ناشر: آگه
چاپ: ۱۳۹۹
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۲۴۶
50,000 تومان
ژان بشلر
ترجمه: سعید کامران
ناشر: آگه
چاپ: ۱۳۹۹
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۲۴۶
وزن | 500 گرم |
---|
نام نویسنده : جاناتان گلاور
نام مترجم :افشین خاکباز
از نخستين باري كه از نسل كشي آلمانيها باخبر شدم با خودم ميانديشيدم كه چگونه افراد ميتوانند مرتكب چنين جناياتي شوند. اين پرسش ذهن مرا به خود مشغول كرده بود و در اكثر مطالبي كه در زمينهي فلسفه مينوشتم بروز پيدا ميكرد. دربارهي مسائل اخلاقي در ارتباط با گرفتن جان ديگران و كاربرد دانش ژنتيك چندين كتاب نوشتم. ربط اين موضوعات به پروژة ايجاد حلقههاي دفاعي مطمئنتر در برابر احياي سياستهاي نازي نيازي به تأكيد ندارد. ولي هنگامي كه دربارهي مسائل بهظاهر خنثاتر از قبيل هويت فردي مينويسيم، ناخواسته به سوي نوشتن دربارهي وحشيگريهاي اخير انسانها كشيده ميشوم. بنابراين فكر كردم بهتر است به جاي طرح اين مسائل در حاشيهي موضوعات ديگر، مستقيما دربارهي آنها سخن بگويم.
كتاب حاضر كوششي است براي بخشيدن بُعدي تجربي به اخلاقيات. من در اين كتاب از اخلاق براي طرح پرسشهايي در برابر تاريخ استفاده كردهام و سعي كردهام متقابلاً از تاريخ براي ارئه تصويري از استعدادهاي پنهان انسان استفاده كنم كه به اخلاقيات ربط پيدا ميكنند. براي انجام اين كار ناچار بودهام بسياري از مسائل و مباحث را با ديگراني در ميان بگذارم كه درك و دانش بيشتري از من در اين زمينه دارند. اميدوارم لغزشهاي من انگيزهاي شود براي آنان تا اين پروژه را به نحوي بهتر به پيش ببرند و به سرانجام برسانند.
(از پيشگفتار نويسنده)
نام نویسنده : آنتونیو داماسیو
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
آنتونیو داماسیو استاد پرتغالی علوم اعصاب در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و استادیار موسسه سالک است. وی دکتری خود را در رشته علوم اعصاب از دانشگاه لیسبون اخذ کرد و تاکنون چندین عنوان کتاب معتبر در این زمینه نوشته است. براساس مقالهای که در سال ۲۰۱۴ در نشریه معتبر «روانشناسی علمی» منتشر شد، داماسیو در فهرست ۱۰۰ روانشناس برتر قرن قرار گرفت. همچنین او یکی از ۵۰ اندیشمند کلیدی در علوم انسانی در قرن گذشته لقب گرفت.
داماسیو صاحب نظریه است که بر اساس آن نقش احساسات و سازوکاری که به واسطه آن در مغز ایجاد میشود را در شناخت اجتماعی و تصمیمگیری را روشن کرده است. این ویژگی به ایجاد یک تصویر ذهنی از خود و دیگران میانجامد و نتیجه آن نه تنها در علوم شناختی، بلکه در حوزههایی همچون فلسفه تاثیرگذار بوده است. او نظریهاش را با بیانی جذاب و فراگیر در یکی از کنفرانسهای «تد» برای عموم تشریح کرد.
