فرارهای عاشقانه
نویسنده: برنهارد شلینک
مترجم: هنگامه ایرانی
نشرچشمه، چاپ اول ۱۴۰۱
۳۱۴ صفحه، رقعی شومیز
فرارهای عاشقانه
120,000 تومان
نویسنده: برنهارد شلینک
مترجم: هنگامه ایرانی
وزن | 600 گرم |
---|
محصولات مرتبط
اومون را
ویکتور پِلِوین
مترجم: پیمان خاکسار
پلویـــن با استفـــاده از قواعد عــرفی ژانر علمی ـــ تخیلی، متـون پیچیــده و چندلایهی پستمدرنیستی خود را مینویسد. در آثار او عناصر فرهنگ پاپ و فلسفههای مستور همزمان وجود دارند. او اعتقاد دارد که خواننده به متن معنا میدهد.
متن پشت جلد
خواب ماه را ديدم، به همان شکلي که ميتيوک زمان بچگيهايمان ميکشيد: آسمان سياه، دهانهي آتشفشانهاي زرد کمرنگ و رشتهکوهي در دوردست. يک خرس که پنجههايش را جلوِ پوزهاش گرفته بود و نشان طلايي قهرمان بر پوستش داشت آرام به سمت توپ آتشين خورشيد که بر فراز افق معلق بود ميرفت. لبانش را انگار از درد بههم فشار ميداد و از يک گوشهي دهانش خون جاري بود. ناگهان ايستاد و رو به من کرد. احساس کردم نگاهم ميکند و سرم را بالا آوردم و به چشمان آبي ساکنش خيره شدم. خرس با ملايمت گفت «من و هر چيز ديگري که در اين دنيا وجود دارد، همه و همه روياي موجودي هستيم که خواب ميبيند.»
برادران سیسترز
پاتریک دوویت
مترجم: پیمان خاکسار
رمان برادران سیسترز نامزد جایزهٔ ادبی من بوکر ۲۰۱۱ شد و تقریباً در تمام فهرستهای بهترین کتابهای سال ۲۰۱۱ نیز حضور داشت.
آخرین باری که بعد از چند ماه کار توی معدن برگشتم به شهر یه کیسهی بزرگ طلا همراهم بود. با این که میدونستم این کار دیوونگیه ولی تصمیم گرفتم تو یکی از گرونترین رستورانهای شهر یه غذای حسابی بخورم. به استحضارتون برسونم که مجبور شدم برای یه وعده غذا سی دلار پول بدم. غذایی که اگر توی شهر خودم خورده بودم نیم دلار بیشتر برام خرج بر نمیداشت.
پرندگان می روند در پرو بمیرند
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : سمیه نوروزی
توی چمدان پر بود از اسباب بازی عروسک خرس های مخملی کلاه گیس فرشته و تیله های رنگی یک دست لباس بابانوئل هم بود پیراهنی قرمز با حاشیه ی سفید کلاه بی لبه ی منگوله دار و یک ریش سفید مصنوعی مرد چمدان را بست دست دختر جوان را گرفت و شروع به راه رفتن طرف بزرگراه قدیمی برف آسفالت را خیس کرده یود جاده زیر قدم هایشان می درخشید خیلی زود به تابلویی رسیدند که جهت و فاصله شان را با هامبورگ نشان میداد شصت و پنج کیلومتر مرد نگاهی به نوشته انداخت سرعتش را زیادتر کرد و با خوشحالی گفت تقریبا رسیدیم
پسر عیسا
دنیس جانسون
مترجم: پیمان خاکسار
«خاکسار» اینبار هم به سیاق بیشتر انتخابهایش برای اولینبار یک نویسندهی جدید را به خوانندهی فارسیزبان معرفی میکند، سال 1992 روزنامهی نیویورکتایمز همزمان با انتشار مجموعهی «پسرعیسا» دربارهی این کتاب نوشت: «داستان آدمهای حاشیهیی که همهی زندگیشان را باختهاند، اما همچنان شگفتزده ات میکند.» دنیس جانسون همان سال جایزهی ملی کتاب آمریکا را با همین کتاب جمعوجور از آن خود کرد. دنیس جانسون به اندازهی داستانهایش زندگی عجیبی داشته، سال 1949 در مونیخ متولد شده است، سالهای زیادی از نوجوانی و جوانیش را در فیلیپین و ژاپن گذرانده و بعدها سر از واشنگتن درآورده است و میگوید: «من همین آمریکایی هستم که در داستانهای پسرعیسا میبینید، همهی این زندگی و تا ته ماجرا رفتن را از سرگذراندهام و بعد نویسنده شدهام.»
