ابرها بزرگ بودند و سفید بودند و در گذر
ماتیاس چوکه
ترجمه: ناصر غیاثی
ماتیاس چوکه متولد سال ۱۹۵۴ در برن، که با رمان ابرها نخستین بار به خوانندگان فارسی زبان معرفی می شود، علاوه بر نویسندگی دستی در تئاتر و سینما نیز دارد. او تاکنون یازده اثر روایی، هشت نمایشنامه و سه فیلم ساخته و جوایز متعددی در سویس و آلمان از آن خود کرده است. اغلب منتقدان ادبیات آلمانی زبان برآنند که چوکه با پشت سر نهادن تمامی نُرمها و مرزهای فرمال سنتی ادبیات روایی، جامعهٔ امروز اروپا را زیر سؤال میبرد.
ابرها روایت شوخ وشنگ و در عین حال تلخ زندگی روزمرهٔ مردیست در برلین امروز.
ارتش تک نفره
موآسیر اسکلیر
ناصر غیاثی
"اینک میآغازیم به ساختن جامعهای نوین!"
مایر گوینزبیرگ مصمم است به ساختن جهانی دیگر. میخواهد یکتنه دست به پیکاری بیامان بزند و جهان جور و بند را یکسره از ریشه براندازد. میخواهد با ارتشی تکنفره دژ مستحکمی بسازد در برابر جهانخواری امپریالیسم. اما در این رزم چندان هم تنها نیست. رفیق خوک و رفیق بُز و رفیق مرغ در این پیکار بیامان همراه اویند...موآسیر اسکلیر (۲۰۱۱-۱۹۳۷) نویسندهٔ بزرگ برزیلی در این رمان طنزآلود به روایت زندگی این آرمانگرای خیرهسر مینشیند.
کافکا در خاطرهها
هانسگِرد کوخ
ترجمه: ناصر غیاثی
در این کتاب از خدمتکار خانه، کارآموز مغازهٔ پدر، همکلاسیهای دبستان و دبیرستان و دانشگاه و همکاران کافکا گرفته تا ناشر و دوستان بیشمارش از خاطرات خود از کافکا میگویند: از شکل و شمایلش، از شخصیتش، از رابطهاش با ادبیات و نوشتن و پول و زن و ...
این خاطرات که گاه غافلگیرکننده، گاه متناقض و گاه مکمل یکدیگرند در مجموع خود تصویری جاندار از کافکای انسان و کافکای نویسنده به دست میدهند.