ناشر: ققنوس
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۴۵۶
کمیاب
350,000 تومان
دوریس لسینگ
ترجمه: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۴۵۶
کمیاب
وزن | 600 گرم |
---|
ذهن و کیهان در زمره ی بزرگ ترین رازهای طبیعت اند.با فناوری پیشرفته توانسته ایم از کهکشان هایی که میلیاردها سال نوری باما فاصله دارند عکس بگیریم،و امروزه قادر به ایجاد تغییر در ژن هایی هستیم که زندگی را کنترل می کنند.اما ذهن و کیهان هنوز دور از دسترس ما و مایه ی نگرانی و دغدغه ی خاطر ما هستند.برای پی بردن به عظمت کیهان کافی است نگاهی به آسمان شب بیندازید که میلیاردها ستاره در آن می درخشند؛برای تایید پیچیدگی وراز گونه بودن ذهن کافی است در آیینه نگاه کنیم و بپرسیم در پس نگاه ما چیست؟
به علم انتقاد می کنند که درک هرچیزی را منوط به از میان بردن رمز و راز آن می کند.علم با پرده برداشتن از رازهای ذهن آن را به چیزی پیش پا افتاده بدل می کند.اما من هرچه بیشتر به پیچیدگی های مغز پی می برم بیشتر شگفت زده می شوم.سقراط دوهزار سال قبل گفت:«خودشناسی آغاز خرد است.»برای آن که به خودشناسی برسیم راه درازی در پیش داریم.
میچیو کاکو،استاد فیزیک و یکی از بنیانگذاران«نظریه ریسمان»این بار به پیچیده ترین موضوع مطرح در جهان یعنی مغز انسان می پردازد ودر کتاب آینده ی ذهن تحقیقات شگفت آوری را که در نقاط گوناگون دنیا برپایه ی جدیدترین پیشرفت های علوم اعصاب و فیزیک انجام شده اند بررسی میکند.
میچیو کاکو (به انگلیسی: Michio Kaku) (به ژاپنی: 加来 道雄) (زادهٔ ۲۴ ژانویه ۱۹۴۷کالیفرنیا) فیزیکدان مشهور آمریکایی ژاپنی تبار است.
وی شاگرد ادوارد تلر، و از نظریّهپردازان بزرگ فیزیک کنونی جهان است. دکتر کاکو از بنیانگذاران نظریه ریسمان است. او کتابهای درسی در زمینهٔ نظریه ریسمان و نظریهٔ کوانتومی میدان دارد. فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد و دورهٔ دکتری را در دانشگاه برکلی گذرانده. هم اکنون او استاد دانشگاه سیتی کالج نیویورک است.
او از طرفداران محیط زیست و از مخالفان به کارگیری انرژی هستهای شکافت است. همچنین یکی از حامیان پروژه جستجوی هوش فرازمینی (ستی) میباشد.
نام نویسنده : نایجل واربرتون
نام مترجم : مسعود علیا
نویسنده این کتاب میکوشد به شکلی روشن و راهگشا خواننده علاقهمند را با فلسفه و چند و چون آن آشنا کند. او در هر فصل به یکی از حیطههای فلسفه میپردازد و مهمترین مسائل و نظریههای آن حیطه را بررسی میکند. در این کتاب پرسشهایی از این دست مطرح و بررسی میشوند: فلسفه چیست؟ آیا میتوانید وجود خداوند را به اثبات برسانید؟ چگونه در گستره اخلاق، درست را از ناردست تشخیص میدهید؛ آیا گاهی باید از قانون سرپیچی کنید؟ آیا جهان واقعاً به همان صورتی است که تصور میکنید؟ آیا میدانید که راه و رسم علم چگونه است؟ آیا ذهن شما جدا از بدن شماست؟ آیا میتوانید هنر را تعریف کنید؟ فلسفه نوعی فعالیت است: طریقی برای تفکر دربارة انواع معینی از پرسشها. فلاسفه نوعاً با استدلال سر و کار دارند. آنها یا استدلالهایی را از پیش خود میآورند یا استدلالهای دیگران را در بوته نقد میگذارند، یا به هر دو کار دست میزنند. از نایجل واربرتون پیشتر آثار کلاسیک فلسفه توسط مسعود علیا ترجمه و منتشر شده است.
