ناشر: نیلوفر
چاپ: ۱۳۹۷
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۴۴
0 تومان
فرديناند فن شيراخ
ترجمه: كامران جمالی
بعدها همه به يادشان ميآمد، پيشخدمتهاي طبقه، هر دو خانم مسن در آسانسور، زن و شوهر در راهرو طبقه چهارم؛ گفتند، مرد غولپيكر بود و همه از بو صحبت ميكردند: بوي عرق. كوليني با آسانسور به طبقه چهارم رفت. دنبال شماره اتاق گشت، اتاق شماره 400، «سوئيت براندنبورگ»، در زد. «بله؟» مردي كه ميان چهارچوب در ايستاده بود 85 سال داشت، اما بسيار جوانتر از آن مينمود كه كوليني انتظارش را داشت. عرق از پشت گردن كوليني سرازير شد.
ناموجود
ناشر: نیلوفر
چاپ: ۱۳۹۷
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۴۴
وزن | 176 گرم |
---|
نويسنده:يعقوب يادعلی
شخصيت اصلي داستان، "مهندس كامران خسروي" است كه با همسرش "فريبا" اختلاف دارد، فريبا به خانهي پدرش در اصفهان رفته است و مهندس خسروي گاه به خاطرات گذشتهي خود و آشنايي با فريبا بازگشت ميكند و اكنون در انديشهي آن است كه در يك سانحهي رانندگي خودكشي كند او در اين ترديد به سر ميبرد و.....
محمدرضا مرعشی پور
نویسنده در این کتاب به زندگی سلطان مسعود پرداخته که در حقیقت یک رمان تاریخی به شمار میآید و گزارشی واقعگرایانه از زندگی این پادشاه غزنوی است.
تاریخ بیهقی به لحاظ نثر همان جایگاهی را در ادبیات دارد که شاهنامه فردوسی در نظم و سالهاست که در دانشگاهها تدریس میشود و مورد پژوهش و بررسی قرار میگیرد. این اثر ارزشمند نهتنها تاریخی مستند درباره روزگار غزنویان به شمار میآید، بلکه شخصیتپردازیها و شیوه روایتگری هنرمندانه، زاویههای دید مناسب، فضاسازیها، تعلیقها و دیگر شگردهای ادبی، داستانوارهای تاریخی از آن ساخته است.
بیهقی به هر دلیلی روند وقایع را با توالی منظم زمان پیگیری نکرده است؛ گاهی به عقب میرود و گاهی اشارتی به آینده میکند و نیز در این میان داستانوارههایی از تاریخ میآورد تا نمونههایی مشابه از حوادث را در گذشته بنمایاند و برای اندرزگویی و عبرت از آنها بهرهبرداری کند؛ اما راوی این کتاب وقایع را پیدرپی آورده تا دنبالکردن و دریافت آنها برای خواننده آسانتر باشد. بدینسان زندگی مسعود از نوجوانی تا راهیشدن به سوی هند باقی میماند که راوی این بخش را از تاریخ گردیزی، مجمع التواریخ و القصص نجمالدین سیفآبادی و منابع دیگر گرفته و بر رمان نقطۀ پایان گذاشته است.
بهترین بخش تاریخ بیهقی همین بخش است؛ چون در جایگاهی قرار داشته که از نزدیک گواه بسیاری از رخدادها بوده و با شخصیتهای رمانش مثل مسعود و بونصر مشکان و احمد حسن میمندی و احمد عبدالصمد و بوسهل زوزنی و دیگران سروکار داشته و جنگهای مهم را دیده و شاهد برآمدن سلجوقیان و بسیاری حوادث دیگر بوده است.
بیهقی در هنر به شیوۀ واقعگرایی (رئالیسم) دل بسته است؛ شعری را میپسندد که از واقعیت سخن بگوید و پندی در آن جلوه کند و تاریخ نظر او باید بیان عید رخدادها باشد و از آن عبرتی حاصل آید و غیر از این را، هرچه که هست، بیهوده میانگارد؛ چنانکه به هزارویکشب اشاره میکند و افسانهاش میخواند و مورد نقدش قرار میدهد و از شاهنامۀ فردوسی حتی نامی نمیبرد و تاریخ خود را بر اساس همین اندیشه نوشته است، با نثری بسیار زیبا، نثری که دورۀ سامانیان به او رسیده و اکنون دارد به سوی نثر فنی و مصنوع و متکلف دورۀ بعد میرود؛ نه آن سادگی نثر تاریخ بلعمی را دارد و نه همچون کلیله و دمنه مغلق است و مصنوعی. واژههای عربی را به کار نمیگیرد مگر آنجا که رساتر و آسانتر از واژههای پارسی یا اصطلاحات اداری و مذهبی باشد. جملههایش بسانی که در نثر مرسل دیده میشود، همه ساده و کوتاه نیستند و به مناسبت آمدهاند که گاه موجز و کوبنده و گاه طولانیاند و گاهی هم از نثر عربی تأثیر پذیرفتهاند. همان شیوۀ نوشتنی که دارد آرامآرام در نثر زیبای سامانی رخنه میکند و از این به بعد با میل به فضل فروشی نویسندگانش پا میگیرد و هر چه از سدۀ چهارم دورتر میشویم، غلظت بیشتری پیدا میکند.
