در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

اتاق شگفتی ها

65,000 تومان
ژولین ساندرل ترجمه: داود نوابی

انتهای یک شب بی‌خوابی، چمدانم را بستم و بلیتی گران‌قیمت به مقصد توکیو رزرو کردم. هنوز انتخاب درجۀ بلیتم مانده بود که آن هم با توجه به آخرین اخباری که وکیلم دربارۀ مذاکرات تکمیلی با هژمونی داده بود، می‌توانستم به‌راحتی مبلغ یک بلیت درجه‌یک را بپردازم. سری به بیمارستان زدم تا با لویی خداحافظی کنم و نقشۀ دیوانه‌واری را که در ذهنم نقش بسته بود برایش شرح دهم. لویی باز هم همان‌قدر زیبا، آرام، ساکت و بی‌حرکت بود، اما در آن صبح، امری غیرعادی اتفاق افتاد. من پسرم را از حفظم و از زمانی که روی این تخت بیمارستان بوده نیز، هیچ چیز در صورتش برایم غریب نیست. می‌توانم بینی خوش‌ترکیبش را شرح دهم و رویش موهایش، پلک‌های ظریفش و ابروهایی که هر بار صاف و مرتبشان می‌کنم. با این شرح و توصیفات، در حالی که تب و تاب قلبم از هفته‌های آینده آن را در هم می‌فشارد و هیجان‌زده‌ام می‌کند، در گوشۀ چشم راست لویی، قطرۀ اشکی می‌بینم که در ادامه، از شقیقه‌اش پایین آمده است. لویی گریسته است، من مطمئنم. قلبم داشت از جا کنده می‌شد، فریادی مهیب کشیدم و بلافاصله، دو پرستار خود را به محل رساندند. خواستم خوشحالی‌ام را با آن‌ها در میان بگذارم و شاهدشان بگیرم که روی صورت پسرم اتفاق تازه‌ای افتاده است... . .