نویسنده : مايكل آكسورتي
مترجم : شهربانو صارمی
تاريخ ايران آكنده از خشونت و حادثه است، تاخت و تازها، فاتحان، جنگها و انقلابها. چرا كه ايران تاريخي طولانيتر از بيشتر كشورها دارد و از بسياري از آنها بزرگتر است، چيزي بيش از يك اتفاق ساده. اما تاريخ ايران بيش از اينهاست. دينها، عوامل مؤثر، جنبشهاي روشنفكري و انديشهها بسياري چيزها را در ايران و همچنين خارج از ايران و گوشه و كنار دنيا تغيير داده است. امروز ايران باز خواهان توجه است و موقعيت جديد سؤالهايي جديد مطرح ميسازد: آيا ايران قدرتي مهاجم است يا قرباني؟ آيا ايران از دير باز توسعهطلب بوده است يا منفعل و دفاعي؟ آيا تشيع ايران اهل سكوت و رضاست يا خشونت و انقلاب؟ تنها تاريخ ميتواند به اين سؤالها پاسخ گويد. ايران يكي از كهنترين تمدنهاي دنياست.
اين سرزمين از همان آغاز از متفكرترين و پيچيدهترين تمدنهاي دنيا بوده است. جنبههايي در تمدن ايران وجود دارد كه به نحوي از آنها تقريباً زندگي هر انساني را روي كرة خاكي تحتالشعاع قرار داده است. كتاب حاضر در هفت فصل: ريشهها، بيداري ايرانيان، اسلام و گسترش آن، تشيع و صفويه، سقوط صفويان، بحران در پادشاهي قاجار و سلسله پهلوي و انقلاب اسلامي نگاهي تازه به تاريخ معاصر ايران دارد.
نويسنده:اروين يالوم
مترجم:نازي اكبري
در اين كتاب، يالوم به دو چالش اصلي هستي از نگاه درمانجويانش، و تا حدي شخص خود، ميپردازد: تقلا براي پر معنا زيستن و با انتهاي ناگزير هستي كنار آمدن، اين كتاب نيز بر مبناي روايات يالوم و گفتگوهايش با مراجعينش شكل گرفته و در قالب رماني هستيگرايانه نگاشته شده است. اين كتاب با زباني طنزآلود، بيتكلف، و اغلب تكاندهنده، صادقانه از سختيها و مبارزه انسانها براي بقا حكايت ميكند. در عين حال، يالوم ميوههاي اصلي زندگي مانند عشق، دوستي و خانواده را وسايل و شيوههاي اصلي تحمل زندگي قلمداد ميكند. او در اين اثر سعي دارد به خوانندگان بياموزد كه حتي در مقابله با وحشت مرگ نيز ميتوان با ايجاد رابطهاي ياريدهنده به افراد كمك كرد تا دنياي دروني خود را از اغتشاش، ابهام، درد و رنج رهايي بخشند. عنوان اين كتاب از كتاب تاملات ماركوس آورليوس، فيلسوف رواقي و امپراتور روم، برگرفته شده است. وي حاصل تاملات خود درباره امور بنيادين حيات آدمي را در آن كتاب به رشته تحرير كشيده است.
