ناشر: مرکز
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۷۲
13,500 تومان
جان پري
كاوه لاجوردي
سه دوست، که یکیشان در بسترِ مرگ است (ناشی از جراحاتِ تصادفِ موتورسیکلت)، دربارهی امکانِ بقاءِ بعد از مرگ صحبت میکنند—روایتی درخشان از مفهومِ اینهمانی و آراءِ لاک و دیگران، از جمله برخی فیلسوفانِ قرنِ بیستم. حالوهوا البته که یادآورِ یکی از معروفترین محاورههای افلاطون یعنی فایدوناست.
نوشتهی پِری به اندازهی نوشتهی افلاطون دراماتیک نیست، اما همچنان بسیار خواندنی است. فرقِ بسیار واضح البته در موضعهای شخصیتهای اصلیِ دو محاوره دربارهی جاودانگی است. دیگر اینکه، سقراط عمدتاً وجودِ روح را فرض میگیرد و سعی میکند برای جاودانگی—جاودانگیِ روح—برهان بیاورَد؛ در محاورهی پِری، تأکیدِ اصلی بر اینهمانی است (بقاءِ من مستلزمِ این است که، بعد از مرگِ دنیویِ من، کسی باشد—مثلاً در بهشت—که آن کس خودِ من باشد، با مناینهمان باشد) و یکی از بحثهای اصلی در این است که آیا مفروضگرفتنِ روحی غیرمادّیْ مسألهی اینهمانی را حل میکند یا نه. شاید بشود همهی اینها را اینطور خلاصه کرد که، بر خلافِ فضای کلاسیکِ فایدون، فضای این محاوره کاملاً مدرن است.
ناموجود
ناشر: مرکز
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۷۲
وزن | 100 گرم |
---|
کالین استورر
حسن افشار
جمهوری وایمار (به آلمانی: Weimarer Republik) به نظام حکومتی آلمان طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی اطلاق میشود.
جمهوری وایمار در اصل اصطلاحی است که مورخان برای دوره تاریخی حدفاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان ابداع نمودهاند. باید توجه داشت که نام رسمی این حکومت، همانند حکومت پیش از آن، امپراتوری آلمان (به آلمانی: Deutsches Reich) بود.
جمهوری وایمار اولین تلاش برای ایجاد مردمسالاری در آلمان بود که توسط سیاستمداران آلمانی در شهر وایمار مورد اجماع قرار گرفت.
با به قدرت رسیدن هیتلر در ۱۹۳۳ عمر کوتاه جمهوری وایمار به پایان رسید.
نام نویسنده : زیگموند فروید
نام مترجم : شیوا رویگران
فروید، روانپزشک اتریشی و پایهگذار رشته روانکاوی، در ۶ مه ۱۸۵۶ در شهر پریبور در جمهوری چک کنونی و امپراتوری اتریش پیشین چشم به جهان گشود. به نظر او او بسیاری از رفتارهای انسان تحت تأثیر انگیزههای ضمیر ناخودآگاه است، افکار و خاطرات بخصوص ضمیر ناخودآگاه، بویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه، ریشهٔ اختلالات روانی هستند، و اینگونه اختلالات روانی میتوانند با تبدیل افکار و خاطرات ناخودآگاه به آگاهی از طریق معالجات روانکاوانه، درمان شوند. فروید در سال ۱۹۳۹ به دلیل ابتلا به سرطان فک درگذشت.
تردیدی نداریم که در نظریه روانکاوی فرض کنیم که جریانی که رخدادهای ذهنی طی میکنند به شیوهای خودکاره با اصل لذّت تنظیم میشوند. ما معتقدیم، به اصطلاح، جریان این رخدادها را تنشی غیرلذّتجویانه به شیوهای لایتغیر به حرکت میاندازد و اینکه این جریان جهتی به خود میگیرد به گونهای که نتیجه غایی با کاهش این تنش قرین میگردد: یعنی با اجتناب از عدم لذّت یا تولید لذّت. با در نظر گرفتن این جریان در بررسیهای خود درباره فرایندهای ذهنی که موضوع مطالعه ماست، ما بینشی «اقتصادی» را در کار خود وارد میکنیم و اگر در جریان توصیف این فرایندها سعی کنیم که این عنصر «اقتصادی» را به علاوه عناصر «مکاننگارانه» (topographical) و «پویا» (oynamic) ارزیابی کنیم و تخمین بزنیم، به گمان من کاملترین توصیفها را که در حال حاضر امکان درک آن را داریم از آنها به دست خواهیم داد، توصیفی که شایسته است با اصطلاح «مابعد روانشناسانه» متمایز شود.
