گلن گری گلن راس
نام نویسنده : دیوید مامت
نام مترجم : امید روشن ضمیر
دیوید آلن مامیت (به انگلیسی: David Alan Mamet) (متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷)نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان آمریکایی است. مامیت به معبد خدایان نمایشنامهنویس این قرن تعلق دارد؛ هیچ نمایشنامهنویس آمریکایی دیگری، جز «تنسی ویلیامز»، با این وسعت به جلو نرفته است. او تجربه شخصی خودش را پیرامون روابط معلول خانوادگی و جهان جنایت زیرزمینی آمریکایی مینویسد تا بتواند درامهای بسیاری خلق کند. دیوید مامیت ۲۲ نمایشنامه، شش مجموعه مقاله، دو رمان و ۱۴ فیلمنامه، که پنج فیلمنامه را خودش کارگردانی کرده بود- نگاشته است.
جان لار او را مردی کوچک ولی با ساختاری مقتدر یافته است، که جدیتی را به شکل ثابت و مشخص تحمیل میکند، تا جایی که «اد کورن» به او نشان «مامیت مستحکم» را میدهد.
مامیت موفق به دریافت جایزه پولیتزر برای نویسندگی نمایشنامهٔ گلنگری گلن راس (۱۹۸۲) (به انگلیسی: Glengarry Glen Ross) و فیلمنامهٔ فیلم سرعت شخمزدن (۱۹۸۸) (به انگلیسی: Speed-the-Plow) شده است.
دو زن درباره ی دشواری ارتباط با مردان سخن میگویند و دو مرد هم به جز جنسیت چیزی در سر ندارند.یکی از زنان به نام «جن»که در یک مهدکودک کار میکند...
مارا ساد
نام نویسنده : پیتر وایس
نام مترجم : محمد نجفی
پیتر وایس (انگلیسی: Peter Weiss؛ زاده ۸ نوامبر ۱۹۱۶ درگذشته ۱۰ مه ۱۹۸۲) یک نمایشنامهنویس اهل آلمان بود.
وی همچنین برنده جوایزی همچون جایزه گئورگ بوشنر شده است.
این نمایشنامه خارق العاده که بعد از درنوردیدن اروپا به آمریکا رسید بر اساس دو واقعیت تاریخی است: مارکی دوساد بدنام ، نویسنده و فیلسوف فرانسوی که در تیمارستان نمایشنامه هایش را روی صحنه میبرد و روزنامه نگار انقلابی فرانسوی ژان پل مارا که در بحبوحه انقلاب فرانسه در وان حمام به ضربه چاقو ی فردی از جناح مخالف به قتل رسید.
این نمایشنامه در نمایشنامه یک درام تاریخی نیست. بلکه در قالبی فلسفی و مدرن به معضل انقلاب می پردازد و این سوال را مطرح می کند آیا چیزهایی که برای توده مردم درست است برای رهبران نیز یکسان است. و اینکه کجا در دنیای امروز مرز رفتار و تفکر درست و معقول قرار گرفته است.
مرگ مارا (به فرانسوی: La Mort de Marat) اثری است در سبک نئوکلاسیک از نقاش چیرهدست فرانسوی ژاک لوئی داوید که در سال۱۷۹۳ میلادی خلق و به یکی از ماندگارترین تصاویر انقلاب کبیر فرانسه تبدیل شد. این نقاشی صحنه قتل ژان پل مارا، از نویسندگان روزنامه تندروی «دوستدار مردم» و از حامیان آشکار حزب ژاکوبین (بزرگترین و پرقدرتترین حزب درگیر در انقلاب فرانسه) را نشان میدهد.
مارا به دلیل بیماری پوستی مزمنی که داشت، بیشتر وقت خود را در وان آب سرد میگذراند و در همانجا هم به نامهها و کارهای اداری رسیدگی میکرد. وی در ۱۳ ژوئیه ۱۷۹۳ در حالی که در حمام خانه اش مشغول نوشتن بود، توسط دختر جوانی به نام شارلوت کوردی، (از اعضای حزب میانه رویِ ژیروندیست) با ضربات چاقو به قتل رسید. بسیاری بر این باورند که مرگ مارا، جرقهای بود برای شعلهور شدن دوره اختناق، قتل و وحشت در فرانسه، موسوم به دوران وحشت (la Terreur).
