آری ای پیشگامان!
و حالا همان داستان قدیمی دارد خودش را در آنجا تکرار میکند. عجیب نیست: فقط دو یا سه داستان از انسانها وجود دارد و این داستانها چنان سرسختانه خود را تکرار میکنند که گویی هرگز پیش از این اتفاق نیفتادهاند؛ مثل چکاوکهای این منطقه که هزاران سال همان پنج نُت را خواندهاند.
آنتونیای من
«ویلا کاتر» نویسندهای آمریکایی است که بیشتر شهرت خود را برای نگارش رمانهایی با موضوع زندگی مهاجران اروپایی ساکن ایالات غربی آمریکا به دست آورده است. علاوه بر «آنتونیای من»، آثاری مثل «اوه پیشگامان!» و «نغمه لارک» هم با محوریت تم مهاجرت خلق شدهاند. کاتر در سال ۱۹۲۳ به خاطر نگارش رمان «یکی از ما» موفق به دریافت جایزه «پولیتزر» شد.
داستان رمان «آنتونیای من» درباره مهاجرانی از بوهمیا و کشورهای اسکاندیناوی است که راهی نبراسکا میشوند تا شاید بتوانند از خاک و خاک و هیچ ... آیندهای برای خود بسازند.
یکی از ما
قهرمان این کتاب ابرمردی خالی از هر عیب و ایراد نیست. او شریف و صادق است و در پی یافتن زندگی آرمانی و هدفی مقدس، بیزار از زندگی روزمره که تنها با بدهبستانهای تجاری سروکار دارد. این جوان فوقالعاده حساس و کمی رمانتیک، علیرغم قدرت جسمانی، از هوش سرشار و قدرت تصمیمگیری کافی برخوردار نیست، برای پرهیز از شکستن دل مادر پارسایش به تحصیل در کالج مذهبی تن در میدهد و به خاطر پدرش به اجبار دست از تحصیل میکشد و فقط به مزرعهداری میپردازد.
ویلا کاتر در سال 1873 در نزدیکی شهر وینچستر در ایالت ویرجینیا چشم به جهان گشود. هنگامی که ده ساله بود، خانوادهاش به دشتهای نبراسکا نقل مکان کردند که بعدها زمینۀ تعدادی از داستانهایش شد. در 28 سالگی از دانشگاه نبراسکا فارغ التحصیل شد و تا سالها بعد فقط به روزنامهنگاری و تدریس در دبیرستانها اشتغال داشت. در سال 1903 نخستین کتابش که مجموعهای از اشعارش بود، تحت عنوان «پگاههای آپریل» به چاپ رسید و دو سال بعد مجموعۀ داستانهای کوتاهش «باغ ترول» منتشر شد. پس از انتشار نخستین رمانش «پل الکساندر» فقط به کار نویسندگی پرداخت و طی سالهای بعد یازده رمان از جمله او، پیشقراولان مهاجر، آنتونیای من، خانۀ پروفسور و بازی مرگ برای اسقف اعظم و چهار مجموعۀ داستانهای کوتاه و دو جلد مجموعۀ مقالات منتشر کرد. وی برای رمان «یکی از ما» که آ« را در سال 1923 نگاشت، جایزۀ پولیتزر را نصیب خود کرد.