«خویشتن به ذهن میآید: ساختن مغز آگاه» یکی از کتابهای مهم داماسیو است. او در این کتاب که ماحاصل ۳۰ سال مطالعه و پژوهش وی است به دو پرسش اساسی پاسخ میدهد: نخست مغز چه گونه ذهن را میسازد؟ دوم مغز چه گونه آن «ذهن» را آگاه میکند؟
نام نویسنده : اریک کندل
نام مترجم : سلامت رنجبر
توضيح ذهن انسان از ديدگاه زيستشناسي در سدهي بيستويكم به مهمترين چالش علوم طبيعي تبديل شده است. ما ميخواهيم گوهر زيستشناختي پديدههايي چون ادراك، فراگيري، حافظه، انديشه، آگاهي و مرزهاي ارادهي آزاد را درك كنيم. تا همين چندي پيش تصوركردني نبود كه زيستشناسان روزي بتوانند فرايندهاي ذهني انسان را مورد پژوهش قرار دهند. تا هيمن پنجاه سال پيش هنوز كسي بهطور جد اين ايده را به مخيلهي خود راه نداده بود كه روش تحليل زيستشناختي ميتواند اسرار پنهان ذهن انسان ــ اين پيچيدهترين پديدهي عالم ــ را در سطح مولكولي آن فاش سازد.
امروزه اما زيستشناسان، با آگاهيهاي كاملاً نوين و با اعتماد به نفس، توجه خودشان را به عاليترين هدف معطوف كردهاند: توضيح ذهن انسان از ديدگاه زيستشناسي يا به سخن ديگر، درك زيستشناختيِ ذهن انسان.
نام نویسنده : پی یر لومتر
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است،حتا پس از پایان آن»
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است. حتی پس از پایان آن»؛ با به پایان رسیدن بزرگترین كشتار قرن بیستم در جنگ جهانی اول در سالهای 1914 ـ 1918 و باقی ماندن ویرانههایی عظیم، دو نجات یافته این فاجعه، دو سرباز خط مقدم جبهه، كه چندان هم سلامت جسمی و روحی ندارند، وادار میشوند كلاهبرداری حیرتانگیز و ضد اجتماعی طرحریزی كنند كه آن را تا سرانجام پی میگیرند، گویا از میدان افتخارآمیز نبرد با دشمن، برای نجات میهن، تا صحنههای كسب سود راه درازی در پیش نیست .... .
دیدار به قیامت بنای عظیمی است برافراشته بر پایههای بیرحمیها و تقلبهای گوناگون، با ساختاری چنان درخشان و قدرت بیانی چنان پر صلابت كه به باور اهدا كنندگان جایزه ادبی گنكور به این كتاب، چنین رمان باشكوهی بعد از جنگهای 1914 ـ 1918 تاكنون خلق نشده است.
پییر لومتر نویسندهای فرانسوی است که رمان دیدار به قیامت او برندۀ جایزۀ ادبی گنکور (بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه) در سال 2013 شده است. او در پایان این کتاب به دو نکته اشاره میکند. او برای نوشتن کتاب دیدار به قیامت، اینجا و آنجا از آثار نویسندگان و هنرمندان زیادی الهام گرفته است: هومر، دولا روشفوکو، دیدرو، بالزاک، میشله، ویکتور هوگو، مارسل پروست، امیل آژار، لویی آراگون، استفان کرین، ژرال اُبر، ژرژ برنانوس، میشل اُدیار، ژرژ براسنس، ژان ـ لویی کورتیس، پاتریک رمبو، مونر مولینا، گارسیا مارکز و ... .
نویسنده عمیقترین احساساتش را به خاطرۀ ژان بلانشار تقدیم میکند که در 4 دسامبر 1914 به اتهام خیانت تیرباران میشود و در 29 ژانویه 1921 اعادۀ حیثیت میگردد که عنوان «دیدار به قیامت» را به او الهام کرده است.
برشی از کتاب: «زمین اطرافش همهجا میلرزد. خیلی دورتر، بالای سرش، جنگ ادامه دارد. خمپارهها همچنان زمین را میلرزانند و زیرورو میکنند. آلبر با ترس و شرم چشمانش را باز میکند. شب است، ولی تاریکی کامل نیست. اشعههای بسیار کوچکی از نور سفیدگون روز به زحمت رخنه میکند: نوری پریدهرنگ، با ورقۀ ناچیزی از زندگی.