در نثر بینابینی بیهقی جملاتی وجود دارد که بوی ترجمه از زبان عربی را میدهند: «تاریخ دیدهام بسیار که بیش از من یاد کردهاند پادشاهان گذشته را خدمتکاران ایشان» و نیز در نثر وی به مناسبت روزگارش آیه و حدیث و روایت و شعر و ضربالمثلهای عربی هم کم نیست که همۀ آنها در این روایت یا فارسی شدهاند یا اگر حذفشان لطمهای به مطلب نمیزده است، حذف شدهاند.
نثر بیهقی لبریز از اصطلاحات زبان گفتاری آن روزگار است در قالب صور خیال. کنایه را بیشتر به کار برده است و بعد استعاره و سپس مجاز و کمتر از همه تشبیه که امروزه بسیاری از آنها را به کار نمیبریم: «از جای بشد» به معنی از کوره در رفت یا «به دست و پای بمرد» به معنی خشکش زد و کنایههای وصفی و تمثیلی بسیاری که با استفاده از آنها به بیانی پوشیده و هنری میپردازد: «خرما به بصره بردن» یا «سرد کردن» که به جای آنها اصطلاحات امروزی گذاشته شده است.
نثر تاریخ بیهقی اگرچه پیچیدگیهای نثر فنی سدههای پس از او را ندارد، اما به هر روی حدود هزار سال پیش نوشته شده است و خواندنش برای خوانندۀ امروزی مشکل مینماید؛ پس در بازنویسی آن در این کتاب کوشیده شده نثری پیش روی خواننده قرار گیرد که روان باشد و خوشخوان و با این حال زیبایی و آهنگش را حفظ کرده و چنان باشد که مزۀ قلم او را بدهد.
نويسنده:ارنستو ساباتو
مترجم:مصطفی مفیدی
داستان با این جمله آغاز می شود: کافی است بگویم که من خوآن پابلو کاستل هستم, نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت. تصور می کنم جریان دادرسی را همه به یاد می آورند و...
ماجراي كاستل و ماريا ايريبارنه درونمايه رمان حاضر است و رويه پليد و جنبه نفرتبار از سرشت انساني را به وضوح در اين كتاب مشاهده ميكنيم و مانند نويسنده كتاب قلب و جانمان مالامال از افسوس و دلسوزي به حال انسان ميشود. انساني كه باز هم بايد او را قرباني دانست و اسير سرنوشت يا شرايط اجتماعي كه او را از آنها گريزي نيست شمرد.
ساباتو اهل آرژانتین است . کتاب تونل او توجه زیادی را به خود جلب نمود و مثلا کامو درباره کتاب گفته : تلخی و تندی شور و حرارت آن را می ستایم و گراهام گرین نیز گفته که به خاطر تحلیل روان شناختی اش عمیقا آن را ستایش می کنم .فلسفه کتاب را نیز مبتنی بر فلسفه اگزيستانسياليسم می دانند.
جان جی ریتی
رضا امیررحیمی
کشفهای جدید، همراه با داروهای بهتر، نظریه های پژوهشی درباره طرز کار خود مغز پدید میآورند. اگر معدودی از این نظریهها حتی اندکی به حقیقت نزدیک شوند، شیوهی اندیشیدن به خودمان را برای همیشه تغییر میدهند. تماشاگر این چشم انداز رو به گسترش باید همان احساس بالبوا را داشته باشد، وقتی برای نخستین بار اقیانوس آرام را دید: هنوز معنای کامل چیزی را که در علوم اعصاب میبینیم نمیدانیم، اما میدانیم که به معنای آغاز عصر جدیدی است. اگر از منظر عصب پژوه مدرنی به خود بنگریم، نه تنها وسیله ای برای خودشناسی در اختیارمان قرار میگیرد، که جدید و الهام بخش است، بلکه در میان آنچه روانشناسان، انسانشناسان، زبانشناسان و فلاسفه از ابتدا گفتهاند نیز، به جای تضاد، وحدتی برقرار میشود. به ناگهان دنیای ما از مسطح به کروی تبدیل شده است! از آن جا که مغز در نهایت بانی شخصیت، فرهنگ، زبان، و خرد است، این وحدت نوظهور چندان حیرت آور نیست، اما به طرز شگرفی جدید است، چون فقط در این اواخر است که تحقیقات به ما امکان داده در مورد این که مغز واقعا چگونه کار میکند نظریه پردازی کنیم.
