اخلاق
300,000 تومان
باروخ اسپینوزا
محسن جهانگیری
گرانبهاترین اثر فلسفه جدید به طرز هندسی نوشته شده است تا اندیشه را مانند براهین اقلیدسی ثابت و روشن سازد. ولی این عمل ایجاز و در هم فشردگی معضلی با آورده است که برای هر سطر کتاب یک شرح کشاف لازم است. فلاسفه اسکولاستیک نیز افکار خود را به همین روش بیان میکردند ولی این طور فشرده و موجز نبود و چون نتیجه قبلا معلوم بود چندان اشکال و ابهام تولید نمیکرد. دکارت این فکر را تلقین کرده بود که فلسفه هنگامی صحیح و درست خواهد شد که مانند ریاضیات ثابت شود؛ ولی هرگز این فکر را عملی نکرده بود. اسپینوزا با این ذهن ریاضی که پایه هر روش محکم علمی محسوب میشود، فکر دکارت را تعقیب کرد در حالی که تحت تاثیر اکتشاف کپرنیک و کپلر و گالیله قرار گرفته بود. نتیجه این کار در نظر اذهان سست، تمرکز بیهودهای است که در ماده و صورت انجام گرفته است. ما خودمان را این طور تسلی میدهیم که این فلسفه هندسی یک بازی شطرنج مصنوعی فکر است که در آن اصول متعارفه و تعاریف و قضایا و براهین مانند شاه و فرزين و فیل و رخ و پیاده بکار رفته است و اسپینوزا به این وسیله خود را در گوشه عزلت مشغول ساخته است. نظم و ترتیب با اذهان ما سازگار نیست؛ ما دوست داریم که در عالم خیال بدون مقصد معینی راه برویم و از رویاها و احلام خود فلسفه موقتی ناپایداری بسازیم. ولی اسپینوزا میخواست هرج و مرج غیر قابل اغماض جهان را به وحدت و نظم مبدل کند، وی آن قدر که برای درک حقیقت به “جوع البقر” گرفتار بود، تشنه زیبایی نبود. هنرمند در نظر او معماری است که بنایی از اندیشه بسازد که دارای کمال صورت و تناسب باشد.
خلاصه اسپینوزا را نباید خواند، بلکه باید به دقت تحقیق و برسی کرد، باید به آن همانگونه نزدیک شد که به هندسه اقلیدس نزدیک میشوند؛ در این کتاب دویست صفحهای یک عمر اندیشه بدون کوچکترین نظر سطحی و بیفایده گنجانیده شده است. اگر یک دوره به سرعت آن را خوانیدند خیال مکنید که به عمق آن پی بردهاید، در این کتاب فلسفی کوچکترین چیزی که بتوان ان را کنار گذاشت وجود ندارد. هر قسمتی مربوط به قسمت ما قبل است، هر جملهای که به نظر روشن یا بیفایده میرسد ممکن است اساس یک مسئله منطقی مهم باشد. شما هیچ قسمت مهم را نمیتوانید به دقت دریابید مگر آنکه تمام کتاب را به دقت و از روی فکر خوانده باشید. ما نمیخواهیم مثل «یاکوبی» با هیجان مبالغهآمیز بگوییم که «اگر کسی یک جمله از این کتاب اسپینوزا را نفهمیده باشد تمام آن را نفهمیده است.» اسپینوزا در قسمت دوم کتاب خود میگوید: “در اینجا بدون تردید دچار سرگردانی میشود و برای تجهیز خود میخواهد خیلی از چیزها را به یاد بیاورد؛ از این جهت تقاضا میکنیم که به آرامی با من بیایید و تا تمام کتاب را نخوانده است، حکمی نكند.” کتاب را یکباره مخوان، بلکه بتدریج و در جلسات متعدد مطالعه مکن. پس از آن که تمام کردی برای فهم آن مطالعه آن را از سر بگیر. بعد برخی از شروح آن را مطالعه نما؛ مانند «اسپینوزا» تالیف پالک و “تحقیق درباره اسپینوزا ” اثر مارتینو و بهتر آن است که هر دو را بخوانی. پس از آن بالاخره دوباره کتاب «اخلاق» را بخوان که در این صورت آن را کتاب جدیدی خواهی یافت. پس از آنکه دوباره آن را به آخر رساندی تا ابد شیفته و دلباخته فلسفه خواهی بود. “ویل دورانت”
خلاصه به گفته ولفسن این کتاب مکاتبه اسپینوزا با جهان نیست، بلکه مکاتبه اوست با خودش.