آلبر بهناچار بریدهبریده نفس میکشد. آرنجها را چند سانتیمتر به دو طرف باز میکند، موفق میشود پاهایش را کمی دراز کند، خاک را به پایین پاها میراند. محتاطانه ضدترسی که بر وجودش چیره میشود، تلاش میکند. صورتش را بهآرامی آزاد میکند تا بتواند نفس بکشد. بلافاصله لایهای از خاک مثل تاولی میترکد و از صورتش جدا میشود. واکنشاش آنی است. همۀ عضلاتاش باز میشوند، ولی چیز دیگری اتفاق نمیافتد. چه مدت در این توازن ناپایدار که هوای نفس کشیدن کمکم کمیابتر میشود، باقی میماند که فکر مردن چطور رهایش نمیکند، چکار باید بکند اگر از اکسیژن محروم شود، با رگهایی که یکییکی میترکد و از هم میپاشد، با چشمانی که چون هوا برای دیدن ندارد از حدقه درآمده. سعی میکند تا جایی که میشود کمتر نفس بکشد، فکر نکند، خود را همانطوری که هست ببیند». (ص 25)
اين رمان در سال 1980 در اندونزي منتشر شد و تا بحال به 33 زبان منتشر شده است.
وقتي مادرش ــکه هندو بودــ ميخواست او را به دنيا بياورد، پدرش ــکه او هم هندو بودــ زنش را سريع به بندر پراک روي عرشهي کشتي فون هيمسکرک ميرساند که در اسکله لنگر انداخته بوده، تا مادرش بچه را آنجا به دنيا بياورد و روبرت نهفقط رعيت که شهروند هلندي هم باشد. خودش که اينطور فکر ميکرد. اما بعدها متوجه شدم تولد روي عرشهي کشتي هلندي ابداً بار حقوقي ندارد. شايد رفتارش شبيه يهوديهايي بود که موفق شده بودند شهروند امپراتوري روم شوند. او خودش را با برادرها و خواهرهايش متفاوت ميدانست. خودش را هندو نميدانست. اگر فقط يک کيلومتر دورتر از آن کشتي، مثلاً در بارانداز پراک يا روي قايق سمپن مادورايي به دنيا ميآمد و شهروند مادورا ميشد، رفتارش کمي فرق ميکرد. اما خوب، من که ميدانستم چرا لاف ميزند که به دخترهاي هندو علاقهاي ندارد. با تظاهر به اينکه واقعاً شهروند هلندي است، تک و تا ميکرد تا واقعاً مثل هلنديها رفتار کند. فقط بهخاطر آيندهي زاد و رود احتمالياش. و اميدوار بود در آينده، موقعيت و حقوقي بالاتر از مردان هندو به دست آورد، بومي که جاي خود دارد.
سَمَک عَیّار رمانی است مشهور و قدیمی به زبان فارسی که در سدهٔ ششم هجری نوشته شده است. داستانهای این کتاب سه جلدی به دست فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله نویسنده (کاتب) ارجانی (ارگان یا بهبهان کنونی در استان خوزستان) جمعآوری شده است. وی داستانها را از زبان یک راوی به نام صدقهٔ ابوالقاسم فراهم آورده است.
سمک عیار، یکی از داستانهای عامیانهٔ فارسی است که سینهبهسینه نقل شده و سدهها مایهٔ سرگرمی مردم ایران بودهاست. قهرمان داستان پسر شاه حلب است که دلباختهٔ دختر فغفور شاه چین شده و سپس به جنگ پادشاه ماچین رفتهاست. بیشتر رویدادهای جلدهای یکم و دوم در چین و ماچین میگذرد.
کتاب سمکِ عیار این مزیّت را دارد که چون داستانهای آن روایت مردم بود و در میان عوام مشهور و محبوب بودهاند، زبان این کتاب نیز زبان عمومی آن دوره را نشان میدهد و به همین خاطر بسیار ساده و رواناست.