رد گم
آلهخو کارپانتیه
ترجمهی ونداد جلیلی
رمان روایتی است از اینکه چگونه زندگی ملال انگیز انسان مدرن می تواند در بطن رابطه ای فرسوده و با ظاهری نمایشی، آدمی را به سمت سراشیبی سقوط ببرد و ریشه خلاقیت هایش را بخشکاند. تلاش قهرمان داستان برای نجات خود و بازگشت به زندگی، با رجعت به دل طبیعت دست نخورده دوباره رنگ و رویی می یابد. از این منظر نگاه نویسنده یاد آور کلیات ایده ای است که روسو در زمینه زندگی ایده آل مطرح می کند، یک نوع طبیعت گرایی و رجعت به خویشتن که با گریز از تمدن دست ساخته آدمیان همراه است. تمدنی که در رمان کارپانتیه آدمی را به سمت نابودی کشانده است و برای شخصیت اصلی رمان جز رنج به ارمغان نیاورده و او دغدغه جز رهایی از آن ندارد.
رد گم اثری است غنی، سرشار از معنانی گوناگون که در لابلای رخدادهای رمان خودنمایی می کنند، رئالیسم جادویی در فضای این رمان بستری برای خلق تاثیر گذاری بیشتر جوهر طبیعت است، طبیعتی جادویی که وا واپسین گریزگاه آدمی محسوب می شود. اگر چه رمان کارپانتیه از خط داستانی مشخصی برخوردار است که به عنوان تمهیدی برای همراه کردن مخاطب مورد استفاده قرار گرفته است اما آنچه در این رمان از اهمیت بیشتری برخوردار است، مضامین و ایده های جذابی ست که نویسنده خیال بازگویی شان را دارد. بنابراین خواننده ای که کتاب را تمام می کند می داند بازهم به سراغ آن خواهد رفت اما این بار بدون آنکه اهمیتی برایخط داستان قائل باشد، بلکه در جستجوی مضامین درونی رمان که با کنار رفتن داستان هر بار بیش از پیش خود را نشان می دهند.
«آلهخو کارپانتیه» انقلابی در رمان آمریکای لاتین به پا کرد. او ناتورالیسم را به اوج رساند و خالق رئالیسم جادویی بود. کارپانتیه زبان اسپانیایی باروک را در نگارش ادبیاتی به کار بست که به جای تقلید از واقعیت، آن را تقویت میکند و بسط میدهد… ما وارثان میراث زبان و خلاقیت او هستیم. ما همه بازماندگان کارپانتیهایم.
کارلوس فوئنتس
کارپانتیه یکی از مهمترین نویسندگان اسپانیاییزبان است.
ماریو بارگاس یوسا
رئالیسم جادویی که با «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز مشهور شد، اساساً از ابداعات کارپانتیه است… کارپانتیه بیتردید نابغهی ادبیات آمریکای لاتین در مهمترین دورهی ادبی این قاره، نیمهی دوم قرن بیستم، است.
هارولد بلوم
در هر نسل، نهفقط در یک کشور بلکه در سراسر جهان، فقط معدودی شاهکار و انگشتشماری نابغهی ادبی، آن هم بسیار بهندرت، دست میدهد… «رد گم» شاهکاری نبوغآمیز و حاصل کار نویسندهای نابغه است.