نام نویسنده : یوزف ویسهوفر
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
چکیده کمترین صفت برجستهای که میتوان برای این کتاب بر شمرد، تازه بودن آن است. اما صفات برجسته و ممتاز واقعی کتاب در روشدار و تحلیلی بودن، فشرده بودن، مستند بودن و منصف بودن آن است. خواست نویسنده آن بوده که نظری کلی و فشرده و موثق از تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام از زبان خودِ ایران و از طریق اسناد و مدارک ارائه دهد، و در این کار نیز موفق بوده است. مولف علاوه بر سود جستن از آثار مورخان معروفی چون هرودوت، گزنفون، پلوتارک، استرابو، طبری و ... از سنگنبشته و لوحهها و اسناد باستانی دیگر نیز بهره برده است.
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.
رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
تسلیناپذیر رمان عدم قطعیت است، آغازی ناگهانی، پایانی ناگهانیتر، شخصیتهای این رمان و اتفاقات آن هر یک به جای روشنتر کردن ماجرا، بر پیچ و خم این "لابیرنت" هزار تو میافزایند. در این رمان داستانی تعریف نمیشود، بلکه انگار راوی کابوسی را تعریف میکند که شاید به داستانی دیگر مربوط بوده. "تسلیناپذیر" گویی سایه یک رمان است و راوی آن در این عالم غرق در سایه گم است. سرتاسر داستان تلاش راوی است برای روشنتر کردن رازی که به نظر دهشتناک میآید، اما از آغاز تا به آخر رمان این عدم قطعیت است که بر خط به خط اثر سایه افکنده است.
عباس معروفی
« گفتم آب و ساعت لنگریمان گفت :دنگ دنگ دنگ .»
فاصله ها از میان برداشته شده اند و حال و گذشته در هم آمیخته اند : حسینای مسحور شده با زلفی آشفته ایستاده است ، اما نه بر پله های شهرداری که در ذهن نوشافرین می کوبد؛ سرهنگ در پی پیمودن پله های ترقی از شیراز به سنگسر می افتد ؛ ملکوم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همه ی کوچه های شهر به خیابان خسروی ختم شوند. اما همه یک داغ به پیشانی دارند؛ همان که سال بلوا را آغاز می کند . همان که همه ناچار به انتخابش بوده اند و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست ؟
نام نویسنده : یوزف ولسکی
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
یوزف ولسکی لهستانی اکنون دهه نهم عمر پربار خود را میگذراند. وی قدیمیترین و بیگزاف بزرگترین کارشناس تاریخ اشکانی در جهان است. او از دهه 1930 تاکنون بیش از پنجاه کتاب و مقاله در باره اشکانیان منتشر کرده است و بسیاری از نظریههای آغازین او درباره اشکانیان با کشفیات بعدی باستانشناختی تأیید شده است. تاکنون از این اشکانیشناس بزرگ اثری به زبان فارسی ترجمه نشده است.
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
قهرمانهای داستان کتاب غول مدفون «اکسل» و «بیئتریس»، زوج کهنسالی هستند که برای پیدا کردن پسر گمشدهشان راهی سفر میشوند. این سفر در بریتانیای قدیم رخ میدهد. زمانی که ساکسونها و برایتونها پس از جنگی خانمانسوز در صلحی شکننده زندگی میکنند. صلحی که حاصل توافق یک فراموشی است. یک فراموشی همهگیر که به شکل مه در کل سرزمین پخش شده است. این مه به خاطر نفس یک اژدهاست و خاطره جنگ، عشق و نفرت و خونخواهی را از یاد مردم برده. «اکسل» و «بیئتریس» در طول سفرشان با آدمهای جدیدی روبرو میشوند. یک جنگجوی جوان ساکسون را میبینند که دنبال مادرش میگردد و نیز افراد دیگر که در داستان به تفصیل آمده. غول مدفون همان رازی است که آرام آرام گشوده و به نتیجه نامنتظرهای ختم میشود. در آخر، هیبت غول به کل جلوی چشمان خواننده قرار میگیرد و اینجاست که مخاطب عظمت آن را درک میکند و میفهمد اصلاً و برای چه این غول در ابتدای داستان دفن شده است. شیوه بازگویی این راز، اوج هنر نویسنده در خلق جهانی شناور است و در نهایت خواننده با پرسش اصلی روبرو میشود: آیا باید گذشته را فراموش کرد تا به آرامش رسید؟ در رمان «ایشی گورو» عشق بر همه چیز چیره میشود الا مرگ. روزنامه «گاردین» این رمان را به عنوان مهمترین رمان سال ٢٠١٥ انتخاب کرده است. «موراکامی» نویسنده و منتقد معروف ژاپنی درباره «ایشیگورو» میگوید: «هر یک از کارهای این نویسنده جدید است و هر بار که کتابی تازه از او به چاپ میرسد با عجله خودم را به کتابفروشی میرسانم.»