صحنههای این داستان در ایران و سرزمینهای نزدیک به آن اتّفاق میافتند. بیشتر شخصیتها و قهرمانان این کتاب نامهای ایرانی دارند. شخصیت اصلی این کتاب پهلوانی نامآور به نام سمکِ عیار است که در طی ماجراهایی با خورشیدشاه سوگند برادری میخورد.
در مقدمه جلد سوم این کتاب، نام مؤلف «فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله الکاتب الارجانی» آمده اما خود او راوی اصل داستان را «صدقه بن ابی القاسم» بیان میکند. صدقه ابوالقاسم منسوب به شیراز و فرامرز خداداد منسوب به ارجان فارس (ارگان - بهبهان کنونی در استان خوزستان) است.
کاربرد نامهای ایرانی کهن همچون خردسب شیدو، هرمزکیل، شاهک، گیلسوار، سرخورد، مهرویه و زرند و مانند اینها این گمان را قوی میکند که این افسانه کهن بوده که بعدها یعنی در سدهٔ ششم به فراخور زمان نو شدهاست. موردی که در کتاب سمکِ عیار در پیوند با وجه تسمیه خورشیدشاه، قهرمان اصلی داستان ذکر شده درست همانند همان است که در کتاب پارسی میانه بندهش در مورد منوش خورشید، از نوادگان منوچهر، پادشاه کیانی آمدهاست. این میتواند گویای پیوند این کتاب با کتابهای پارسی پیش از اسلام باشد.
متن کامل سمک عیار به تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری در پنج جلد طی سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۳ در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران منتشر شدهاست.
ماجرای اصلی کتاب داستان شاهزادهای جوانمرد از شهر حلب به نام خورشید شاه است که برخلاف میل باطنیاش که از عشق و عاشقی دوری میجست و بر عاشقان میخندید، به عشق دختر فغفور شاه، پادشاه ماچین گرفتار میشود و حوادثی شیرین و جذاب به وجود میآورد.
شاهزاده برای به دست آوردن مهپری، به سوی ماچین حرکت میکند. در این میان مردی به نام «سمک عیّار» به خورشیدشاه میپیوندد و از آن پس بار اصلی حوادث را به دوش میکشد. او که مردی عیّار است با هم دستی و همراهی افرادی چون شغال پیلزور، روزافزون، روحافزای و چند پهلوان و عیّار دیگر در بیشتر رویدادها به کمک خورشیدشاه میآید.
شخصیت دیگری که نقش مهمی در داستان بر عهده دارد، فرّخ روز، پسر خورشیدشاه است، که او نیز همانند پدر به عشق دختری مبتلا میگردد و به سرزمینهای زیادی لشکرکشی میکند و در این میان قسمت قابل توجّهی از کتاب را به خود اختصاص داده است. در بخشهایی که فرّخ روز حضور دارد داستان تا حدودی به اسطوره نزدیک میشود و ما را به یاد اثر حماسی بزرگ ایرانیان، شاهنامهٔ فردوسی میاندازد.
موريل باربری
مترجم : مرتضی كلانتريان
«خانم ميشل ظرافت جوجهتيغي را دارد: از بيرون پوشيده از خار، يك قلعهي واقعي نفوذناپذير، ولي احساسم به من ميگويد كه از درون او به همان اندازهي جوجهتيغي ظريف است، حيوان كوچك بيحال، بهشدت گوشهگير و بياندازه ظريف.» (از متن كتاب)
ظرافت جوجهتيغي دومين رمان موريل باربري، نويسندهي چهلسالهي فرانسوي، است كه جايزهي برتر سال 2007 اتحاديهي ناشران فرانسه به آن تعلق گرفته است. رمان نخست اين نويسنده به نام شكمبارگي به چندين زبان ترجمه شده است.
