در ماگادان کسی پیر نمیشود: یادماندههای دکتر عطاءالله صفوی از اردوگاههای دایی یوسف
نویسنده: عطاالله صفوی
به کوشش اتابک فتحاللهزاده
انتشارات ثالث، چاپ دوازدهم ۱۴۰۱
۳۶۲ صفحه، رقعی، شومیز
در ماگادان کسی پیر نمیشود: یادماندههای دکتر عطاءالله صفوی از اردوگاههای دایی یوسف
280,000 تومان
نویسنده: عطاالله صفوی
به کوشش اتابک فتحاللهزاده
وزن |
600 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آوادوتا گیتا: سرود رستگاری: کهنترین متن وحدت وجود
اثر منظوم داتاتریا
مترجم: قاسم هاشمی نژاد
این کتاب نوشتاری است مقدس منسوب به داتاتریا - از خدایانی که تجسد سه گانه ی برهما، ویشنو و شیوا به حساب می آیند- که آن را به دو نفر از شاگردانش القا کرده - البته در پایان همه ی فصول صرفا از شری کارتیکای راهب یاد شده است. مترجم در مقدمه از قدمت حداقل دو هزار ساله ی این کتاب سخن می گوید اما آنگونه که در ویکیپدیا از قول یکی از مترجمان اثر آمده، سبک نگارش آن به قرن نه یا ده میلادی بازمی گردد - البته این نافی سنت شفاهی قبل از آن نیست
در این کتاب که از هشت فصل تشکیل شده - که به روایت ویکیپدیا ظاهرا در اصل هفت فصل بوده - داتاتریا مدام یک حرف رو با زبان های مختلف بیان می کنه و اون حرف بنیادمکتب ادوایتا ودانتا ( مکتب نفی دوگانگی ) است: "خود" حقیقی فراسوی هر دوگانگی است - او نه ذهن است نه ناذهن، نه زنده است نه مرده، نه جسم است نه روان؛ نه شاد است نه ناشاد و .... . خلاصه اینکه حقیقت جهان و حقیقت انسان، که همان "خود" است، پیوستاری است واحد که همه جا هست و هیچ چیز بیرونش نیست و در عین حال هیچ چیز به او حدی نمی زند. داتا تریا دائم از استعاره ی آسمان برای "خود" استفاده می کند - همانطور پهناور و بی تمایز
من این متن رو دوست دارم چون اذعانی است به اینکه مشکل وحدت با عقلانیت منطقی قابل حل نیست. باید نامعقول بود تا بتوان از وحدت سخن گفت. نامعقولیت پذیرش این است که ثنویت وحدت است و وحدت ثنویت، به طور همزمان
از گورب خبری نیست
ادواردو مندوسا گاريگا
ترجمه: مجتبي ويسي
جایزه سروانتس که بالاترین و مهمترین جایزه ادبی زبان اسپانیولی و همتای نوبل ادبیات است، به ارزش ۱۲۵ هزار یورو در سال 2016 به ادواردو مندوسا گاریگا اهدا شد.
از گورب خبري نيست رماني است علمي ـ تخيلي، اما نويسنده از رهگذر اين ژانر و با رويكردي طنز به مسائلي عيني و واقعي، از جمله رفتارها و مناسبات اجتماعي، زيست و ذهنيت بشري و نيز مباحث تاريخي ميپردازد. به تعبيري، مندوسا به مدد داستاني فانتزي مسائلي هستيشناسانه مطرح ميكند و با خلق يك جهان احتمالي، امكان مقايسه آن با جهان واقعي ما را فراهم ميآورد.