جی. بی. پریستلی
سوختن در آب ، غرق شدن در آتش
چارلز بوکفسکی
مترجم: پیمان خاکسار
آمريکايي که بوکفسکي در اشعار و داستانهايش تصوير ميکند زمين تا آسمان با آن چيزي که در پس ذهنمان بهعنوان سرزمين آرزوها ساختهاند تفاوت دارد. همان قدر پر از دورويي و فقر و تبعيض و فرصتطلبي که هر جاي ديگر. بوکفسکي همان قدر که زندگي را دوست داشت همان قدر هم از هر چيزي که زندگي را بيالايد متنفر بود. در جايي گفته: «من بهخوبي اعتقاد دارم. چيزي که درونمان وجود دارد و ميتواند رشد کند. مثلا وقتي در جادهاي پر رفت و آمد غريبهاي به من راه ميدهد تا رد شوم. قلبم گرم ميشود.»
اين اولينبار است که مجموعهاي از اشعار بوکفسکي به فارسي منتشر ميشود. اشعار اين مجموعه از ميان چندين کتاب بوکفسکي انتخاب و ترجمه شده است. اگر بهنظرتان ميرسد که بعضي بخشها نثرگونه است دليل اين است که بوکفسکي از قافيهپردازي گريزان بود. تا اين حد که کسي جرئت نداشت در برابر او حرف از قافيه بزند! سؤال و جواب بوکفسکي که در انتهاي اين کتاب آمده شناخت خوبي از شخصيت بوکفسکي دست ميدهد. اگر قبلتر چيزي از بوکفسکي نخواندهايد توصيه ميکنم که ابتدا سري به اين سؤال و جواب بزنيد.
شناخت اساطیر ایران
جان هینلز
مترجم: ژاله آموزگار، احمد تفضلی
در کتاب شناخت اساطیر ایران به قلم جان هینلز می خوانیم:
اسطوره ها آئینه هایی هستند که تصاویر را از ورای هزاره ها منعکس می کنند و آن جا که تاریخ و باستان شناسی خاموش می مانند. اسطوره ها به سخن در می آیند و فرهنگ آدمیان را از دور دست ها به زمان ما می اورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما می گذارند. اساطیر ایران باستان در این دنیای پر رمز راز جایی والا دارد…
عامه پسند
چارلز بوکفسکی
مترجم: پیمان خاکسار
این کتاب ماجرایی پلیسی دارد و میتوان آن را در ردهی ادبیات پلیسی قرار داد. با این وجود با سایر رمانهای پلیسی تفاوت دارد. در آن جنایتی اتفاق نمیافتد و برخلاف سایر رمانهای پلیسی، شخصیت کارآگاه در این رمان انسانی زیرک و توانا نیست. بلکه پیرمردی کمتوان است و فقط به کمک شانس و دیگران موفق میشود وظیفهی خود را انجام دهد. شخصیت مالوف آثار «بوکفسکی»- چیناسکی- در این رمان تنها در یک صحنه کوتاه به داستان میآید.
قصه های یک دقیقه ای
ایشتوان ارکنی
تصویرگر: لاسلو ربر
ترجمه: کمال ظاهری
ايشتوان اركني در سال 1912 در بوداپست به دنيا آمد. پدرش داروساز بهنامي بود كه عنوان مشاور نخستوزير را داشت. پسر هم سنت خانوادگي را ادامه داد: پس از پايان تحصيلات در دبيرستانِ پياريستها كه وابسته به كليساي كاتوليك بود، وارد دانشگاه شد و در هر دو رشتهي داروسازي و شيمي پاياننامهي تخصصي گرفت.
گور به گور
ویلیام فاکنر
مترجم: نجف دریابندری
جان که میدادم (ترجمه شده به گوربهگور در فارسی) (به انگلیسی: As I Lay Dying) رمانی است اثر ویلیام فاکنر نویسنده شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ در آمریکا چاپ شد. عنوان کتاب برگرفته از کتاب ششم ادیسه اثر هومر است که در آن آگاممنون خطاب بهاودوسئوس جمله عنوان کتاب یعنی «As I Lay Dying» را به کار میبرد.
