در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

آن گاه که خورشید می تابید

تومان
ژوزت عالیا ترجمه: فرشته طاهری

لولا، آنگاه که در اوایل دهه پنجاه سبک پای در مجلس رقصی در قاهره می رقصید، از زندگی چه می دانست؟ چگونه می توانست تصور کند که جهان بی قید و بند و سرخوش او در گردبادی شدید محو خواهد شد. و یا این که عشقهای دوران بلوغ و آرامش شبهای ساحل نیل دوامی نخواهند داشت و نیز این که یادگارهای یک بهشت در آتش جنگ خواهد سوخت.

در این رمان، سرگذشت لولا طی نیم قرن با افوال مداوم مسیحیان شرق، با قبطی ها، سریانی ها، مارونی ها و ارتودوکسهایی که به درست یا اشتباه همیشه بر این باور بودند که خداوند مراقب سرنوشتشان است، درهم می آمیزد.

نويسنده ي فرانسوي كتاب ، گذشته ي خاورميانه اي را به خواننده نشان مي دهد كه تا ديروز آباد وسرزنده بود ، اما ناگهان آتش از همه جاي آن بلند مي شود . کتاب، درباره ي تمدني است كه به دست خشونت ويران شده است. خشونت انسانهايي كه تا ديروز به صورت مسالمت آميز در كنار هم زندگي مي كردند اما امروز يكديگر را دشمن هم مي دانند.