با وجود این در این کتاب نظم و ترتیب دقیقی درکار است. عبارات دقیقا با هم مرتبط است و معنای عمیقا با هم متصل، استعمال واژهها اتفاقی و سرسری نیست. بلکه هر واژهای در نهایت دقت انتخاب شده است. تکرار و تغییر اصطلاحات و عبارات و جملات هم بیهدفی و بیجهتی نیست، بلکه هر تکراری را هدفی معقول است و هر تغییری را جهتی منطقی. اما آنجا سوالی پیش میآید که از کجا بفهمیم كه تفسير و تاویل ما و یا دیگران درست است؟ جواب روشن است، زیرا گفته شد که در بین معانی و مفاهیم کتاب ارتباط و اتصالی دقیق است. بنابراین اگر تفسیر ما با کل نظام فکری موجود در این کتاب سازگار و ملایم شد، میدانیم که درست است. که اگر تحکمی و نادرست بود، با معنای دیگر منسجم و ملایم نمیشد.
وزن | 450 گرم |
---|
محصولات مرتبط
بازی در نقش خدا؟
نام نویسنده : تد پیترز
نام مترجم : عبد الرضا سالار بهزادی
سخن گفتن از«تقدیرگرایی ژنتیک»یا گفتن این که«همه چیز در ژن هاست»فرض و تصور کردن این امر است که تاثیر ژنتیکی تغییرناپذیرند که سرنوشت اجتناب ناپذیر ما این است که طبق همان برنامه ای عمل میکنیم که دی ان ای ما برنامه ریزی کرده است.
نتیجه روان شناختی جبر گرایی ژنتیک واضح است :آن چه تصور میکنیم آزادی و اختیار شخصی است.صرفا توهم است.
نتیجه اخلاقی جبر گرایی ژنتیک واضح است:ما مسئول آن چیزی نیستیم که انجام می دهیم؛ژن های مان مسئول اند.ما معصومیت طبیعی را در شکلی جدید داریم:
ژن هایم را سرزنش کن،نه مرا!
تهافت التهافت (در جواب تهافت الفلاسفه غزالی)
محمد بن احمد بن رشد اندلسی (به عربی: أبو الولید محمد بن أحمد بن رشد) یا ابن رشد (زادهٔ ۱۱۲۶ در قرطبه(کوردوبای کنونی)، اندلس (اسپانیا) - درگذشتهٔ ۱۰ دسامبر۱۱۹۸ در مراکش، مراکش) همهچیزدان و فیلسوف نامدار عربی اندلسی بود. در اکثر زبانهای غربی او را با نام «اورئوس» (Averroes) میشناسند که به نوعی همان تلفّظ «ابن رشد» است.
تهافت التهافت در ردّ تهافة الفلاسفه غزالی. کلمه تهافت به معنای نقض استدلال و ارائه ناپیوستگی یا تناقض اجزاء دلیل بکار میرود. هدف ابن رشد از نگارش این کتاب ردّ مجادلات غزالی است. وی در کتاب تهافت التهافت به غزالی و ابن سینا ایراد میگیرد که فلسفه ارسطو را ناقص فهمیدهاند. این کتاب در اصل به زبان عربی است و به زبانهای لاتین، فارسی، عبری و انگلیسی ترجمه شدهاست. این کتاب را حسن فتحی و علی اصغر حلبی به فارسی ترجمه کردهاند.
جادوی موفقیت
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
نام نویسنده : فلورانس اسکاول شین
نام مترجم : گیتی خوشدل
خانم فلورانس اسکاول شین در ۲۴ سپتامبر ۱۸۷۱ در یکی ار خانواده های قدیمی فیلادلفیایی در کامدون نیوجرسی به دنیا آمد. سالیان متمادی در مقام هنرمند( نقاش)، مشاور امور، متافیزیسین و خطیب، نامی بلند آوازه داشت. وی سالیان بسیار در نیویورک به تدریس علوم مابعدالطبیعه پرداخت.افراد زیادی در جلسات درس او شرکت می کردند و او از طریق پیامهای معنوی خود را به گروه بیشماری می رساند.