انجیل های من
اریک امانوئل اشمیت
قاسم صنعوی
"انجیل های من" داستان پیامبری و رستاخیز عیسی است، و شروع دین مسیحیت. داستان در دو فصل تنظیم شده؛ فصل اول با نام "شب باغ زیتون" که به پیامبری ی عیسی می پردازد و فصل دوم به نام "انجیل به روایت پیلاطس" که درباره ی رستاخیز این پیامبر است. شک و ایمان، مسئولیت و لاقیدی، اساس مفهوم این رمان است. چه در فصل اول که عیسی نمی تواند بپذیرد که ناجی و برگزیده ی خداست و به پیامبری ی خود شک می کند. و چه فصل دوم که پیلاطس، سردار رومی به رستاخیز او شک می کند و زنده شدن دوباره ی او را باور نمی کند. و به آخر هم نه عیسی کاملا با اعتقاد و نه پیلاطس به تمامی معتقد است. هر دو شک هایی دارند. عیسی، مسیح بودن خود را باور ندارد و به کسانی که به او می گویند تو مسیح هستی، جواب می دهد که من این را نگفتم، تو بودی که این را گفتی. و در نامه های پیلاطس به برادرش نیز غوطه خوردن او را بین شک و ایمان می بینیم. اما چه به پیامبری و رستاخیز عیسی ایمان داشته باشیم و چه نداشته باشیم یک چیز مسلم است آن این که هم عیسی و هم پیلاطس انسان های لاقیدی نیستند و هر دو به دنبال حقیقت می گردند. و اشمیت به چه زیبایی این نکته را در داستان بیان می کند. هنگامی که پیلاطس از شک داشتن می نالد و از این که دیگر رومی ای که می داند، نیست غمگین است، کلودیا همسرش به او می گوید: " – پیلاطس، شک کردن و اعتقاد داشتن، هردو یکی است. فقط بی قید بودن کفر است." در مقابل شک عیسی و پیلاطس اما افراد با اعتقادی نیز حضور دارند. یهودا و کلودیا. یهودا حتی ذره ای هم به بازگشت دوباره ی عیسی شک نمی کند و به خود او هم می گوید که اطمینان داشته باشد که پس از سه روز از مردنش، زنده خواهد شد. و کلودیا همسر پیلاطس هم در مقابل شک این سردار رومی نمادی از ایمان کامل است. رمان "انجیل های من" گر چه داستانی با درونمایه ی مذهبی ست، اما خواندن آن برای کسانی که اعتقادات مذهبی ندارند هم جذاب است. دیدن شک عیسی و ایمان یهودا (کسی که محل اختفای عیسی را به رومیان لو می دهد). خواندن تئوری های منطقی ی پیلاطس در رد رستاخیز عیسی، که به درستی پرداخت شده اند.
ترانه های پینک فلوید
پینک فلوید نامی است که به افتخار دو نوازنده قدیمی بلوز - پینک آندرسن و فلوید کانسیل - انتخاب شده است
شعر ترانه های گروه پینک فلوید در اولین نظر عجیب نما، نامتعارف و مغلق است چرا که نخستین شعرهایسید بارت بیشتر حالت وهم آلود و خیال پردازانه دارد و قصد او ایجاد حالات بیانی شدید بوده است.
پینک فلوید می کوشد تا موسیقی پاپ را به عرصه تاریخ و سیاست بکشاند. اجراهای زنده در بناهای تاریخی و همچنین در عرصه های سیاسی کاری بود که نام گروهپینک فلوید را با ترانه اعتراض همذات کرد.
تمایز: نقد اجتماعی قضاوت های ذوقی
پیر بوردیو (به فرانسوی: Pierre Bourdieu) (زاده ۱ اوت ۱۹۳۰ - درگذشته ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲)، جامعهشناس و مردمشناس سرشناس فرانسوی است که عمدتاً روی مسائلی نظیر دینامیک قدرت و انواع شیوههای انتقال قدرت در جامعه در درون و بین نسلهای مختلف بحث میکند. او بر خلاف سنت ایدئالیست اروپای غربی روی واقعیت جسمانی زندگی اجتماعی و نقش عمل در دینامیکهای جامعه تأکید میکند. او تحت تأثیرهایدگر، مرلوپونتی، ویتگنشتاین، هوسرل، مارکس، وبر، دورکیم، کلود لوی-استروس و پانوسکی نظریهٔ شکلهای فرهنگی، اجتماعی و سمبلیک سرمایهداری را در برابر شکلهای اقتصادی سرمایهداری مطرح کرد.
