اگر بمانم
میا هیچ خاطرهای از آن تصادف ندارد؛ تنها پس از آن را به خاطر میآوَرد: بدنِ آسیبدیده و غرق در خونِ خود را میبیند، میبیند که او را سوار آمبولانس میکنند، خانوادهاش را هم میبیند که…
اندکاندک باید خود را بازبیابد، باید بفهمد چه وضعیتی دارد، باید بفهمد چه از دست داده و زندگیاش چگونه خواهد بود؛ اما بدنش روی تخت بیمارستان است و خود او سرگردان و نامریی. مهمتر از همه آنکه میفهمد خودِ او باید تصمیم بگیرد بماند یا برود.
داستانی زیبا که بیشک دل خواننده را به درد میآوَرَد اما شاید نگاهِ ما را به زندگی و خانواده و عشق تغییر بدهد.
اولین تماس تلفنی از بهشت
نام نویسنده : میچ آلبوم
نام مترجم : مهرآیین اخوت
1 روز صبح، در شهري كوچك به نام كولدواتر، چند تلفن زنگ ميخورد. آن طرف خط كساني هستند كه ميگويند از بهشت تماس گرفتهاند؛ يكي با مادرش حرف ميزند و يكي با خواهرش، هر كسي با عزيزي از دست رفته. آيا معجزهاي غريب رخ داده؟ يا فريبي بزرگ در كار است؟ وقتي اخبار اين تماسهاي عجيب پخش ميشود، غريبهها دستهدسته به شهر سرازير ميشوند تا آنها هم بخشي از اين معجزه باشند. شهر كوچك و حتا دنياي انسانها با اين معجزه زير و زبر شده؛ اما هميشه در هر معجزه شاديبخش اندكي اندوه هم هست. هميشه در معجزهاي كه مردم را به هم نزديك ميكند، اندكي تنهايي هست. مردي هست كه دوست ندارد بپذيرد چنين معجزهاي رخ داده، چون همسرش با او تماس نميگيرد تا مرهمي بر زخم دورياش باش؛ مادري از يادآوري اندوه فقدان پسرش دوباره افسرده ميشود... اما معجزه مسير خود را دارد: خبرنگاري كه به معجزه باور ندارد، بيش از هر كس ديگري زندگياش از نو تعريف ميشود؛ مردي كه با ديگران تلخ است، ياد ميگيرد محبت كند؛ مردي هم ياد ميگيرد معجزه حقيقت دارد...
پانزده زندگی اول هری آگوست
نام نویسنده | کلر نورس |
نام مترجم | مهرآیین اخوت |
كلر نورس اولين رمانش را در سن چهارده سالگي نوشت و در ادامه چندين رمان مطرح ديگر در كارنامه خود ثبت كرد.
اين رمان در سال 2014 منتشر شده است و تحسين شده و نامزد جوايز زيادي بوده است.
در سال 2015 در ليست بهترين كتابهاي انتخابي واشينگتن پست بوده است.
بعضي داستانها قابل گفتن در طول تنها يك عمر زندگي نيستند...
داستان كتاب درباره زندگي هاي مكرر و تناسخ گونه قهرمان داستان هري آگوست است.
رماني جذاب و خواندني درباه سفر در زمان.
جغرافیای من و تو
لوسی در طبقهی بیستوچهارم زندگی میکند. ایوان در زیرزمین. در نتیجه طبیعی است که جایی در این میانه یکدیگر را ببینند: در آسانسوری که به علت رفتن برق در تمام شهر نیویورک گیر کرده. بعد از اینکه نجات پیدا میکنند در خیابانهای تاریک با هم قدم میزنند و غرق تماشای ستارههای آسمان میشوند که منظرهای نادر در نیویورک است. همان ساعات اندکِ تاریکی آنها را به دنیایی خیالانگیز میکشاند. اما وقتی برق میآید، واقعیتهای تلخ هم همراهش هست. لوسی و خانوادهاش به خارج از کشور میروند و اوون هم همراه با پدرش به سمت دیگر امریکا.
اما مدت کوتاهی که با هم سپری کردهاند ردی در زندگیشان باقی گذاشته. وقتی دست سرنوشت لوسی و ایوان را به ادینبورو و سانفرانسیسکو، به پراگ و پورتلند و به شهرهای دیگر دنیا میکشاند، این دو از طریق کارتپستال و ایمیلهایی گهگاهی و تلفن با هم در تماس میمانند. اما آیا راهی برای رسیدن به هم دارند؟
جنیفر اسمیت، نویسندهی جوان جغرافیای من و تو، نگاهی هوشمندانه به شخصیتهایش دارد و نگاهی حیرتانگیز به عشق. او در این کتاب نشان میدهد مرکزِ دنیا مکانِ خاصی نیست. گاهی شخصی خاص مرکزِ دنیاست.