نويسنده: هوشنگ گلشيری
شازده احتجاب توي همان صندلي راحتياش فرو رفته بود و پيشاني داغش را روي دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه ميكرد. يك بار كلفتش و يك بار زنش آمدند بالا. فخري در را تا نيمه باز كرد، اما تا خواست كليد برق را بزند صداي پاكوبيدن شازده را شنيد و دويد پايين. فخرالنسا هم آمد و باز شازده پا به زمين كوبيد.
نويسنده:گونتر گراس
مترجم:سروش حبيبي
براي درك درست و ارزشگزاري گونترگراس، نخست بايد شاهكارش طبل حلبي را خواند؛ بدون خواندن اين اثر هر نوع اظهار نظر قطعي پيشداوري صرف است. گرايش گونترگراس به نويسندگاني چون رابله و سروانتس و شيوه نوشتن داستاني آنها و به كار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدمهاي گوژپشت و گورزاد و غمبادي و سگ و موش و گربه همه از اين رهگذر است. آدمهاي گراس اغلب مجنون و معيوب و عليلاند، اغلب دلقكاند، اما از نيرويي عجيب و شيطاني برخوردارند، از نيروي قهرمانسازي... طبل حلبي اثري است فلجكننده، خواننده را در چنگال خود ميگيرد، و آنگاه با سر در گنداب زندگي دهشتزا رهايش ميكند. شخصيت اصلي اين رمان پسري است که تصميم ميگيرد از سن سه سالگي بزرگتر نشود. بنابراين در همان قد و قواره کودکي باقي ميماند. اما از نظر فکري رشد ميکند. افراد دور و بر اين پسر او را کودک ميانگارند. در حالي که او همه چيز را مي بيند و درک ميکند و هر جا که بتواند از تواناييهاي خاص خودش براي تفريح يا تغيير شرايط استفاده ميکند. اين كتاب برنده جايزه ادبي نوبل سال 1999 ميباشد.
کارهای گونتر گراس جنبههای قوی سیاسی دارد و خود او نیز فعال سیاسی و درگذشته، عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان بودهاست. او سال ۱۹۸۲ رسمأ به عضویت این حزب درآمد. ده سال عضو آن بود و سرانجام از حزب استعفاء داد. او هنوز طرفدار این حزب است. گراس همچنین اعتراف کرده است در نوجوانی از اعضای بخش مسلح حزب نازی موسوم به اس اس بودهاست. او همچنین مانند هاینریش بل از قبول نشان صلیب خدمت از دست رئیس جمهور آلمانسرباز زده است. روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۱(۴ آوریل ۲۰۱۲۲) در شرایط اوجگیری دوباره التهابات بر سر برنامه هستهٔ ایران و باز سایه انداختن جغد جنگ بر سر ایرانیان، شعر منثوری از گونتر گراس با عنوان «آنچه باید گفته شود» در روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ، نیویورک تایمز و روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا منتشر شد که جنجالهای فراوانی را در میان اصحاب رسانه و سیاست بر انگیخت.وی در این شعر با اشاره به بمبهای هستهای اعلامنشده تلآویو، آنها را تهدیدی برای صلح جهانی خوانده است. او همچنین با کنایهای طنزگونه به اینکه آلمان قرار است یک زیردریایی جدید به اسرائیل بدهد، نوشته است که این زیردریایی «باید همه کلاهکهای نابودکننده را به جایی هدایت کند که وجود یک بمب اتمی در آن ثابت نشده است.»
او در این شعر به صراحت از اسرائیل نام میبرد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این حق ناروا انتقاد میکند که ملتی (ایرانیها) قرار است بمباران شوند، تنها با این حدس و گمان که رهبران آن بهدنبال ساختن بمب اتمی هستند.
