب ، پریسا شهریاری
حکایت شیادی و خودکامگی. کتاب «ناشناس»، با عنوان اصلی Село Степанчиково и его обитатели، یک رمان هجایی و طنزآمیز است که خودکامگی و حقهبازی را در ابعادی مینیاتوری اما قابل تعمیم به ابعاد وسیع و جهانی به تصویر میکشد. کتاب «ناشناس» رمانی است که داستایفسکی طنزِ سیاه و آشوبگرِ خود، چیرهدستیاش در شخصیتپردازی و مهارتش در هجوِ ناسازیهای جهان و آدمیان را استادانه به نمایش میگذارد. کتاب «ناشناس» نوعی روانشناسی خودکامه و خودکامگی است و روانشناسی آدمیانی که گرفتار و بازیچه و سرسپردۀ خودکامگان میشوند. داستایفسکی در این رمان، رَوَندِ پدید آمدن یک خودکامه و بسطِ خودکامگی و شیوۀ سلطۀ یک فردِ مستبد بر دیگران را با ظرافت ترسیم میکند و اثری ارائه میدهد که نهفقط هجوِ روسیۀ قرن نوزدهم که هجوِ تمامی حاکمیتهای استبدادی و خودکامه در همۀ زمانهاست. کتاب «ناشناس» رمانی است که بهگفتۀ لییا روزِنبلوم «با پارودی چندلایهاش وجه ممتاز طنز داستایِفسکی را آشکار میکند.» گفتنیست که داستایفسکی رمان «ناشناس» را در سالهای پایانی تبعید خود نوشته است. متن اصلی رمان «ناشناس» اولین بار در سال 1859، در مجلۀ «یادداشتهای میهنی» منتشر شده است.