کتاب های او نه تنها در امریکا، بلکه در دیگر کشورها نیز از محبوبیت خاصی برخوردار شدند و در اکثر کشورها و حتی روستاها و مناطق دور افتاده مخاطبان زیادی به هم زدند. بزرگ ترین علل موفقیت او این بود که همواره سعی می کرد خودش باشد. ساده، صمیمی،مهربان و شوخ طبع. هرگز به دنبال این نبود که با کلام ادیبانه، خشک و رسمی به زور در روح دیگران نفوذ کند. بنابر این، محبوب هزاران نفر از افرادی بود که نتوانسته بودند به شیوه های متداول و مرسوم قدیمی پیام معنویت را در یابند.
با وجود این که عمیقا مذهبی بود ولی رفتار بسیار ساده ای داشت و روحانی بودنش از برخوردهایش با مسائل قابل تشخیص بود. در تدریس هرگز تمایل به استفاده از روش های فنی و دانشگاهی نداشت و همواره از مثال های ملموس، عملی و روزمرۀ زندگی استفاده می کرد.
اسکاول شین پیش از آن که معلم حقیقت شود، به تصویر گری کتاب ها می پرداخت. گرچه او درسال ۱۹۴۰ درگذشت، ولی کتاب هایش هنوز الهام بخش، محرک و ماندگار در نزد کسانی است که در فراگرفتن این علوم تلاش می کنند.
در بخشی از کتاب اینگونه آمده است: «وفور نعمت همواره بر سر راه انسان است. اما از طریق آرزو، ایمان، یا کلام به زبان آمده، میتواند نمایان شود. خداوند آشکارا گفته است که نخستین حرکت را انسان باید انجام دهد. بخواهید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد...»
حق و مصلحت
نام نویسنده : محمد راسخ
مجموعهٔ حاضر جستارها و نوشتارهایی را دربردارد که در ده سال گذشته، پس از انتشار جلد نخست حق و مصلحت، بهتدریج شکل گرفته و عمدتاً منتشر شدهاند. مباحث این مجموعه پیرامون سه محور قانون، حق و ارزش میگردند. قانون ستون فقرات نظام حقوقی است. از این رو، فهم چیستی نظام حقوقی وابسته به درک ماهیت قانون است. چنین فهمی به شکل منفرد و جزئی میسر نیست. به دیگر سخن، بهنظر میرسد درک دقیقتر قانون از رهگذر فهم آن در نسبت متقابل با مفاهیم و نظامهای هنجاری مجاور بهدست آید. همچنین، مفاهیم و نظامهای هنجاری در ربط و نسبت با واقعیات موجود در «جهان ممکن» مشترک با خود قرار دارند. مجموعهٔ عناصر یاد شده زمینهٔ بروز نظریهٔ «واقعگرایی انتقادی حقوقی» را فراهم میآورد، نظریهای که در پی تبیین مفهوم و مبنای قانون در نقطهای میان عدالت و واقعیت است. مفهوم حق، در معنای مدرن، مفهومی نو در جغرافیای فکر و نظام هنجاری است. درک این مفهوم البته در گرو شناخت عناصر گوناگون فلسفهٔ حق است. این عناصر ناگزیر در نسبتی همگرا با یکدیگر قرار دارند. فلسفهٔ یادشده بهنوبهٔ خود جزئی از نظریهٔ عدالت است. حقوق و حق، از نگاهی دیگر، از مصادیق ارزش هستند. از این رو، لازم است پابهپای بحث از قانون و حق به مقسم آنها، ارزش، نیز پرداخته شود. فلسفهها و نظریههای متقن و استوار در حوزههای هنجاری، از جمله در دو گسترهٔ پیشگفته، در گرو اتخاذ موضع نسبت در خصوص «ارزش» است.
محمد راسخ دانشیار فلسفهٔ حقوق و حقوق عمومی در دانشگاه شهید بهشتی است.
زنانی که با گرگها می دوند
ﮐﻼرﯾﺴﺎ ﭘﯿﻨﮑﻮﻻ اﺳﺘﺲ
ترجمه: سيمين موحد
دکتر کلاریسا پینکولا استس در این کتاب با استفاده از گنجینه غنی داستانهای اساطیری، کهن الگوها، افسانه های پریان و قصه های ملل، راه اتصال مجدد به این نیروی قدرتمند و سالم طبیعت غریزی زنان را نشان می دهد.