کتاب معروف بوردیو به نام: «تمایز: نقد جامعه شناختی قضاوت دربارهٔ سلایق» توسط انجمن بینالمللی جامعهشناسی به عنوان ششمین کتاب جامعهشناسی تأثیر گذار قرن ۲۰ شناخته شد. در این کتاب بوردیو به بحث در این باره میپردازد که قضاوت در مورد سلایق به جایگاه اجتماعی افراد بستگی دارد و خود عملیست برای مشخص کردن جایگاه اجتماعی افراد. او در این کتاب از ترکیبی از تئوری جامعهشناسی، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها استفاده میکند تا بر دشواری فهم سوژه از طریق روشهای ابژکتیو فائق آید.
توتالیتاریسم
هانا آرِنْت (به آلمانی: Hannah Arendt) (زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در لیندن–لیمر، هانوفر - درگذشتهٔ ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک، آمریکا)، فیلسوف (فلسفهٔ سیاسی) و تاریخنگار زن آلمانی - یهودیتبار.
او در آمریکا سالها استاد دانشگاه در رشتهٔ تئوری سیاسی بود و از چند کشور، دهها دکتری افتخاری گرفت، و جایزهٔ آلمانیزبان لِسینگ و فروید را نیز از آن خود کرد.
كتاب حاضر، معروفترين كتاب هانا آرنت در حوزة جامعهشناسي سياسي است. وي در اين كتاب در صدد تبيين ساختار دو حكومت نازيسم و استالينيسم و شيوههاي برخورد آنها با تودههاست. آنوقت براي اين كه متني مستند و متقن به مخاطب ارائه دهد، تمامي اسناد به جاي مانده از آن دوران را بررسي كرده و تحليل عميق از چگونگي عملكرد حكومتهاي توتاليتر به دست داده است.
این کتاب شامل چهار فصل است که عبارتند از: جامعه بی طبقه، جنبش توتالیتر، توتالیتاریسم در راس قدرت، ارعاب و ایدئولوژی: یک صورت حکومتی نو پدید.
وی در مقدمه کتاب خود اشاره می کند که کتاب خاستگاه های توتالیتاریسم را در سال 1949 و چهار سال پس از شکست آلمان و پیش از مرگ استالین به پایان رسانده است. وقوع انقلاب ها پس از نخستین جنگ جهانی و سر بر کشیدن جنبش های توتالیتر و تحلیل رفتن حکومت پارلمانی و به دنبال آن انواع و اقسام بیدادگری نوین از دیکتاتوری های فاشیستی و نمیه فاشیستی گرفته تا دیکتاتوری های تک حزبی و نظامی و سرانجام استقرار به ظاهر پایدار حکومت توتالیتر بر پایه پشتیبانی توده ای مانند روسیه 1933 موضوعاتی است که به بررسی گذاشته شده است. در این کتاب اسناد هولناک کشتارهای جمعی نیز بررسی و به رشته تحریر در آمده است.
خانم هانا آرنت یکی از شاگردان برجسته مارتین هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. این فیلسوف و جامعه شناس بزرگ دو کتاب مهم «خشونت» و «انقلاب» را نوشت و دو بار نیز به کوره های آدم سوزی نازی ها فرستاده شد که خوشبختانه توانست فرار کرده به امریکا برود و کار فلسفه و نظریه پردازی را دنبال کند.
یکی از اساسیترین مفاهیمی که هانا آرنت برای شرح وضعیت توتالیتر به کار میبَرد، مفهوم «چیرگی تام» Total Domination است. از نگاه او، هدف نهایی توتالیتاریسم، (گروهها و رژیمهای حکومتهای مستبد) چیرگی تام و سلطه مطلق بر تمام جنبههای زندگی انسانی است. «چیرگی تام میکوشد تا انسانها را به صورتی سازمان دهد که تکثر و تمایز نامحدودشان از بین برود و کل انسانیت، به صورت فردی واحد در آید. این امر تنها زمانی امکانپذیر است که یکایک افراد انسانی به صورتی تبدیل شوند که در برابر برخی کنشهای معین، واکنشهای معین و ثابتی نشان دهند.»