او این را همدستی در جنایتی میداند که غیرقابل بخشش است. و معتقد است ادامه این سیاست ریاکاری غرب است وی امیدوار است، عده بیشتری به وجدان خود گوش کنند و سکوت را بشکنند. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل بهعنوان ضدسامیگری تلقی میشود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.
نام نویسنده : کارل یاسپرس
نام مترجم : اسد الله مبشری
«...ما که بعد از آنان به دنیا آمده ایم وظیفه داریم با تحقق بخشیدن به وجود خویش فضای خود را منور کنیم.اطلاع ساده و سطحی تاریخی از فلسفه های سابق بی حاصل است.اگر متعهد نباشیم دانشی از این دست منجر به این می شود که فیلسوفان گذشته را در پس نقابی پنهان سازیم،چنین دانشی حیات آزاد و استقلال فکری فراهم نمی آورد.می خواهم به کسانی بپیوندم که با فروتنی واقفند که اطلاعات اندک دارند،اما پرانگیزه برای انجام این وظیفه بزرگ با بزرگان راهی به سوی آینده می سپرند.امروز هنوز این امکان وجود دارد که حیات بشری را تهدید می کند تجارب ارزشمندی را که محصول تفکر است و بر پایه اطلاعات تاریخی بنا شده است به چنگ آوریم و به نیروی موثر و فعال تبدیل سازیم...»
نويسنده :خورخه لوييس بورخس
مترجم :كاوه سيدحسينی
خورخه لوییس بورخس (۱۸۹۹-۱۹۸۶) داستان کوتاه نویس، شاعر، مقاله نویس و مترجم آرژانتینی ، در بوینس آیرس متولد شده است. هزارتوهای بورخس اثر بسیار معروف او، که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات نوشته شده توسط خود بورخس است که به انگلیسی نیز ترجمه شده است. این کتاب شامل داستانهای بسیار معروف بورخس می باشد، که به تلاش خود او جمع آوری شده است. بیشتر داستانها از مجموعه های موجودات خیالی (۱۹۴۴) و الف (۱۹۴۹) انتخاب شده اند.
همانطور که گفته شد، کتاب هزارتوهای بورخس مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات است، داستانهای کوتاه بیش از نیمی از کتاب هزارتوها را دربر می گیرد، بقیه کتاب شامل مجموعه ای از مقالات در مورد موضوعات مختلف ادبی و هم چنین حکایات تمثیلی کوتاه، می باشد. البته در این کتاب نیازی به دسته بندی نیست، زیرا هر داستان کوتاه شامل بار تخیلی یک داستان، دقت ریاضی مورد نیاز در نگارش یک مقاله و استعاره موجود در یک حکایت تمثیلی می باشد. نوع نثر بورخس ساده نیست، اما با خواندن هریک از مقالات و داستانهای او در می یابیم که بورخس از چه استعداد و مهارتی در نوشتن برخوردار بوده است. بنابراین می توان این کتاب را یک شاهکار ادبی قلمداد نمود. بعلاوه مهارت، کاردانی، شوخ طبعی و هوش زیاد، از ویژگی های برجسته او به شمار می آید.
اگرچه بورخس در ابتدا شهرت خود را از نوشته هایش کسب کرد، اما او در آغاز کار ادبی خود، شاعر بود. دنیل بالدرستون، در لغت نامه زندگی ادبی، می گوید: “بورخس، یکی از شعرای بزرگ امریکای لاتین در قرن بیستم، محسوب می شود”. بورخس در سالهای ابتدایی فعالیت اش، بخشی از یک جنبش افراطی بود، که همین فعالیت او در مضامین سورئالیسم در اشعارش منعکس شده است.
علاوه بر این، داستانهای بورخس مضامین برجسته زیادی دارند. مضامین موجود در کتاب هزارتوهای بورخس تقریبا در تمام آثار دیگر او مشترک هستند، مضامینی مانند رویاها، هزارتوها، آیینه ها، حیوانات، نویسندگان تخیلی، فلسفه، مذهب و خدا. همچنین او اغلب در داستانهایش، به ایده زندگی در زمان حال اشاره دارد- گذشته و آینده ای وجود ندارد. هزارتوها از این لحاظ ویژگی جادویی و افسانه ای دارد، زیرا او اغلب برای بیان ایده های ذهنی اش، از استعاره و نماد استفاده می کند.