نويسنده: سسيليا آهرن مترجم / مصحح: شهناز رافعي
سیسیلیا اهرن (به انگلیسی: Cecelia Ahern) (۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰ در دوبلین) رماننویس اهلجمهوری ایرلند است.
او فرزند برتی اهرن، سیاستمدار سرشناس ایرلندی است.
او نویسندگی را از سال ۲۰۰۱ و در ۲۱ سالگی با نوشتن رمان به راستی دوستت دارم آغاز کرد. این کتاب در سال ۲۰۰۴ چاپ شد، به موفقیت تجاری خوبی دست یافت و در ایرلند، بریتانیا وآمریکا پرفروش شد.
در سال ۲۰۰۷ نیز فیلم «پینوشت: دوستت دارم» با بازی هیلاری سوانک و جرارد باتلر از روی این کتاب ساخته شد. کتاب دوم او نیز با عنوان جایی که رنگینکمان به پایان میرسد در سال ۲۰۰۵ جایزهی کورین را در آلمان از آن خود کرد و در سال ۲۰۱۴ فیلمی با اقتباس از این داستان نیز ساخته شد.
زندگيام به من نياز داشت. زندگي بهسختي ميگذشت و من به آن توجه لازم را نداشتم. چشم از هدف برداشته بودم و خودم را به امور ديگري مشغول کرده بودم، چيزهايي مثل: زندگيِ دوستانام، کارم، اتومبيل قراضهام که هميشه به تعمير نياز داشت و چيزهاي ديگر. من زندگيام را کاملاً فراموش کرده بودم و اکنون زندگي براي من نامه نوشته بود، مرا احضار کرده بود و فقط ميشد يک کار انجام داد. بايد ميرفتم و با آن روبه رو ميشدم.
نام مترجم : داریوش آشوری
مَکبِـث (Macbeth) با عنوان کامل تراژدی مکبث نمایشنامهای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه کوتاهترین تراژدی و یکی از محبوبترین آثار اوست که بنا به اعتقاد بسیاری بین سالهای ۱۵۹۹ و ۱۶۰۶ میلادی نوشته شده است.
اساس تراژدی مکبث وقایع تاریخی اسکاتلند است، اما شکسپیر موافق ذوق و طبع هنری و ادبی خویش تغییراتی در آن داده و حوادث جنگها را به هم آمیختهاست.
این نمایشنامه جاویدان، ماجرای آسیب جسمی و آثار منفی روحی ـ روانی جاه طلبی سیاسی و کسانی که بهدنبال نفس قدرت هستند را به بهترین شکل نمایشپردازی و دراماتیزه کرده است.
اولین اجرا از این نمایشنامه که احتمالاً شکسپیر هم در آن به ایفای نقش پرداخته است؛ بر میگردد به آپریل سال ۱۶۱۱ میلادی که بنا به شرح مکتوب سیمون فورمن (منجم، طبیب و گیاهشناس انگلیسی دربارهٔ ملکه الیزابت اول) در تئاتر جهان واقع در لندن اجرا شده است.
اولین نمونه از این نمایشنامه در سال ۱۶۲۳ در کتاب مجموعه آثار نمایشنامهای کمدی، تاریخی وتراژدی شکسپیر، در زمان پادشاهی جیمز یکم (انگلستان) به چاپ رسید و انتشار یافت. شاه جیمز اول، حامی آثار و نوشتههای شکسپیر بوده است و احتمالاً همه آثار نمایشنامهای شکسپیر در زمان او نوشته شده است.
پس از گذشت قرنها، هنوز شخصیتهای اصلی موجود در این نمایشنامه نظیر مکبث و بانو مکبث، جذاب و در عین حال دستمایه ساخت آثار اقتباسی سینمایی و تلویزیونی، تئاتر و اپرا و اقتباس ادبی به شکل رمان و کمیک بوک بوده است.
بسیاری عقیده دارند که نقش بانو مکبث یکی از سختترین نقشهایی است که برای بازیگران تئاتر نوشته شدهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.