با خواندن این داستان ها و تفاسیر روان شناسی آنها می آموزیم که چطور به خود مهر بورزیم. زن وحشی را به عنوان درمانگر درونی روحمان بپذیریم. دکتر استس در این کتاب برای توصیف روح و روان زنان ادبیات جدیدی خلق کرده است. این روان شناسی زنان به اصیل ترین شکل خود است که بر پایه دانش روح استوار است.
قسمتی از مقدمه کتاب زنانی که با گرگها می دوند:
" ...هر کسی که به زنی نزدیک می شود در حضور دو زن قرار دارد. یک موجود بیرونی و یک مخلوق درونی. موجود بیرونی در روشنایی روز زندگی می کند و براحتی قابل مشاهده است. اغلب با فرهنگ ملموس انسانی مطابق است اما مخلوق درونی اغلب ناگهان ظاهر می شود و به سرعت ناپدید می گردد و پشت سر خود احساسی عجیب و اعجاب آور به جا می گذارد، انگار دارای یک روح وحشی طبیعی است. این طبیعت دو گانه بصورتی است که یکی با ثبات تر و سرزنده تر و دیگری بی اعتناتر و سردتر است. خویشتن متمدن موجودی خوب است ولی کمی تنهاست. خویشتن وحشی هم به خودی خود خوب است اما آرزومند رابطه با دیگری است. از دست رفتن قدرت های روحی و عاطفی زنان ناشی از جدایی این دو طبیعت از یکدیگر و وانمود کردن به اين است که دیگری وجود ندارد..."
نویسنده در این کتاب ابتدا داستان و افسانه ای را بیان می کند که اغلب ما آنها را شنیده ایم و با توجه به آن داستانها و تحلیل روان شناسانه آنها به بیان نکاتی درباره روح زنان و چگونگی توجه به آن و شنیدن حرفهایش می پردازد تا زنان بتوانند اعتماد به نفس خود را افزایش داده و در تصمیم گیری هابه احساس و درون خود ایمان داشته باشند.
اگر به مباحث روان شناسی تحلیلی علاقه مند هستید، اگر نوشته های «کارل گوستاو یونگ» و روش روانشناسی اش را دوست دارید، حتما این کتاب را بخونید. مطالعه این کتاب را هم به خانم ها و هم به آقایان توصیه می کنم.
علم و عقلانیت نزد پل فایرابند
غلامحسین مقدم حيدري
آرای پل فایرابند، فیلسوف علم معاصر، یکی از جنجالبرانگیزترین فلسفهها درباره «عقلانیت» و بهویژه «عقلانیت علم» است. او معتقد است که عصر روشنگری با تأکید بر عقلانیت سعی کرد تا حاکمیت کلیسا را به چالش کشد و بدینگونه زمینه را برای مهیاشدن آموزههایی همچون آزادی، برابری و فردگرایی فراهم آورد. اما بهتدریج عقلانیت که گمان میشد عالیترین وجه آن را میتوان در علم یافت، خود سنتی شد که جایگزین کلیسا گردید و تمام امورات انسانی را در زیر سیطرهی خود قرار داد. فایرابند با پژوهشهای فلسفی و تاریخی خود سعی میکند نشان دهد که نهتنها علم مثل اعلی عقلانیت نیست، بلکه عقلانیت خود سنتی در میان سنتهای دیگر است نه برتر از آنها. این اثر قصد دارد با بازسازی آرای فایرابند درباره عقلانیت علم و بررسی پیامدها و پارادوکسهای آن، از بدفهمی فلسفه او اجتناب کند، آنچه فلسفه فایرابند همواره با آن مواجه بوده است.
