نمی توانی به من آسیب بزنی
دیوید گاگینز که به سرسخت ترین مرد جهان معروف است در این کتاب داستان زندگی نامه خود را نوشته است که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. کتاب در 4 دسامبر 2018 چاپ شده است.
دوران کودکی برای دیوید گاگینز مثل یک کابوس بود. فقر، پیش داوری و آزار فیزیکی تمام چیز هایی بود که روز و شب او را تشکیل می داد. اما او از طریق خودسازی، استقامت روحی و سخت کوشی توانست خودش را از یک جوان افسرده بدون آینده به یک ورزشکار استقامتی برتر جهان و چهره نیروی مسلح آمریکا تبدیل کند.
او در رخداد های استقامتی مختلف دارای رکورد است و باعث شده است مجله Outside او را به عنوان آماده ترین مرد جهان معرفی کند.
دیوید گاگینز در کتاب Can’t Hurt Me داستان زندگی خود را بیان می کند و اعتقاد دارد که بیشتر ما تنها به 40% از توانایی های خود رسیدیم. گاگینز به این قانون 40% می گوید و راهی را نشان می دهد که هرکسی می تواند با طی کردن آن از درد و رنج عبور کند و به پتانسیل کامل خود برسد.
هنر ظریف رهایی از دغدغه ها
«حقیقت پنهان زندگی این است؛ چیزی به نام رهایی از دغدغهها واقعاً وجود ندارد. بالأخره باید دغدغهٔ چیزی را داشته باشید. بخشی از زیستشناسی ماست که همیشه به چیزی اهمیت بدهیم و در نتیجه دغدغهای داشته باشیم. پس سؤال این است که دغدغهٔ چهچیز را داشته باشیم؟»
کتاب «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» کتابی غافلگیرکننده است؛ نثر آن روان و خواندنی است و نویسنده، مارک منسن، مفاهیم پیچیده را، با آوردن مثالهای مختلف از زندگی واقعی افراد مختلف به خواننده منتقل میکند. نویسنده، زندگی خودش را هم در متن کتاب وارد میکند و همین موضوع باعث میشود که خواننده با کتاب احساس نزدیکی کند. «هنر ظریف رهایی از دغدغهها»، مفاهیمی مثل رنج، درد، دغدغه، مرگ و زندگی را بهصورت واقعی و ملموس روایت و واکاوی میکند و همانطور که در متن کتاب هم آمده، شعارش یه کلمه است: «صداقت».
«فرهنگ امروز ما خلاصه شده است در انتظارات مثبت اما غیرواقعی: خوشحالتر باشید، سالمتر باشید، بهترین باشید؛ بهتر از دیگران؛ باهوشتر، فرزتر، ثروتمندتر، جذابتر، معروفتر، سازندهتر، رشکبرانگیزتر، و تحسینشدهتر. بینقص و شگفتانگیز باشید، هر روز طلا بخورید و درحالیکه همسر سِلفیانداز و دو کودک و نصفتان را برای خداحافظی میبوسید، در بالگردتان بنشینید و به سوی دفتر کارتان بروید. شما شغل فوقالعاده لذتبخشی دارید و روزهایتان را صرف انجام کارهای بسیار ارزشمندی میکنید که احتمالاً روزی کرهٔ زمین را نجات خواهد داد.
اما اگر یک لحظه دست نگه دارید و واقعاً به اینها فکر کنید، متوجه میشوید که توصیههای مرسوم زندگی، تمام توصیههای مثبت و خودیارانهای که هر روز میشنوید، در واقع بر نداشتههایتان تمرکز دارند. آنها آنچه را اکنون بهعنوان کمبودهای شخصی و شکستهایتان قلمداد میکنید، نشانه میگیرند، و همانها را برایتان برجسته میکنند.»