در داخل حفره موقعیت و حالت پیکر و اژدها هیچ تغییری نکرده بود اگر هم حواس حیوان با نزدیک شدن بیگانه ها به او هشدار داده بوذ و به خصوص غریبه ای که به داخل حفره می رفت هیچ واکنشی که گویای هوشیاری کوئریسگ باشد دیده نمیشد آیا حال مهره های پشت حیوان بود که شدید تر از قبل بالا و پایین می رفت؟آیا در باز و بسته شدن آن چشم با روکش عجیبش هوشیاری جدیدی محسوس بود؟اکسل مطمئن نبود اما همانطور که به آن موجود خیره شده بود به فکرش رسید که آن بوته ولیک تنها موجود زنده دیگر در حفره برای آن موجود منشا آرامش بسیار شده بود و حتی حال در ذهنش به سمت آن بوته دست دراز میکرد اکسل متوجه شد که این تصور خیالی بیش نیست اما هرچه بیشتر نگاه میکرد آن تصور به نظرش واقعی تر می آمد چطور آن بوته تک آنجا روییده بود؟آیا کار خود مرلین نبود تا آن موجود همراهی داشته باشد؟
ژرار ايسرائل
ترجمه: مرتضی ثاقب فر
کوروش، فقط تنها فاتح و مدیر بزرگ نبود؛ بلکه در ذهن مردم پارسی، او همان جایگاهی داشت کهرمولوس و رموس برای رومیها و موسی برای بنی اسرائیل داشت. چگونگی تحویل کوروش نوزاد به چوپان و پرورش او، یادآور رها کردن موسی در نیزار در مصر و به زیر کشیدن پدربزرگ دیکتاتورش، توسط او (موسی) است که در متون افسانهای و اساطیری دیگر هم بازتاب یافته است.
هیچ شکی نیست که حماسه کوروش ابتدا در میان پارسیها رشد برخاست و اکنون در میان یونانی درک شده است. احساسات احترام یا ابهت کوروش در بین پارسی وجود داشت، به یونانیها منتقل گشت و این اتفاقی نیست که گزنفون، کوروش را به عنوان فرمانروای آرمانی برگزید. او میخواست، برای تدریس پندهای آرمانی خویش، به شنوندگان یونانیاش به کوروش متوسل گردد. به طور خلاصه، نقش کوروش در طول تاریخ به عنوان مرد بزرگی که بنیانگذار امپراتوری بود، باقی ماند.
