در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

رساله درباره ی نادر فارابی

7,000 تومان

مصطفی مستور

مستور بعد از انتشارِ آخرین اثر داستانی‌اش با نامِ «سه گزارش کوتاه درباره‌ی نوید و نگار» که در سالِ ۱۳۹۰ منتشر شده بود، رمانِ کوتاهِ «رساله درباره‌ی نادر فارابی» را تحویل نشرچشمه داده ‌است. مستور پیش از این آثاری چون «استخوان‌های خوک و دست‌های جذامی» (۱۳۸۳)، «تهران در بعدازظهر» (۱۳۸۹)، «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه» (۱۳۸۴)، «دویدن در میدان تاریک مین» (۱۳۸۵) و چند اثر دیگر را با نشرچشمه منتشر کرده ‌بود. رمانِ جدید مستور از نظر ساختارِ روایی با آثارِ قبلی‌اش بسیار متفاوت است. در این داستان با کارکردهای نوِ تکنیکی این نویسنده‌ روبه‌رو هستیم که قصه‌ی غیبتِ عجیبِ یک شخصیت را ساخته و خواننده‌اش را با انواعِ پرسش‌های ریز و درشت روبه‌رو می‌کند.

«رساله درباره‌ی نادر فارابی» بستری رئالیستی دارد که با رویکردی فلسفی، سازوکارهای پلیسی و معمایی را به کار گرفته است. این رمان درباره‌ی غیب‌‌ شدن ترانه‌سرایی است که پیش از این در صحنه‌ی بسیار کوتاهی از رمان «سه گزارش کوتاه درباره‌ی نوید و نگار» ظاهر شده بود. داستان کاوشی است درباره‌ی حضور و غیبتِ قهرمانِ داستان و احتمال‌هایی که پسِ این غیبتِ عجیب وجود دارد.

مستور یکی از پُرفروش‌ترین نویسند‌گان ایرانی بوده که عمده‌ی آثارش مدام تجدید چاپ می‌شوند. رمانِ مشهورش «روی ماه خداوند را ببوس» یکی از سه کتابِ پرفروش پانزده سال اخیر ادبیات ایران محسوب می‌شود. او متولد سال ۱۳۴۳ در اهواز و ساکن تهران است.

کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و می‌شد رفت پشت آن ایستاد. کاش دنیا در خروجی داشت که می‌شد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پشتی آن و دراز کشید و خوابید یا در بی‌خیالی محض دست‌ها را توی جیب گذاشت و سوت زد یا در تنهایی مطلق نشست و سیگار کشید و قهوه خورد. کاش می‌شد دنیا را، منظورم این است همه‌ی دنیا را، همه‌ی دنیا را با ستاره‌ها و کهکشان‌ها و آسمان‌ها و زمین‌هایش، مثل قالی لوله کرد و کنار گذاشت.

زیر نور کم (مجموعه کامل داستان‌های کوتاه ۱۳۹۵ – ۱۳۷۱)

195,000 تومان

مصطفي مستور

حالا که به اين چهل و چهار داستان کوتاه نگاه مي‏کنم، احساس مي‏کنم هر کدام از آن‏ها عکس‏هاي واضحي هستند از کيفيت روح نويسنده در روزهايي که آن‏ها را نوشته است. اگر جسمانيت ما را دوربين‏هاي عکاسي زير نور کافي به تصوير مي‏کشند، باري ابزار عکاسي روح، به گمانم، کلمات است. بدين‏گونه، اين مجموعه در نگاه من، آلبوم عکسي است با چهل و چهار قطعه عکس از روحي که کلمات، با نهايت صراحت و صميميت، در طول ساليان دراز از آن عکاسي کرده ‏اند. کودکي، زندگي، عشق و مرگ براي من همواره دريچه‏ هاي پُرنوري بوده ‏اند که مدام روح و ذهن و دلم را آکنده از پرتوهاي خود کرده‏ اند. هميشه فکر مي‏کردم اگر قرار باشد روزي اين دريچه‏ ها را نقاشي کنم، به ‏ترتيب با رنگ‏هاي سپيد و سبز و سرخ و سياه رنگ ‏آميزي خواهم کرد. اما حالا به دلايل زياد ترديد ندارم که حتا اگر اين رنگ‏ها را بردارم، ترتيبي نخواهند داشت؛ از آن‏که هر دريچه مي‏تواند هر رنگي داشته باشد. تنها بستگي دارد کي و از چه نقطه ‏اي به آن نگاه کني.