فلاسفه بزرگ آشنایی با فلاسفه غرب
نام نویسنده : براین مگی
نام مترجم : عزت الله فولادوند
در این کتاب، برایان مگی درباره هر فیلسوف با یکی از فیلسوفان معاصر صحبت می کند که متخصص موضوع بحث است. لذا نه تنها در این کتاب با اندیشه های فیلسوفان گذشته با کیفیت مناسب آشنا می شویم، با نظریات فیلسوفان معاصری چون برنارد ویلیامز، جان پاسمور، وارناک، کاپلستن و ایر و سرل نیز در ارتباط با پیشیان آشنا می شویم. وجه دیگر امتیاز کتاب، آشنا شدن خواننده با آخرین تحولات در برداشتهای فلسفی معاصر است. از دیگر امتیازات کتاب، قالب گفتگویی آن است که آنرا بالطبع ساده تر و قابل فهم تر، و جزئیات مسائل را آشکارتر می سازد.
عزتالله فولادوند در سال ۱۳۱۴ در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش قاضی دادگستری بود. او پس از گذراندن تحصیلات پایه در تهران، ابتدا جهت ادامهٔ تحصیل به انگلستان رفت و به علت برخی مشکلات دوباره به ایران بازگشت و دوره دبیرستان را به پایان رسانید. سپس به پاریس رفت و در آنجا به مدت دو سال مشغولِ تحصیل در رشتهٔ پزشکی شد. پس از مطالعهٔ کتابِ مسائل فلسفه اثر برتراند راسل پزشکی را رها کرد و برای تحصیلِ دانشِ فلسفه عازمِ آمریکا شد و دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه را در دانشگاه کلمبیاگذراند. از اساتید او میتوان به آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر اشاره کرد.
عزتالله فولادوند از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۹ در سمتهای مختلف در شرکت ملی نفت ایران و وزارت امور اقتصادی و دارایی مشغول به کار بودهاست. در کنار فعالیتهای شغلی، به فعالیتهای فرهنگی نیز پرداخت و چندین ترجمه از او در همان سالها منتشر شد. ترجمه کتابهای «فلسفه کانت» و «آگاهی و جامعه»، به ترتیب در دورههای هشتم و نهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدهاند.
قلب فلسفه اسلامی
نام مترجم : شهاب الدین عباسی
ویلیام چیتیک (به انگلیسی: William Chittick؛ زادهٔ ژوئن ۱۹۴۳ در کانتیکت) از اسلامشناسان و متخصصان عرفان مولوی و ابن عربیدرآمریکا است.
وی دکترای ادبیات فارسی خود را در دانشگاه تهران زیر نظر سید حسین نصر دریافت نموده، و سپس در دانشگاه صنعتی آریامهر علوم دینی تدریس کرد. او هم اکنون استاد دانشگاه استونی بروک است.
وی مدتی نزدیک به ۳۰ سال از ویرایشگران دانشنامه ایرانیکا بودهاست.
او همچنین نخستین کسی است که صحیفه سجادیه را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست.
سید جلال الدین آشتیانی از استادان چیتیک در مورد وی گفته است: آقای چیتیک را در دانشگاه تهران ملاقات نمودم. با زحمت به فارسی تکلم مینمود. وقتی اظهار داشت که بنا دارد نقد النصوص را تصحیح نماید و بر آن مقدمه بنویسد، باور نکردم که بتواند از عهده بر آید ... کار مشکل و به دست آوردن مطالب از آثار مفصل و مجمل عرفانی کار هر کس نمیباشد ... بعد از مدتی آقای چیتیک نسخهای کامل از نقد النصوص را برای حقیر فرستادند ... به انضمام مقدمهای بسیار نافع ... و مرقوم داشته بودند که این اثر را به زودی چاپ و منتشر خواهم نمود. حقیر بعد از دریافت کتاب و مطالعه اجمالی آن در حیرت فرو رفتم و به آقای چیتیک آفرین گفتم.
مردان اندیشه: پدیدآورندگان فلسفه معاصر
برایان مگی (به انگلیسی: Bryan Magee) (متولد ۱۲ آوریل ۱۹۳۰) نویسنده، شاعر و سیاستمدار بریتانیایی است که به دلیل نگارش کتابهای همه فهم درباره فلسفه معروف است.