درون آب
پائولا هاوکینز
ترجمه: مهرآیین اخوت
در رودخانه بكفورد جايي هست به نام ((آبگير غرق)). نل آبوت مشغول نوشتن كتابي بود درباره آبگير غرق و كساني كه خود را در آن كشتهاند. مدتي بعد جسد خودش را در آب پيدا ميكنند. اوايل تابستان هم دختري نوجوان به همان شكل در رودخانه مرده بود. آنها اولين زناني نيستند كه در اين آبهاي تيرهگون ميميرند، اما مرگ آن دو رودخانه و تاريخش را ميآشوبد و رازهايي را كه مدتها در عمق آن مدفون بوده بيرون ميكشد. حالا دختر نل، ليناي پانزده ساله و تنها، مجبور است تحت تكفل خالهاش باشد، خالهاي كه هرگز نديده بوده، زني وحشتزده با رفتارهاي عجيب. او هم مجبور شده به محلي برگردد كه از آن فرار كرده بود و قسم خورده بود هيچ وقت به آنجا برنميگردد.
پائولا هاوكينز در كتاب قبلي خود، دختري در قطار، نشان داد كه درك دقيق و تيزهوشانهاي كه غرايز انسان دارد و توانست با روايت خود ميليونها خواننده را در سرتاسر جهان بهتزده کند. در كتاب درون آب هم بار ديگر به سراغ پيچيدگيها و فريبكاريهاي عواطف و حافظه شخصيتهايش ميرود، اما اين بار قصد ندارد كه خواننده را فقط شوكه كند. اين بار از اين حرف ميزند كه چرا گذشته گريبان زمان حال را رها نميكند.
سیم های جادویی فرانکی پرستو
ما دروغگو بودیم
نام نویسنده : امیلی لاکهارت
نام مترجم : مهرآیین اخوت
پدرم آخرین چمدانش را روی صندلیِ عقبِ مرسدس گذاشت و استارت زد.
بعد یک تپانچه درآورد و توی سینهام شلیک کرد. من در باغچه ایستاده بودم و افتادم. سوراخِ گلوله بازِ باز شد و قلبم از قفسهی سینه درآمد و وسطِ گُلها افتاد. خون شَتَک زد از زخمِ بازم، بعد از چشمهایم، از گوشهایم، دهنم.
کادنس از خانوادهای قدیمی و متشخص است که عادت دارند همیشه بینقص به نظر بیایند؛ حتا در چشم خودشان، حتا به قیمت پنهانکاری. عادتِ دیگرشان این است که همهی تابستانها، کل خانواده به جزیرهی شخصیشان میروند. بعد در تابستان پانزده حادثهای رخ میدهد و کادنس حافظهاش را از دست میدهد. کسی از حادثه حرف نمیزند و رفتارِ همه از همیشه عجیبتر شده است. بعد تابستان شانزده اجازه نمیدهند کادنس به جزیره بیاید. تابستان هفده خانواده او را در جزیره میپذیرد، اما همه بیمار شدهاند و خانهی قدیمی و خاطرهانگیزشان را کوبیدهاند و خانهای مدرن به جایش ساختهاند و کماکان هیچکس حاضر نیست برایش تعریف کند چه بر سرش آمده. حتا دخترخالهها و پسرخالههایش که حاضر نشده بودند پس از آن حادثه و غیبت دراز با او هیچ ارتباطی برقرار کنند، الان طوری رفتار میکنند که انگار همهچیز بر روال سابق است.
ما دروغگو بودیم رُمانی پیچیده و مدرن با فضایی تعلیقی و پایانبندی بینهایت غافلگیرانه است که بعید است به این آسانی فراموشش کنید. کتاب را بخوانید و اگر کسی پرسید پایانِ قصه چه میشود، مثل همهی شخصیتهای داستان دروغ بگویید.
یک بار فریبم بدهی
هارلن کوبن
مهرآیین اخوت
هارلن کوبن، نويسنده ي مشهور آمريکايي اهل نيوجرسي است . آثار او تاکنون به چهلوسه زبان ترجمه شده، و تنها نويسنده اي است که موفق شده هر سه جايزه ي ادگار، آنتوني، و شيِمِس را دريافت کند.
دن براون : هارلن کوبن استاد حال حاضر رمانهاي پرپيچ وخم است.مایا، خلبان سابق ارتش، تصویری باور نکردنی در دوربین مخفی مراقبت از پرستار بچهاش میبیند: دختر دوسالهاش مشغول بازی با شوهرش، جویی است... اما جویی دو هفته پیش به قتل رسیده بود. در قلب این معما پرسشی است که مایا را سخت آزار میدهد: آیا باید چیزی که با خشم خودش دیده باور کند؟ یا زخمهای جنگ ذهن او را به وادی تو هم کشانده؟ مایا برای آنکه جواب این معما را پیدا کند باید با اسراری که در ژرفای وجودش پنهان کرده رو در رو شود. باید با قصهی باورناپذیی کنار بیاید که دربارهی شوهرش میفهمد و نیز با قصهای دربارهی خودش... .