مترجم: محسن سپهر
کارن آرمسترانگ (به انگلیسی: Karen Armstrong) (۱۴ نوامبر ۱۹۴۴ -) نویسنده و پژوهشگر انگلیسیست که تا کنون دوازده کتاب درباره دینشناسی تطبیقی تألیف کردهاست.
وی به مدت ۷ سال راهبهای کاتولیک بوده سپس در ۱۹۶۹ در دانشگاه آکسفورد ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. وی چندین برنامه تلویزیونی نیز درباره پولس رسول و تاریخ کلیسا تهیه کرده است. او سپس به نوشتن کتاب هایی در زمینه اندیشه دینی روی آورد در حالی که جهان نگری او بر آمده از بینش دینی مسیحی و خرد باوری غربی است. وی همواره کوشیده است به عنوان یک پژوهشگر به دین ها بنگرد. به سخن دیگر تلاش آرمسترانگ این بوده تا بنیاد مشترک دین های سامی را بیابد و میان آنان پلی بزند.
این اثر, شرح و تفسیری است از مبحث خداشناسی در سه آیین یهود, مسیحیت و اسلام. ‘این کتاب, تاریخ واقعیت در زبان نیآمدنی خود خدا نیست. بلکه تاریخ چگونگی فهم آدمی از او, از ابراهیم تا روزگار کنونی, است. تصور آدمی از خدا تاریخی دارد, هم از این رو, نزد مردمان مختلف نو در زمانهای مختلف اندکی متفاوت است. تصوری از خدا که در نسلی و توسط انسانهای معینی شکل میگیرد, میتواند برای نسل دیگر و انسان دیگر بی معنا باشد. در واقع این گفته که ‘من به خدا اعتقاد دارم’ به خودی خود معنایی عینی ندارد بلکه مثل همه گفتهها, در هر بافتی و در میان هر جماعتی معنای دیگری پیدا میکند…. [نگارنده] معتقد است که ابراهیم, موسی و پیامبران پسان, خدایشان را درست همان جور تجربه کردهاند که امروز تجربه میکند ولی اگر به هر سه این دینها نگاهی بیندازیم روشن میشود که نظری عینی درباره ‘خدا’ در آنها نیست. هر نسلی تصوری از خدا میآفریند که به کارش میآید. در مورد اتهایسم (خداشناسی, بیخدایی) هم همین است. این گفته که من به خدا اعتقاد ندارم در اتهایستهای هر زمانهای برداشت خاصی از خدا را انکار کردهاند. آیا ‘خدا’یی که اته ایستهای امروزین رد میکنند همان خدای آبائ مسیحیت, خدای پیامبران, خدای فیلسوفان, خدای عارفان و خدای یزدان پرستان (Theists) قرن هژدهم است %
مارسل پروست
ترجمه: مهدی سحابی
در جستجوی زمان از دست رفته (به فرانسوی: À la recherche du temps perdu) عنوان رمانی نوشتهٔ مارسل پروست نویسندهٔ فرانسوی است. این رمان در ۷ جلد نوشته شده که هرکدام نامی مستقل دارند.
پروست این رمان عظیم را بین سالهای ۱۲۸۷-۱۲۸۸(۱۹۰۸-۱۹۰۹ میلادی) تا ۱۳۰۱(۱۹۲۲ میلادی) نوشته، و بین سالهای ۱۲۹۲(۱۹۱۳میلادی) تا ۱۳۰۶(۱۹۲۷میلادی) منتشر کردهاست (سه جلدِ آخرِ کتاب پس از مرگ وی چاپ شد). این رمان چندان به تشریحِ کلاسیکِ یک «داستان» نمیپردازد، بلکه از ورایِ داستانِ اصلی (پروست در جایی میگوید : «متأسفانه کتابم را با ضمیرِ "من" شروع کردم و فوراً همه فکر کردند، که به جای جستجویِ قوانینِ کلی، من در حالِ تجزیه و تحلیلِ خود، به معنایِ انزجارآمیزِ کلمه، بودم») یک تحلیلِ عمیقِ ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعیِ جامعه فرانسه در اواخرِ قرنِ ۱۹ و اوایلِ قرنِ بیستِ میلادی (آنچه در تاریخِ فرانسه جمهوری سوم نامیده میشود) به دست میدهد. همچنین نحوه استفاده مارسل پروست از زبانِ فرانسه و جمله سازی او که شکلی بدیع و نو در ادبیات فرانسه بود آن را به کلی از سایر آثارِ ادبی هم زمانش متمایز میکند.