احمد میرعلایی از مترجمانی است که برای نخستین بار فارسی زبانان را با نویسندگان بزرگی همچون بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، گراهام گرین و ویلیام گولدینگ آشنا کردهاست. او طبع و ذوق فراوانی در ترجمه شعر داشت و ترجمه کتابهای سنگ آفتاب سرودهٔ اوکتاویو پاز و ایکور سرودهٔ گاوین بنتاک را میتوان از بهترین آثار او در زمینه ترجمه شعر به شمار آورد.
وی از جمله نویسندگان و روشنفکرانی بود که در سری قتلهای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط عوامل وزارت اطلاعات در صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ هنگامی که از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش در حرکت بود ناپدید و جسم بیجان او در حدود ساعت ۱۰ شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. در کنار جنازه او دو بطری مشروب قرار داده بودند، بعدها معلوم شد که احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه دست راست دچار ایست قلبی شده بود
او از امضا کنندگان متن نامه ما نویسندهایم و همچنین متن اعتراض به دستگیری سعیدی سیرجانی بود علاوه بر فعالیتهای فرهنگی فوق بسیاری ملاقات او با وی. اس. نایپول در سفرش به ایران را از دلایل خشم نیروهای امنیتی میدانند؛ فرج سرکوهی در کتاب خود اشاره میکند در سفر وی.اس. نایپول، دولتیها اجازه نمیدادند تا نویسندگان مستقل با او دیدار کنند ولی او از فرصتی استفاده میکند و برای دیدار با مترجم کتابش، «هند تمدن مجروح»، به اصفهان میآید و میر علایی در این نشت و برخاست چند روزه تصویری واقعی و متفاوت با گفتار دولتیان به نیپول ارائه میدهد که در ذهنیت نیپول و گزارشش از سفر ایران تأثیر تعیین کنندهای میگذارد.
نام نویسنده : عبدالله بن مقفع(روزبه پسر دادویه)
نام مترجم : محمد رضا مرعشي پور
کَلیله و دِمنه کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام آن از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه گرفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ پیش از میلاد بهوقوع میپیوندند.
کلیله و دمنه را چند تن از بزرگان به نثر فارسی درآورده اند. نامدارترین شان کار ابوالمعالی نصرالله بن عبدالحمید (نصرالله منشی) است. این ترجمه در نیمه نخست سده شش ام هجری برای بهرام شاه غزنوی فراهم شد که ترجمه ای امین قلمداد نمی شود. خواندن اش برای فارسی زبانان امروز بسی دشوار می نماید و به عنوان یکی از متون فارسی در آن دوره شایسته بررسی است نه به عنوان ترجمه ای از کلیله و دمنه.
اما در برگردان پیش رو:
۱. ویراسته ی منفلوطی مرجع بوده که متنی روا در سرزمین های عربی و کتاب درسی دانشگاهی درین کشورها است، و با همکاری حسن طباره بر پایه نسخه سیلوستر دو ساسی و چاپهای مصر و بیروت فراهم آمده.
۲. مقدمه علی بن شاه فارسی را دارد که در ترجمه های ابوالمعالی و بخاری نیامده است.
۳. من به متن پهلوی بر زویه ی طبیب که به وسیله روزبه دادویه (ابن مقفع) به عربی برگردانده شده است، نه چیزی افزوده ام و نه چیزی از آن کاسته ام.
۴. کوشیده ام که جامه ی زیبای فارسی امروز را بر تن متن بپوشانم.
برگرفته از درآمد کتاب.
نويسنده:ژان پل سارتر
مترجم:ابوالحسن نجفي
ژان پل سارتر، ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد.وی فیلسوف، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقد فرانسوی و برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات است .سارتر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. خاکستر او در گورستانی در پاریس به خاک سپرده شد.
گوشه نشينان آلتونا نوشته يي ارزشمند، فاخر و بلندپايه است که بر محور احساس گناه همه انسان ها در برابر جنگ و سرگشتگي دلهره آور کساني که ميان ترديدها و وسوسه هاي وجدان خود و اطاعت کورکورانه نظامي، ميان خشونت و ندامت شقه شده اند دور مي زند. نسلي که در باطن از کشتار نازي ها دچار ندامت و احساس گناه است و خود را با سرزنش نسل جوان تر روبه رو مي بيند، نسلي که از گذشته بزرگانش شرمنده است و نمي تواند به آنچه پيشينيان برايش به ميراث گذشته اند افتخار کند. «هيندنبورگ فون گرلاخ» مردي ثروتمند و صاحب صنايع کشتي سازي است. او که سال ها با استبداد با دختر و دو پسرش رفتار کرده، اکنون به علت سرطان حنجره در شرف مرگ است. پسر دومش «ورنر»، عروسش «يوهانا» و دختر شوهرنکرده اش «لني » را گرد هم مي آورد و دستورهاي خود را به آنان ابلاغ مي کند تا شايد بتواند سنت هاي خانوادگي را حفظ کند. هيندنبورگ پير کارخانه هاي خود را به ورنر واگذار مي کند. اين پسر از خود مي پرسد چرا اين ميراث به برادر بزرگ ترش «فرانتس» نرسيده است؟ اما رازي در خانه نهفته است.