منظر پریده رنگ تپه ها
کازوئو ایشی گورو
امیر امجد
برنده جايزه نوبل ادبيات در سال 2017
رمان «منظر پریدهرنگ تپهها» به ظاهر ماجرایی خانوادگی است که در آن زنی ژاپنی ـ مقیم انگلیس؛ خاطراتش را از دوران جوانی باز میگوید و در قالب آن به روابط پیچیده خود با خانواده و همسایگان اشارت میکند و طی آن روایتی از تقابل سنت و تجدد در جامعهای در مرحله گذار را ارایه میدهد. اولین رمان ایشیگورو مانند باقی آثار ایشیگورو در دو زمان روایت میشود؛ در زمان حال راوی در انگلیس زندگی میکند، شوهرش مُرده و یکی از دخترهاش خودکشی کرده. دختر دیگرش که در شهر دیگری زندگی میکند برای چند روز نزد راوی آمده و در زمان گذشته رابطه راوی با زن و دختر همسایهشان در ژاپن بعد از جنگ جهانی روایت میشود.
داستان با این جملات آغاز میشود: «نیکی، اسمی که بالاخره روی کوچکترین دخترم گذاشتیم، مخفف چیزی نیست؛ فقط توافقی بین من و پدرش. جالب اینجاست پدرش بود که دنبال اسمی ژاپنی میگشت، و من شاید به خاطر این خودخواهی که نمیخواستم گذشته را به یاد آورم روی اسمی انگلیسی پافشاری میکردم. بالاخره با نیکی موافقت کرد، معتقد بود این اسم حالوهوایی شرقی دارد. نیکی امسال، در ماه آوریل، وقتی روزها هنوز سرد بود و سوزنریز باران بیداد میکرد، به دیدنم آمد. شاید هم میخواست بیشتر پیشم بماند، نمیدانم. اما خانهٔ من در بیرون شهر و سکوتی که آن را در بر گرفته بود، حوصلهاش را سر برد، و چیزی نگذشت که آشکارا برای بازگشت به لندن بیتابی میکرد. بیحوصله به صفحههای کلاسیکم گوش میداد و خودش را با مجلات مختلف مشغول میکرد. تلفن مرتب برایش به صدا درمیآمد، از روی فرش جستی میزد – اندام لاغر و استخوانیاش به پیراهن تنگش چسبیده بود – و همیشه حواسش جمع بود که در را پشت سرش ببندد تا حرفهایش خدای نکرده به گوشم نرسد. بعد از پنج روز رفت…»
ناتور دشت
نام نویسنده : جی دی سلینجر
نام مترجم : محمد نجفی
هولدن کالفید، قهرمان رمان ناطوردشت، بیگانهای است از جنس بیگانگان جهان، جوانی جسور و جستجوگر که حدیث جستجو و جستجوگر را به تصویر میکشد. هولدن که به تعبیر خالقش، از جهان «عوضی»، جهانی به وسعت زمین، گریزان است و به جهان «قشنگ»، جهانی محدود با مردمانی به ناگزیر قربانی، تعلق دارد، همراه با همراهان انگشتشمارش در پی مفهوم زندگی، سرگردانی را مکرر میکند و از یأسی به یأسی دیگر فرو میآید. جی. دی. سلینجر که هر یک از آثارش حادثهای در ادبیات خوانده میشود، از مطرحترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر آمریکاست. شهرتگریز است. کم سخن میگوید. بسیار مینویسد و به ندرت منتشر میکند.
یکی از تأثیرات بزرگ و جنجال برانگیز این کتاب، قتل جان لنون، اسطورۀ بیهمتای موسیقی راک و مؤسس گروه بیتلز است که توسط مارک دیوید چپمن به قتل رسید. چپمن بارها ادعا کرده که انگیزۀ اصلی کشتن لنون، بعد از خواندن این کتاب به او الهام شده است.