كارين بويه
سعيد مقدم
کارین ماریا بوی (۲۶ اکتبر ۱۹۰۰ — ۲۴ آوریل ۱۹۴۰) شاعر، رماننویس و نویسنده داستان کوتاه سوئدی بود. او به عنوان یکی از شاعران برجسته ادبیات نوگرایی سوئد شناخته میشود.
کارین بوی در سال ۱۹۰۰ میلادی در یوتبری متولد شد. در ۱۹۰۹ همراه با خانوادهاش بهاستکهلم رفت. در ۱۹۲۰ به مدت یک سال به مرکز تربیت معلمی رفت و شرایط تدریس در سطح ابتدایی را کسب کرد. در ۱۹۲۲ نخستین کتاب شعر خود را به نام «ابرها» منتشر کرد. در ۱۹۲۳ وارد دانشگاه اوپسالا شد و به آموختن زبان یونانی، زبانهای اسکاندیناویایی و ادبیات پرداخت. بوی تحصیلات خود را در سال ۱۹۲۸ در دانشگاه استکهلم به پایان رساند. پس از آن مدتی به تدریس در مدارس پرداخت. در سال ۱۹۲۷ به جمع ویراستاران مجله سوئدیکلارته پیوست. تعدادی از شناختهشدهترین شعرهایش در همین مجله به چاپ رسیدند. در سال ۱۹۲۹ با یکی از ویراستاران کلارته به نام لیف بیورک ازدواج کرد که آن دو در سال ۱۹۳۲ از یکدیگر جدا شدند.
بوی در سال ۱۹۳۱ به جمع ویراستاران مجله آوانگارد اسپکتروم که نقش مهمی در معرفی نوگرایی در سوئد داشت، پیوست. او چند مقاله مهم را در آن مجله به چاپ رساند و همچنین ترجمه سرزمین بیحاصل تی اس الیوت را نیز در سال ۱۹۳۲ منتشر ساخت. همکاری او بااسپکتروم در سال ۱۹۳۲، زمانی که برای مدتی به برلین رفت، قطع گردید. پس از بازگشت از برلین به سوئد، تصمیم گرفت که بر روی نوشتن تمرکز کند. نخستین رمان او در سال ۱۹۳۱ منتشر شده بود. در طول نه سال بعد چهار رمان دیگر نیز منتشر ساخت. بوی در ۱۹۳۵ چهارمین کتاب شعر خود را منتشر ساخت او همچنین دو جلد داستان کوتاه در سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۴۰ منتشر کرد.
بوی در آوریل ۱۹۴۱ (در زمان جنگ جهانی دوم) با خوردن قرص خوابآور خودکشی کرد. آخرین کتاب شعرش، «هفت گناه مرگبار» در ۱۹۴۱ و پس از مرگ او منتشر گردید. این کتاب نشان دهندهٔ تکامل دید و سبک او از رؤیاهای دختری از طبقه متوسط و پذیرش مشتاقانه زندگی یک رادیکالی جوان به تصاویر جسورانهتر، چشمندازهای گستردهتر و احساس نسبت به مسائل انسانها بود. از رمانهای دیگر او هستند: «بحران»(۱۹۳۴) که بیان کنندهٔ کشمکش او در پذیرش همجنسگراییش است و «کالوکاین» (۱۹۴۰) که ظلم طاقت فرسای جامعهای تمامیتخواه را در آینده توصیف میکند.
ژوزه ساراماگو
ترجمه: مهدی غبرایی
کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود.
ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کردهاست.
کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیامهایی اخلاقی را، اما برای مخاطبی امروزی، در خود نهفته دارد. به همین دلیل است که باز مانند آن داستانها، قهرمانهایش نه به نام بلکه با یک صفت یاد می شوند، و در آغاز کتاب نیز با نقل قول از اثری ناموجود به نام کتاب موعظه ها، به ما یادآوری می شود که این رمان یک موعظه است. موعظه رعایت کردن و مراعات. دنیای سراسر سفیدی پلید و وحشت باری که کورشدگان داستان در آن به سر می برند خاویه بی نظمی و آشفتگی است که نظم روابط انسانی بر آن حاکم نیست و در آن مهمترین چیزی که انسانها نمی بینند حقوق یکدیگر است. ساراماگو چهره مسیحایی نجات بخشی را جست و جو می کند که دوباره درس محبت را به آدمها بیاموزد.