کوروش بدون شک، نه تنها نابغه هدایتگری بود که امپراتور بزرگ را بنیان گذاشت، بلکه بنیانگذار فرهنگ و تمدن شهری هخامنشی نیز بود. از آنجا که پارسیها شوونیست (متعصب میهنپرست) نبودند، کوروش به سرعت فراگیری از ملتهای مغلوب را آموخت. او نه تنها مادها را آرام کرد، بلکه آنها را با پارسیها متحد کرد و یک نوع پادشاهی دوجنبهای از مادها و پارسها به وجود آورد. کوروش سنتهای پادشاهی را از مادیها وام گرفت. آنها کسانی بودند که بر یک امپراتوری حکمرانی میکردند، در حالی که پارسیها، فقط متحدشان بودند. یک مادی، احتمالاً به عنوان یک مشاور شاه هخامنشی، به عنوان نوعی رئیس وزیران عمل میکرد. بنا بر نقش برجسته متاخرتر در پرسپولیس، پایتخت شاهان هخامنشی از زمان داریوش، یک مادی، مکرراً با پادشاه بزرگ، دیده میشود. ایلامی، ساکنان بومی پارس، همان گونه که میتوان در این نقش برجسته دید، آموزگاران پارسیها در زمینههای بسیاری بودند، برای مثال، لباس ایلامیها بر تن پارسیها و خراجگذاران ایلامی دیده میشود که نقشبرجسته سنگی پرسپولیس دیده میشود.
کوروش در نزد بابلیان، برگزیدهٔ مردوک، در نزد یهودیان، مسحشدهٔ خداوند بود و بهنظر نمیرسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کردهباشند. هرودوت میگوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن میگفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمیکرد؛ در عین حال هرودوت وی را مردی زود خشم میداند.داندامایف میگوید «کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراتوری جهانی بود».«به نظر میرسد کوروش به سنت و ادیان سرزمینهای فتح شده احترام میگذاشت. پارسیها او را پدر، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک، یهودیها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. گزنفون در کورشنامه او را حکمرانی آرمانی و ایدهآل توصیف میکند».
والتر هینتس، میگوید: «کوروش سه امپراتوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچکدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کرزوس و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آنها بسنده کرد و حتی برای آنها زندگی شاهانهای فراهم آورد. این رفتار در جهان باستان بیسابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیفتاده بود».
این کتاب به زندگی و نقش تاریخی جذابترین قهرمان دوران باستان یعنی کوروش، رهاییبخش ملتها، میپردازد و در این میان علاوه بر تاریخ پارس به تاریخ امپراتوری آشور، مصر فراعنه، پادشاهی بابل و امپراتوری لیدی نیز به مثابه همسایههای پارس و کشورهایی که بعداً در قلمرو شاهنشاهی هخامنشی قرار گرفتند، نقشی ویژه میبخشد. فصلهای کتاب عبارتند از: 1. شاهان نینوا، شاهان بابل؛ 2. «قاطر پارسی»؛ 3. در برابر سوداگر خدایان؛ 4. و بابل درهای خود را به روی او گشود؛ 5. کسی که تختش بر آسمان است؛ 6. شاه، آیینة خداوند؛ پسگفتار: تخطی ناممکن؛ گاهشماری تاریخهای مهم؛ سلسلهها؛ خدایان اصلی خاور نزدیک؛ یادداشتها؛ منابع و نمایه.
مترجم:سهيل سمي
کازئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
كازوئو ايشيگورو، نامزد جايزه بوكر، در اثر خود داستان عشق، از دسترفتگي و حقايق نهاني را روايت ميكند. از همين روست كه هرگز تركم مكن خيلي زود جايش را ميان بهترين آثار او باز ميكند. رمان تكاندهندهاي است آكنده از احساس شكنندگي انسان معاصر، خاطرات بهياد ماندني شخصيتهايي كه رفتهرفته به حقيقت دوران كودكي به ظاهر شاد و نيز آينده خود پي ميبرند. آنها پس از سالها درمييابند كه چرا موسسه «هيلشم» آنان را از كودكي پناه داده است. حالا كه در در و دشت رانندگي ميكنم، هنوز چيزهايي را ميبينم كه مرا ياد هيلشم مياندازد. شايد از كنج مزرعهاي مهآلود بگذرم يا قسمتي از خانه بزرگي را همچنان كه از دامنه تپهاي پايين ميآيم، يا حتي دستهاي سپيدار را با ترتيب خاصي در كمركش تپهاي ببينم و با خود بگويم: «شايد همين باشد! پيدايش كردم!»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.