از اسطوره تا تاریخ
اسطورهها تا روزی که با زندگی محسوس و عملی جامعه خود مربوط باشند در میان توده مردم حیات دارند، و روزی که با این شرایط تطبیق نکنند، از زندگی توده مردم خارج میشوند و از آن به بعد در زندگی روشنفکرانه، در ادبیات، فرهنگ، مطالعات و اینها میتوانند وارد بشوند و ادامه حیات بدهند. آنها را دیگر توی قهوهخانهها نمیخوانند، دیگر سربازها در میدان جنگ شاهنامه نمیخوانند، دیگر مادرها ممکن است برای بچههایشان احیانا قصههای دیگری را تعریف بکنند، برای اینکه شرایط تغییر کرده است. بحث فقط سر این است که من این را مسئله قابل تاسف نمیدانم، این جبر زندگی اسطوره است.
بندهش
بُنْدَهِشْن یا بُنْدَهِش نام کتابی است به پهلوی که تدوین نهایی آن در سدهٔ سوم هجری قمری انجام شدهاست ولی اصل آن در اواخر دورهٔ ساسانی تألیف شدهبود. نویسنده (تدوینکنندهٔ نهایی) آن «فَرْنْبَغ»، فرزند «دادویه» نام داشت.
بندهشن به معنی «آفرینش آغازین» یا «آفرینش بنیادین» است. نام اصلی کتاب، چنانکه در ابتدای متن کتاب آمده، احتمالاً «زند آگاهی» به معنی «آگاهی مبتنی بر زند» بودهاست. این خود میرساند که نویسنده اساس کار خود را بر تفسیر اوستا قرار دادهاست. مطالب کتاب در سه محور اصلی است:
- آفرینش آغازین
- شرح آفریدگان
- نسبنامهٔ کیانیان.
از این کتاب دو تحریر موجود است اولی موسوم به بندهشن هندی که مختصرتر است و دومی موسوم به بندهشن بزرگ یا بندهشن ایرانی که مفصلتر است. صفت هندی یا ایرانی از آن رو بر آندو نهاده شدهاست که نسخ اولی در هند استنساخ شدهاست و نسخ دومی در ایران.