گفتار وکردار و زندگی روزانه ی ما تحت تاثیر اندیشه های مسلط در عصر ماست. بیشتر این اندیشه ها از فلاسفه مایه می گیرند.اما فلسفه اصولا چیست؟
و فیلسوفان واقعا چه می گویند؟
این کتاب شامل 16 گفتگو با نامدارترین چهره های فلسفی معاصر است.وضوح و عدم تعقید در گفتارها چنان است که حتی خواننده عادی نیز می تواند با مهمترین مفاهیم فلسفه ی معاصر آشنا شود.نحوه ی ارائه مطالب یاداوری((دیالوگ))های افلاطون است وبه خواننده امکان می دهد تا با فلسفه در شکلی خلاق و زنده آشنا شود.گفتگوی اول با آیزایا برلین درباره ی این پرسش بنیادین است که ((فلسفه چیست؟)) و به دنبال آن مکاتب متنوع و متفاوت مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم و فلسفه ی تحلیلی بررسی می شوند،و فیلسوفان سشناسی چون چومسکی و اپر وکوآین و مارکوزه و دیگران درباره ی نکات مهم و اصلی فلسفه ی خویش بحث می کنند.متفکران دقیق و نکته سنج به برخی از شاخه های فلسفه مانند فلسفه ی اخلاق، فلسفه ی سیاسی، فلسفه ی علم،فلسفه ی زبان و نسبت میان فلسفه و ادبیات می پردازند.
هنر عشق ورزیدن
اریش فروم (به آلمانی: Erich Fromm) (زاده ۲۳ مارس ۱۹۰۰ - درگذشته ۱۸ مارس ۱۹۸۰) روانکاو و فیلسوف اجتماعی آمریکایی آلمانی تبار از جمله مارکسیست های سرشناس مکتب فرانکفورت و از برجسته ترین نمایندگان مکتب روانشناسی اومانیستی است. او در آثارش کوشید تا ارتباط متقابل روانشناسی و جامعه را شرح دهد و معتقد بود که با بهکار بستن اصول روانکاوی، به عنوان علاج مشکلات و بیماریهای فرهنگی، بشر راهی به سوی تحقق یک «جامعهٔ معقول» و متعادل از لحاظ روانی خواهد یافت.
نويسنده در اين كتاب ميگويد عشق احساسي نيست كه هركس، صرفنظر از مرحلة بلوغ خود، بتواند به آساني آن را به دست آورد. او تأكيد ميكند تمام كوششهاي فرد براي عشقورزيدن محكوم به شكست است، مگرآنكه خود او با جد تمام براي تكامل تمامي شخصيت خويش بكوشد، تا آنجا كه به جهانبيني سازندهاي دست يابد. وي عقيده دارد اگر آدمي همسايهاش را دوست نداشته باشد و از فروتني واقعي، شهامت، ايمان و انضباط بيبهره باشد، از عشق فردي خرسند نخواهد شد.
و نیچه گریه کرد
لو آندرئاس سالومه (زادهٔ ۱۲ فوریه ۱۸۶۱ در سن پترزبورگ – درگذشتهٔ ۵ فوریه ۱۹۳۷ در گوتینگن) در ۱۲ فوریه سال ۱۸۶۱ در سن پترزبورگ به عنوان دختر یک ژنرال روس به دنیا آمد. در سال۱۸۸۷ با فردریش کارل آندرئاس شرق شناس ازدواج کرد. علایق متعدد و کوناگون وی و طبع علمی هنری اش باعث آشنایی و ارتباط وی با تعدادی از مشاهیر زمان خودش شد که منجر به داشتن ارتباطی فعال و سرزنده با ناموران آن زمان از جملهنیچه، ریلکه و فروید گردید.
رمان مقاله و داستانهای زیادی نوشتهاست. وی در ۵ فوریه سال ۱۹۳۷ در گوتینگن در گذشت. لو سالومه را بیشتر به دلیل عشق نیچه به او و سپس خیانت او و پل ری به نیچه می شناسند.
پل ری (۱۸۴۹–۱۹۰۱) یک نویسنده و فیلسوف آلمانی، و دوست فریدریش نیچه بود. ری که ارتباط بسیار نزدیکی با نیچه داشت به همراه او و لو سالومه در یک جا زندگی میکرد اما یک روز به همراه لو سالومه فرار کرد و نیچه از این خیانت چنان بر آشفت که سالهای آخر عمرش را با جنون دردناکی گذراند.البته لو سالومه با او نماند و او را هم رها کرد تا با کس دیگری زندگی کند.
نیچه و لو آندره آس سالومه و پل ری در ۱۸۸۲
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.