حسرت نمی خوریم (زندگی در کره شمالی)
باربارا دمیک
زینب کاظم خواه
«حسرت نمیخوریم» نوشته باربارا دمیک روزنامهنگار است. او برای این کتاب با پناهندههای زیادی در کره جنوبی مصاحبه کرده و در نهایت داستان شش نفر از آنها را در کتابش آورده است. او در این اثر به یمن سالها کار روزنامهنگاریاش گزارشهای توصیفی روانی را از زندگی این پناهندگان آورده است؛ پناهندگانی که زندگی و طبقه متفاوتی در کره شمالی داشتند اما سرانجام همهشان فرار بود. شخصیتهای کتاب دمیک همه کسانی هستند که توانستهاند از سالهای قحطی کره شمالی جان سالم به در ببرند، اما مرگ عزیزانشان را به خاطر گرسنگی دیدهاند.
لئوناردو داوینچی از آغاز تا پایان
ترجمه: ماجده مطلبی
لئوناردو داوینچی را بزرگترین نقاشان میدانند، بزرگترین مخترعان، بزرگترین پزشکان. سر هر علمی را که بگیری به او میرسد. او کسی بود که همعصران قرون وسطاییاش را از رخوت انزوا و کلیشهها بیرون کشید و به سوی تفکرات مدرن رهنمون کرد. جهان در نور او رنسانس را تجربه کرد و به جایی بهتر بدل شد.
مردی با کبوتر
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : لیلی گلستان
جذابیت زندگیاش کم از جذابیت آثارش نداشت. به همین خاطر وقتی رمان سگ سفید را بر اساس وقایع زندگی خودش نوشت به یکی از جذابترین آثارش بدل شد. با نگاهی پر از طنز و هزل درباره سینما و آدمهایش، بهخصوص از جنس هالیوودیاش. همسرش جین سیبرگ یکی از ستارگان زیباروی سینمای هالیوود، باوجود اختلاف سنی زیاد، دلباخته عقاید روشنفکرانه رومن گاری و قدرت ادبی آثارش شده بود. چنین عشقی در رومن گاری نیز نسبت به همسرش دیده می شود. عشقی چنان پرشور که مرگ زودهنگام جین سیبرگ، مرگ او را هم پیش انداخت و رومن گاری یک سال بعد از مرگ او درحالیکه از افسردگی شدید رنج میبرد، تصمیم به خودکشی گرفت. رومن گاری برای خودکشی از روش ارنست همینگوی الهام گرفت، کسی که در داستاننویسی نیز الگو و منبع الهام او بود.
دریکی از صحنههای جالب رمان سگ سفید، رومن گاری وقتی به خانه میآید همسرش را با یکی از ستارگان معروف و ازخودراضی هالیوود روبهرو میشود که با بیشرمی درخواست رابطه با جین سیبرگ را داشت تا تمرینی باشد برای بازیشان در فیلم، به این بهانه که به ارتقای کیفی نقشآفرینیشان کمک خواهد کرد! واکنش رومن گاری نهچندان شدید، اما جالب بود. در خانه را باز کرد و با اردنگی بازیگر را بیرون انداخت!
تنها نویسندهای بود که دو بار جایزه کنگور را گرفت، با اینکه در قوانین این جایزه آمده بود که هر نفر تنها یکبار میتواند این جایزه را بگیرد. اما رومن گاری جایزه را یکبار برای کتابی با اسم خودش و بار دیگر برای کتابی که با اسم مستعار نوشته بود دریافت کرد و تا آن زمان کسی متوجه این مسئله نشده بود. این اتفاق جالب بهخودیخود نشان از این حقیقت داشت که در هیچ دوره ای از فعالی ادبی اش، شهرت او به عنوان نویسنده ای نامدار باعث جلب توجهصاحب نظران نمی شد، او می توانست در کسوت نویسنده ای گمنام اثری را ارائه کند که فی نفسه به دلیل ارزش های ادبی خودش مورد توجه قرار می گرفت نه به دلیل اینکه نوشته ای از رومن گاری بود.
