ناشر: کتاب پارسه
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۷۶
36,000 تومان
مايندي مجيا
اعظم خرام
رمانی تریلر و هیجان انگیز در سبک رمانهای «دختر گمشده» و «دختری در قطار»
جز پرفروشهای نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۷
بهترین داستان معمایی از نگاه وال استریت ژورنال
هتي هوفمن كه شيفته بازيگري است، هميشه نقش دانشآموز خوب، دختر خوب، دوست خوب را بازي كرده است. حالا كه معلمي جذاب به مدرسه آمده، هتي به دنبال نقشي بزرگتر است… خيلي زود پرده از راز يك رابطه اينترنتي برداشته ميشود. سوال اينجاست كه آيا كسي ديگر هم از اين رابطه خبر داشته؟ همان خواهم شد كه تو ميخواهي، يك سال از زندگي جاهطلبانه و خطرناك دختري نواجوان را به تصوير ميكشد. ماجرا در مينسوتاي آمريكا ميگذرد و هر شخصيت، ماجرا را از نگاه خودش دنبال ميكند.
ناشر: کتاب پارسه
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۷۶
وزن | 359 گرم |
---|
ویلیام فاکنر
مترجم: نجف دریابندری
جان که میدادم (ترجمه شده به گوربهگور در فارسی) (به انگلیسی: As I Lay Dying) رمانی است اثر ویلیام فاکنر نویسنده شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ در آمریکا چاپ شد. عنوان کتاب برگرفته از کتاب ششم ادیسه اثر هومر است که در آن آگاممنون خطاب بهاودوسئوس جمله عنوان کتاب یعنی «As I Lay Dying» را به کار میبرد.
…. این رمان را فاکنر در 1930- یک سال پس از (خشم و هیاهو) نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته- آن هم با کار شبانه، پای کورهی آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و (عرق ریزی روح) صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیدهاند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پر آشوب داستانهای فاکنر به شمار رفته است؛ اگرچه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق آن غالباً در نگاه اول آشکار نمی شود.
نويسنده : گابريل گارسيا ماركز
مترجم : كاوه ميرعباسی
صد سال تنهایی (به اسپانیایی: Cien años de soledad) نام رمانی به زبان اسپانیایی نوشته گابریل گارسیا مارکز که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد. تمام نسخههای چاپ اول صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی در همان هفته نخست کاملاً به فروش رفت. در ۳۰ سالی که از نخستین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. جایزه نوبل ادبیات ۱۹۸۲ به گابریل گارسیا مارکز به خاطر خلق این اثر تعلق گرفت.
«خيلي سال بعد، جلوي جوخه آتش، سرهنگ آئورليانو بوئنديا بياختيار بعدازظهر دوري را به ياد آورد كه پدرش او را برد تا يخ را بشناسد.»
رمان «صد سال تنهايي» بيترديد يكي از شاهكارهاي جاويدان ادبيات آمريكاي لاتين است كه در روستاي خيالي «ماكوندو» ميگذرد. به گفته ماريو بارگاس يوسا: «ظهور ماكوندو، آفريده تخيل بارور گابريل گارسيا ماركز، موجب «زمينلرزهاي ادبي» در آمريكاي لاتين شد.» دنياي خيالي ماكوندو مكاني است كه در آن رويدادهاي شگفتآور، تراژدي محض و مسخرگي افسار گسيخته، بسان واقعيتهاي مطلق، كنار هم جاي ميگيرند و راوي با لحني قاطع و كاملا قانعكننده بازگويشان ميكند.
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شدهاست که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود.
ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید. صعود رمدیوس به آسمان درست مقابل چشم دیگران کشته شدن همه پسران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا که از زنان در جبهه جنگ به وجود آمدهاند توسط افراد ناشناس از طریق هدف گلوله قرار دادن پیشانی آنها که علامت صلیب داشته و طعمه مورچهها شدن آئورلیانو نوزاد تازه به دنیا آمده آمارانتا اورسولا از این موارد است. به اعتقاد بسیاری او در این کتاب سبک رئالیسم جادویی را ابداع کرده است. داستانی که در آن همهٔ فضاها و شخصیتها واقعی و حتی گاهی حقیقی هستند، اما ماجرای داستان مطابق روابط علّی و معلولی شناخته شدهٔ دنیای ما پیش نمیروند.
دیوید سِداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«پیمان خاکسار» با ترجمهی تازهای از «دیوید سداریس» دوباره به کتابفروشیها آمده ، این مترجم پیشتر کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده برای اولینبار به فارسی ترجمه کرده بود و آشنایی مخاطب ایرانی را با این نویسندهی امریکایی فراهم.
حالا کتاب «مادربزرگت رو از اینجا ببر» از این نویسنده بهزودی راهی کتابفروشیها میشود. او در یازده داستان زندگی و تجربیات شخصیاش را نوشته است. کتاب حاضر در میان آثار سداریس از فروش فوقالعادهای در امریکا برخوردار بوده و یکی از بهترین هدیههای کریسمس پیشنهادی روزنامهی «لسآنجلس تایمز» هم بوده است. سداریس اکنون ساکن لندن است و میگوید: «زندگی در لندن هر روز من را شگفتزده میکند و من حالا دیگر حتا خودم هم نمیدانم چهقدر از این ماجراهایی که روایت میکنم، واقعی هستند و سر خودم آمدهاند و چهقدرشان خیالبافی من است.» سداریس عمدهی شهرتش را مدیون داستانهای کوتاه از زندگی شخصی خودش است که ماهیتی فکاهی و طعنهآمیز دارند و نویسنده در آنها به تفسیر مسائل اجتماعی میپردازد. او در آثارش به مسائلی همچون زندگی خانوادگی، بزرگ شدن در خانوادهای از طبقهای متوسط در حومهى شهر رالی، پیشینه و فرهنگ یونانی، مشاغل مختلف، تحصیل، مصرف مواد مخدر و… میپردازد و از تجربهى زندگی در فرانسه و انگلستان مینویسد.
