آوادوتا گیتا: سرود رستگاری: کهنترین متن وحدت وجود
اثر منظوم داتاتریا
مترجم: قاسم هاشمی نژاد
این کتاب نوشتاری است مقدس منسوب به داتاتریا - از خدایانی که تجسد سه گانه ی برهما، ویشنو و شیوا به حساب می آیند- که آن را به دو نفر از شاگردانش القا کرده - البته در پایان همه ی فصول صرفا از شری کارتیکای راهب یاد شده است. مترجم در مقدمه از قدمت حداقل دو هزار ساله ی این کتاب سخن می گوید اما آنگونه که در ویکیپدیا از قول یکی از مترجمان اثر آمده، سبک نگارش آن به قرن نه یا ده میلادی بازمی گردد - البته این نافی سنت شفاهی قبل از آن نیست
در این کتاب که از هشت فصل تشکیل شده - که به روایت ویکیپدیا ظاهرا در اصل هفت فصل بوده - داتاتریا مدام یک حرف رو با زبان های مختلف بیان می کنه و اون حرف بنیادمکتب ادوایتا ودانتا ( مکتب نفی دوگانگی ) است: "خود" حقیقی فراسوی هر دوگانگی است - او نه ذهن است نه ناذهن، نه زنده است نه مرده، نه جسم است نه روان؛ نه شاد است نه ناشاد و .... . خلاصه اینکه حقیقت جهان و حقیقت انسان، که همان "خود" است، پیوستاری است واحد که همه جا هست و هیچ چیز بیرونش نیست و در عین حال هیچ چیز به او حدی نمی زند. داتا تریا دائم از استعاره ی آسمان برای "خود" استفاده می کند - همانطور پهناور و بی تمایز
من این متن رو دوست دارم چون اذعانی است به اینکه مشکل وحدت با عقلانیت منطقی قابل حل نیست. باید نامعقول بود تا بتوان از وحدت سخن گفت. نامعقولیت پذیرش این است که ثنویت وحدت است و وحدت ثنویت، به طور همزمان
خیرالنساء
خیرالنساء یکی از بهترین آثار قاسم هاشمینژاد است یک رمان کوتاه با زبانی مسحور کننده. زبان در آثار هاشمینژاد همواره اهمیت ویژهای داشته است ولی نثری که او در خیرالنسا به کار برده از جنس دیگریست. نثری که از تسلط بسیار بالای هاشمینژاد بر زبان و ادبیات فارسی و ظرایف آن حکایت دارد. خیر النساء سرگذشتی است نوستالژیک با بن مایه عرفانی. داستانی است بر مبنای راز نهان و علم غیب. روستای پنهان در دل جنگل های پنهان، صحنه رویدادهای داستان است و در خصوص زنی است که توانایی مداوای دیگران را دارد . زنی صاحب کرامت که آوازه اش در شهر می پیچد. اما مصائب و مشکلات زندگی خود را دارد.
قسمتی از نثر کتاب: زمانه عوض شده بود. جویهای پوشیده از پونه و پرسیاوشان که آب درِ خانهها میبرد جا به لولهکشی داد. بخشی از خانه، ارسی سرش، به تعریض کوچه رفت. خیابانهای خاکی زیر لایهای از قیر پوشیده شد. درشکه در شهر جولان به سواری سپرد. جشن تیرگان ورافتاد که یادگار هزاران ساله بود، عزیزداشتِ خاطرهی نجات خاک وطن. نوروزیخوان رفت و با او بهار. هر چه کهنه بود، قدیمی بود، تحقیر شد، طرد شد، از اعتبار افتاد. صحبتهای تازه میشد؛ نسل تازه میرسید و هواهای تازه در سر داشت.
سیبّی و دو آینه
موضوع کتاب حاضر، بیان حالات و مقامات و سرگذشت عارفان تاریخ تصوف ایران است. کتاب در دو بهرة کلّی تنظیم شده و در هر بهره، دیدگاه عرفا دربارة توحید بیان شده است. زبان و سبک نگارش اثر، ادیبانه و نزدیک به سبک نگارش آثار عرفانی متصوفه است. در ابتدای مقامات هر شخصیت، سرگذشت کوتاهی از زندگی او آمده است. هدف کلّی اثر، یافتن حقیقت توحید و کشف سرّ وحدت در میان کثرت عارفان و سالکان راه حقیقت و رسیدن به وحدت کلام در میان کثرت نام هاست. ویژگی شاخص اثر، نگاه تازه و بدیع به موضوع است.
درباره نویسنده:
قاسم هاشمی نژاد (زادهٔ ۱۳۱۹ خورشیدی) نویسنده، روزنامه نگار، مصحح و مترجم ایرانی است. او در دههٔ ۱۳۴۰در روزنامهٔ آیندگان نقد ادبی می نوشت و در سال ۱۳۵۸ یکی از بهترین رمان های پلیسی ایران را با نام فیل در تاریکی نوشت که مشهورترین اثر وی نیز محسوب می شود. قاسم هاشمی نژاد در سال ۱۳۱۹ زاده شد. مادربزرگ وی خیرالنساء هاشمی نژاد زنی بود روستایی از طبرستان که قاسم هاشمی نژاد زندگی وی را در پوششی رازآمیز در داستان «خیرالنساء (۱۲۷۰-۱۳۶۷): یک سرگذشت» خود نوشته است.عرفان و تصوف یکی از حوزه هایی است که هاشمی نژاد در کنار نقد و ترجمه و قصه نویسی به آن پرداخته است. از کتاب های او در این زمینه می توان از کتاب «سیبی و دو آینه» نام برد که کتابی است «در مقامات و مناقب عارفان فرهمند». هاشمی نژاد در این کتاب به زندگی، آثار و عقاید عارفان بزرگ پرداخته است و در چهار بخش سرنگاشت، روایت ها، کمینه ها و گزیده گویی ها، هر یک از این عارفان نام آشنا را به خوانندهٔ علاقه مند به حوزهٔ عرفان معرفی کرده است. حسین منصور حلاج، بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، رابعه ادویه، ابوسعید ابی الخیر و ابوبکر بلخی از جمله عارفانی اند که در این کتاب به معرفی زندگی، افکار و آثارشان پرداخته شده است.
فیل در تاریکی
فیل در تاریکی رمانی در سبک جنایی و نوآر از نویسندهٔ ایرانی قاسم هاشمینژاد (۱۳۹۵–۱۳۱۹) است که سال ۱۳۵۸ در شمارهٔ ۱۹ داستانهای زمان انتشارات کتاب زمان به چاپ رسید. این اثر از مهمترین آثار در ادبیات پلیسی ایران محسوب میشود. این رمان در سال ۱۳۵۵ نوشته شده و همان سال به صورت پاورقی در روزنامهٔ رستاخیز جوانمنتشر شدهاست.