آشنایی با رومن گاری اگر با کتابهای خداحافظ گری کوپر و سگ سفید باشد میتواند پیشفرضهایی درباره آثارش به همراه بیاورد که دیگر آثارش نتوانند آنها را برآورده کنند. چون این دو کتاب زبانی طناز و درونمایه ای بسیار جذاب دارند که به سبکی فوقالعاده روان و پرکشش نوشتهشدهاند؛ مملو از لحظههای فراموشنشدنی که میتوانند خواننده را به نتایج عجیبوغریبی درباره رومن گاری برساند. جذابیتی که در سبک منحصربهفرد این کتابها متجلی شده، شاید دیگر آثار او را تحتالشعاع قرار دهند اما این بدان معنا نیست که الزاماً بهترین آثار کارنامه او محسوب میشوند.
مردی با کبوتر کتابی است که از پارهای جنبهها، نزدیکیهای زیادی با دو کتاب مورداشاره دارد؛ هم در برخورداری از زبان پر از طنز و هزل رومن گاری، روانی روایت داستان و نهایتاً کمرنگ بودن خط داستان.
مردی با کبوتر یکی از آن کتابهایی است که بهجای کشش برخاسته از اوج و فرودهای دراماتیک،جذابیتِ تم اصلی داستان و دریافت حرفهای نویسنده است که مخاطب را به دنبال خود میکشد. البته درک این حرفها نیاز به کمی دقت دارد؛ در غیر این صورت مخاطب صرفاً در سطح رمان باقیمانده و اگر ایدههای طنزآمیز رمان نتواند نظر او را جلب کند، احتمالا کل رمان را اثری خستهکننده و بدون جذابیت ارزیابی خواهد کرد. مکان وقوع داستان ساختمان سازمان ملل است. آدمهای محلی در آن رفتوآمد دارند، سیاست مردان نامدار جهانی که قرار است مهمترین و کلانترین مسائل را در سطح جهان حلوفصل کنند.
اما رومن گاری با طرحریزی قصهای پر از طنز و مطایبه، شوخی های جالبی با این آدمها ترتیب میدهد و اهداف و کارهایشان را به سخره میگیرد. او در کنار این آدمها شخصیت پسری واکسی را پیریزی میکند که با اعتصاب خود میخواهد به این جماعت اهل سیاست بفهماند که خیلی از ماجرا پرتافتادهاند و بهجای آنکه پایشان روی زمین باشد (مسائل این جهان را دریابند) لنگ در هوا ماندهاند.
بهاینترتیب پسر جوان با اعتصاب خود آنها را به چالش میکشد. در شکل گیری حال و هوای خاص حاکم بر کتاب و زبان پر نیش و کنایه آن نباید از ترجمه خوب لیلی گلستان غافل شد. این نکته را نیز یادآوری کنیم که کتاب حاضر سالهای پیش توسط نشر آبی وارد بازار کتاب شده بود اما مهجور ماند و دیده نشد. تجدید چاپ آن توسط نشر ثالث با توفیق بسیار زیادی همراه شد و این رمان هفتهها جزو آثار پرفروش کتابفروشیهای بزرگ تهران بود. شکی نیست درزمینهٔ توفیق این کتاب نقش ناشر و رسانهها برای معرفی خوب آن بیتأثیر نبوده است.
شاید در آخر ذکر این نکته جالب باشد که رومن گاری در سال ۱۹۵۸ خود عضو هیئت نویسندگان سازمان ملل بود. شاید به همین دلیل بود که ترجیح داده بود که این کتاب را بانام مستعار منتشر کند.
