در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

خانم اسمیلا و حس برف

تومان

پیتر هوگ

سامگیس زندی

اسمیلا زن جوانی‌ست که حواسش بيشتر پی برف و یخ است تا عشق. او در سرزمین پدری‌اش، دانمارک، احساس غريبگی می‌كند. دنیای اسمیلا آکنده است از ارقام و اندازه‌ها و دانش و خاطرات و بيش از همه یخ. ریشه‌اش در زمین‌های منجمد گرینلند، سرزمین مادری‌اش، جا مانده است.ایسایاس، پسربچه شش سالۀ گرینلندی و تنها دوست اسمیلا، از پشت‌بامی سقوط می‌کند و جان می‌دهد. پلیس دانمارک آن را مرگی تصادفی تلقی می‌کند، اما اسمیلا با شناختی که از برف و یخ دارد رد پای کودک را شناسایی می‌کند. این یک مرگ تصادفی نیست؛ مرگی است مرموز، خيلی شبیه یک جنایت. میل شدید به كشف آن اسمیلا را به گردابی از دروغ و خشونت و اوهام و تبهکاری خواهد کشاند. او به سرزمین یخ‌زدۀ گرینلند بازمی‌گردد، پرده‌ها را كنار می‌زند، و رازی را كشف می‌كند.