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» آخرین اثر «دیوید سداریس» طنزنویس آمریکاییست که سال ۲۰۱۳ منتشر شده. سبک و سیاق نوشتههای مجموعه تفاوت چندانی با آثار پیشین سداریس ندارد. فقط در این کتاب چند تکگویی وجود دارد از زبان آدمهایی به شدت عجیب و غریب که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک سداریس فاصله دارند..
این مجموعه کتاب شامل ۲۱ جستار از ۲۷ جستار کتاب اصلیست که با ترجمهی «پیمان خاکسار» منتشر شده است.
نشرچشمه پیش از این کتابهای «مادربزرگت رو از اینجا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده با ترجمهی همین مترجم منتشر کرده است.
دنیس جانسون
مترجم: پیمان خاکسار
«خاکسار» اینبار هم به سیاق بیشتر انتخابهایش برای اولینبار یک نویسندهی جدید را به خوانندهی فارسیزبان معرفی میکند، سال 1992 روزنامهی نیویورکتایمز همزمان با انتشار مجموعهی «پسرعیسا» دربارهی این کتاب نوشت: «داستان آدمهای حاشیهیی که همهی زندگیشان را باختهاند، اما همچنان شگفتزده ات میکند.» دنیس جانسون همان سال جایزهی ملی کتاب آمریکا را با همین کتاب جمعوجور از آن خود کرد. دنیس جانسون به اندازهی داستانهایش زندگی عجیبی داشته، سال 1949 در مونیخ متولد شده است، سالهای زیادی از نوجوانی و جوانیش را در فیلیپین و ژاپن گذرانده و بعدها سر از واشنگتن درآورده است و میگوید: «من همین آمریکایی هستم که در داستانهای پسرعیسا میبینید، همهی این زندگی و تا ته ماجرا رفتن را از سرگذراندهام و بعد نویسنده شدهام.»
مترجم: پیمان خاکسار
داستان انتشار اتحاديهي ابلهان نوشتهي جانکندي تول داستان غريبي است. جانکندي کتاب را در سيسالگي نوشت و بعد از اينکه هيچ ناشري زير بار چاپ آن نرفت به زندگي خود پايان داد. مادرش يازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوييزيانا راضي به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال ــ 1981 ــ جايزهي پوليتزر را ربود و پس از آن تبديل به يک کالت شد. شايد بتوان محبوبيت کتاب را با ناطور دشت سلينجر مقايسه کرد. ايگنيشس جي رايلي قهرمان کتاب يک دن کيشوت امروزي است که وادار ميشود از خلوت خود بيرون بيايد و با جامعهاي که از آن متنفر است روبهرو شود و به شيوهي ديوانهوار خود با آن بستيزد. بسياري از منتقدان، اتحاديهي ابلهان را بزرگترين رمان کمدي قرن ميدانند.
«تو اصلاً تو خيابون سن ژوزف چيکار داشتي؟ اونجا که فقط انباره و اسکله. اصلاً آدم از اونجا رد نميشه. اونجا اصلاً جزء مسيراي ما نيست.» «راستش اين رو نميدونستم. از سر ناتواني اونجا توقف کردم تا خستگي درکنم. گاهگداري هم رهگذري عبور ميکرد که متأسفانه ميلي به هاتداگ نداشت.» «پس اونجا بودي. واسه همينه که هيچي نميفروشي. شک ندارم که داشتي با اون گربهي لعنتي بازي ميکردي.» «حالا که اشاره کرديد ياد يک و يا شايد دو حيوان اهلي افتادم که اون حوالي پرسه ميزدن.» «پس داشتي با گربههه بازي ميکردي.» «نه. من با گربه بازي نميکردم. من فقط گربه رو برداشتم تا کمي نازونوازشش کنم. گربهي گلباقالي بسيار ملوسي بود. بهش يک هاتداگ تعارف کردم ولي از خوردنش امتناع کرد. حيواني بود باسليقه و نجيب.»
مترجم: سروش حبیبی
شاهکار «داستایوسکی» دربارهی «مویخکین»- آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته است- که پس از اقامتی طولانی در سوییس برای معالجهی بیماری، به میهن خود باز میگردد. او که نجیبزادهای خوشقیافه و تحصیلکرده است، به افسردگی و بیارادگی مبتلاست و نه آرمانی دارد و نه هدف و احساس خاصی. او شاید بیش از حد نیکوسیرت و خوشقلب است، آنگونه که همگان «ابله» میپندارندش و جدی نمیگیرند. چرا که دنیا دیگر جایی برای خوبی و بخشندگی ندارد.
هانریش بُل
مترجم: محمد اسماعیلزاده
این کتاب شرح مشقتهای راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سالهای قحطی و گرسنگی است. سالهایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر میکند و از واژهی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را میبیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» میکوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.