نويسنده:نيكولاي گوگول
مترجم:فريدون مجلسي
سرفها يا رعاياي روسي در رژيم تزاري موقعيتي نزديك به بردگي داشتند، و همراه ملك يا جدا از آن خريد و فروش ميشدند. سرفها را همچون كالاهايي ارزشمند براي دريافت وام نزد بانك به رهن ميگذاشتند، و در فاصله سرشماريهاي 10 ساله اسناد هويت "رعاياي مرده" اعتبار خود را به عنوان وثيقه حفظ ميكرد و ماليات آنها به عهدهي مالك بود. چيچيكف با سودجويي از فرصت در صدد بر ميآيد شمار زيادي از اين "رعاياي مرده" را از مالكان بخرد و اسناد آنها را به عنوان وثيقه براي دريافت وام به بانك بسپارد... موضوع داستان صرفا بهانهاي به دست نويسنده ميدهد تا ضمن آن تصويرهايي روشن و هنرمندانه از اوضاع اجتماعي، فرهنگي و اداري روسيه در قرن نوزدهم ارائه دهد. تصويرهايي آشنا و ملموس با جزيياتي كه با زمانها و مكانهاي ديگر نيز قابل انطباق است. اين اثر جاويدان گوگول به راستي بيشتر يك مجموعه هنري و نقاشي انتقادي است تا صرفا يك رمان؛ مجموعهاي است كه در آن حتي روحيات افراد را با كمك واژهها به تصوير كشيده است.
ویلیام فاکنر
ویلیام فالکنر یکی از بزرگترین و پر آوازه ترین نویسندگانی است که امریکا به خود دیده است. نویسنده ای که با قلم بینظیرش همواره حماسه انسانهای معمولی ولی شگفت انگیز امریکا را روایت می کند.او همزمان صاحب حماسه هومر،شیوایی تولستوی و قدرت هوگو است تا با حماسه ای چون خشم و هیاهو که هر کس آن را می نوشت و دیگر هیچ نمی نوشت بیگمان یک نویسنده برتر بود اما او آثار بسیاری با همان قدرت پدید آورده است.
کتاب مجموعه ۶ داستان کوتاه از ویلیام فاکنر می باشد .
یک گل سرخ برای امیلی : امیلی که از ثروتمندان شهر بوده هیچ گاه ازدواج نمی کند . او سال ها کسی را به خانه اش راه نمی دهد و با شیوه خاص خود زندگی می کند و اکنون مرگ او فرصتی است تا مردم شهر بتوانند خانه او را مشاهده کنند .
انبار سوزی : در مورد خانواده سیاه پوست فقیری است که پدر هنگامی که از دست ارباب های سفید به خشم می آید انبارهای آن ها را آتش می زند . این داستان از دیدگاه فرزند کوچک خانواده بیان شده است.
دو سرباز : هنگام جنگ برادر بزرگ تصمیم می گیرد به جنگ برود و برادر کوچک نیز تصمیم می گیرد به دنبال برادرش بگردد . راوی برادر کوچک بود و داستان به صورت فوق العاده ای از زبان یک کودک بیان شده بود . در سال ۲۰۰۴ از روی این داستان فیلم کوتاهی ساخته شد که اسکار بهترین فیلم کوتاه آن سال را از آن خود کرد .
طلا همیشه نیست : سیاه پوستی که به دنبال طلاست و سعی می کند دستگاه گنج یابی را از یک سفیدپوست بخرد . طعنه به این تفکر همیشگی که سیاه ها ساده و گیج هستند .
سپتامبر خشک : زنی ادعا می کند که یکی از سیاهان شهر قصد تجاوز به او را داشته است.
دیلسی : دیلسی خدمتکار سیاه پوست قدیمی و باوفای خانواده است و شاهد برشی از زندگی خانواده کامسون هستیم . گفته می شه که در حقیقت این داستان ادامه خشم و هیاهوست .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.