مگس ها
نام نویسنده : ژان پل سارتر
نام مترجم : مهدی روشن زاده
مگسها» نمایشنامهای در سه پرده است که ژان پل سارتر آن را در سال ١٩٤٣ و در اوج جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه به دست نازیها نوشته است. حوادث نمایشنامه مگسها در گذشتهای اسطورهای رخ میدهند و مکان وقوع آنها در آرگوس یکی از شهرهای باستانی یونان است. شخصیتهای نمایش نیز ترکیبی از اسطورههای یونان و روم هستند.
ندای کوهستان
خالد حسينی
مترجم: مهدی غبرايی
خالد حسینی زاده ۴ مارس سال ۱۹۶۵ در کابل نویسنده افغانستانی است. عمده شهرت وی بابت نگارش دو رمان بادبادکباز و هزار خورشید تابان است. نام آخرین رمان او، و کوهستان به طنین آمد؛ میباشد که به فارسی نیز ترجمه شدهاست. حسینی ساکن ایالات متحده است و آثار خود را به زبان انگلیسی مینویسد.
خالد حسینی از پدری تاجیک و مادری پشتون،در شهر کابل زاده شد. مادرش معلم فارسی و تاریخ در یک لیسه (دبیرستان) بزرگ دخترانه در کابل بود. در سال ۱۹۷۶، پدر خالد حسینی به عنوان دیپلمات وزارت خارجه افغانستان، به پاریس اعزام شد و او نیز به همراه خانواده، به پایتخت فرانسه رفت.
در سال ۱۹۸۰ و به دنبال کودتای کمونیستی در افغانستان، پدر خالد حسینی از سفارت افغانستان برکنار شد. در نتیجه خانواده حسینی از ایالات متحده تقاضای پناهندگی سیاسیکردند که به آنها اعطا شد. خالد حسینی به همراه خانوادهاش در سال ۱۹۸۰ به سن خوزه در ایالت کالیفرنیا مهاجرت کرد. او درخواست پذیرش از دانشگاه سانتاکلارا (Santa Clara) کرد و مدرک لیسانس خود در رشته زیستشناسی را از این دانشگاه کسب کرد و در سال ۱۹۹۳ از دانشگاه پزشکی شهر سن دیگو در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد. خالد از سال ۱۹۹۶ به تحصیل در رشته پزشکی داخلی مشغول شد. وی در سال ۲۰۰۶ از سوی آژانس پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) به عنوان سفیر حسن نیت این سازمان در افغانستان شناخته شد و در سفری که به افغانستان داشت، بنیاد خالد حسینی را در سال ۲۰۰۷ برای کمک به افغانها، بنیان نهاد.
خالد حسینی ازدواج کرده و دارای دو فرزند (یک پسر و یک دختر با نامهای حارث و فرح) است.
بادبادک باز (در افغانستان: گودی پران) اولین رمان این نویسنده جوان افغانستانی است که سال ۲۰۰۱ زمانی که دوره کارموزی پزشکی خود را در بیمارستان Cedars_Sinai شهر لوس آنجلس را میگذراند شروع به نوشتن آن کرد. این رمان که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، در آمریکا و اروپا فروش خوبی داشت و به عنوان سومین اثر پرفروش همین سال شناخته شد و به ۴۸ زبان دنیا ترجمه شد. بدین ترتیب موفقیت بزرگی برای ادبیات افغانستان در صحنه جهانی پدید آمد. بنمایههای این اثر شامل زندگی امیر و پدرش به عنوان دو مهاجر در آمریکا و نیز تنشهای قومیتی میان پشتونها و هزارهها است. این اثر با صدای خود نویسنده به صورت صوتی نیز وارد بازار نشر شدهاست. همچنین در دسامبر سال ۲۰۰۷ فیلمی به همین نام با اقتباس از این داستان ساخته شد.
پشت جلد:
صبح يكي از روزهاي زمستان آن سال پدر تبر را برداشت و درخت تناور بلوط را انداخت. بيتالله، پسر ملاشكيب و چند نفر ديگر كمكش ميكردند. كسي جلوگيري نكرد. عبدالله كنار پسرهاي ديگر ايستاد و مردها را تماشا كرد. اولين كاري كه پدر كرد، پايين آوردن تاب بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.