…. این رمان را فاکنر در 1930- یک سال پس از (خشم و هیاهو) نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته- آن هم با کار شبانه، پای کورهی آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و (عرق ریزی روح) صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیدهاند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پر آشوب داستانهای فاکنر به شمار رفته است؛ اگرچه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق آن غالباً در نگاه اول آشکار نمی شود.
مردم در سیاست ایران (پنج پژوهش موردی)
یرواند آبراهامیان
ترجمهی بهرنگ رجبی
نقش و جایگاهِ مردم در سیاست، از همان آغاز بخشی مهم از فعالیتهای پژوهشی «یرواند آبراهامیان» بوده. در تاریخنگاریهایش بیشتر تمرکز داشته روی تحولاتی که آدمها به واسطهی خیابان باعث شدهاند تا تغییراتی که سیاستمداران سرِ میز مذاکره حاصل دادهاند: او راویِ فشارهای از پایین است تا چانهزنیهای در بالا ــ و در این مقالههایش بیشتر از همهی جاهای دیگر هم. دو مقالهی نخست کتاب اواخرِ دههی شصتِ میلادی نوشته شدهاند، اولی به نقشِ جمعیتهای مردمی در تحولاتی میپردازد که نهایتاً به انقلابِ مشروطه انجامید و دومی، رد این اثرگذاریهای مردمی را تا مقطعِ کودتای 1332 پی میگیرد. مقالهی سوم که چهل سالی بعدتر از آن دو مقاله نوشته شده، سهمِ جمعیتهای مردمی را در پیشبرد و پیروزیِ انقلابِ 1357 میسنجد و ضمناً، نشان میدهد دلبستگی به بررسیِ جایگاهِ مردم در سیاست، همهی عمرِ پژوهشیِ آبراهامیان ادامه و دوام داشته. چهارمی مقالهای است دربارهی سرخوردگیِ جمعی مردمی، بنیانگذارانِ فرقهی دموکراتِ آذربایجان، از سازمانی سیاسی، حزبِ توده، و رو آوردنشان به مبارزهی خودبنیاد. و پنجمی که متن ویراستهی یک سخنرانی دانشگاهی است، گزارشی از فراز و فرودهای جنبش کارگری ایران میدهد در مقطعی کوتاه از تاریخِ ایران مدرن که آدمهای خیابان توانستند بسیاری از خواستههایشان را به حاکمان تحمیل کنند.
معرکه
لوئیفردینان سلین
مترجم: سمیه نوروزی
به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبد شکافانهاست. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا ساخت و آینهای صادق در برابر او نهاد. همچنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تأثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت.
معرکه اثري است مستند درباره ي جنگ. رمان، ماجراهاي سربازي را بازگو ميکند که داوطلبانه در هفدهمين قشون سوارهنظام ثبتنام کرده است؛ نيمهشب و هنگام گشتزني شبانه به قرارگاه ميرسد… سلين، زبان بريده بريده و بيمنطق يک افسر جزء بسيار عصباني را که از سر خشم دست به کارهاي خندهدار ميزند، بهطور شگفتانگيزي بازپروري کرده است. هرگز در هنر فحش و ناسزا غرق نشده، همچنان که در اغراق هم زيادهروي نکرده است، چرا که همه ميدانيم در باب اصطبل و فحشهاي مربوط به اين فضا، اغراق حرف اول را ميزند… سربازخانهي قشون هفدهم توصيف نشده است، بلکه حاضر است، نمايان است، کم کم از دل شب بيرون ميآيد، سربازهاي چسبناک اهل برتاني، از لابهلاي گفتوگوي آدم ها سر درميآورند، با سبيل هاي پرپشت، و شمشيرهايي که روي سنگ فرش ها کشيده ميشود و صدا مي دهد: سربازهاي برتاني کوتاهاند و شمشيرها بلند…»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.