داگلاس آر. هوفتشتاتر
ترجمه: مرتضي خزانه داري، سروش ثابت، عبدالرضا خزانه داري
اين كتاب به رغم گذشت بیش از سی سال هنوز اثری ارزشمند به شمارمیآید. این کتاب در ظاهر به شرح مکالمههای خیالی کورت گودل (فیلسوف، ریاضیدان و منطقدان اتریشی)، ماوریتس اشر( گرافیست و هنرمند هلندی) و یوهان سباستین باخ(موسیقیدان و آهنگساز آلمانی) میپردازد که در باب زمینههای مشترک کار و زندگیشان به بحث و گفتوگو میپردازند. اما در لایهای عمیقتر به بیان مفاهیمی میپردازد که از بنیادیترین پایههای ریاضیات و هوش مصنوعي محسوب میشوند. اين کتاب به بررسي مفاهيم گوناگون در حوزههايي نظير تاريخچه و نظريههاي هوش مصنوعي، سيستمهاي فرمال، هندسههاي اقليدسي و نااقليدسي، ساختارهاي بازگشتي، تئوريهاي معناشناسي، نظريههاي ذهن، آزمون تورينگ و هوش ماشيني و موارد مشابه ميپردازد.نويسنده در این کتاب از طریق تصویرسازی و تجزیه و تحلیل توضیح میدهد که چگونه سیستمها به رغم اینکه از ترکیب اجزای فاقد معنی بهوجود آمدهاند، میتوانند با استفاده از قوانین وضعی و قوانین خود ارجاع، موفق به دریافت و استنباط معنی شوند. کتاب همچنین به بررسی مفهوم ارتباط، نحوه ارائه و ذخیره دانش و حتی تفحص در معنای واقعی واژه «معنی» میپردازد. نويسنده توضیح میدهد که این کتاب درباره ریاضی، موسیقی و هنر نیست بلکه به این موضوع میپردازد که چگونه سازوکارهای پنهان نورولوژیکال و عصبی میتواند به ظهور شناخت و دانش منجر شوند. به طور دقیقتر کتاب شرح میدهد که نمادها، تفکر و زبان چگونه با هم پیوند مییابند و چگونه واقعیت از ترکیب و همپوشانی مفهوم و ادراک حاصل میشود. این کتاب نمونههای فراوانی از بازگشت و خودارجاعی را به نمایش میگذارد. اشیا و ایدههای بسیاری در این کتاب وجود دارند که درباره خودشان صحبت کرده یا به خودشان ارجاع میدهند. نويسنده این فرآیند خودارجاعی را «حلقه عجیب» مینامد و با نیمنگاهی به کوانهای ذن از خواننده میخواهد که حقایق را خارج از دایره تجربهها و پیشفرضهایشان درک کند.بزرگترين دستآورد نويسنده در کتاب، اين است که توانسته مفاهيم بسيار پيچيده رياضي، نظير عدم قطعيت، بازگشتها و حلقههاي عجيب را به زباني ساده و قابل فهم عرضه کرده و از آن مهمتر مطالعه آنها را براي خواننده لذتبخش کند. به يقين، دنيا از سال 1979 تغييرات زيادي را به خود ديده است. ديپبلو در سال 1997 و برخلاف پيشبيني کتاب کاسپاروف را در شطرنج شکست داد، صفحههاي گرامافون که در بسياري از قياسهاي هوفاستاتر به کار رفته بودند به تاريخ پيوستند و هوش مصنوعي در زمينههاي متفاوت با نتايج مختلف به راه خود ادامه ميدهد. اما هنوز کتاب گودل، اشر، باخ اثري ارزشمند است. گستره وسيع نظري و قابليت به تصوير کشيدن مفاهيم پيچيده رياضي، باعث ميشود که اين کتاب به يکي از بهترين انتخابهاي علاقهمندان کامپيوترها و همچنين پژوهشگران حوزه هوش «واقعي» تبديل شود. به هر حال، کتابی در زمینه هوش و دانش و نحوه انجام عملیات ادراک توسط توسط مغز انسان، که بتواند یک سال پس از انتشار جایزه ادبی پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد و توجه بسیاری از دانشپژوهان علوم کامپیوتر را به خود جلب کند، به طور حتم ارزش مطالعه را خواهد داشت.
نام نویسنده : بنیتو پرث گالدوس
نام مترجم : کاوه میر عباسی
گالدوس مهم ترین چهره ی ادبی اسپانیا در سده ی نوزدهم و بزرگترین رمان نویس این کشور پس از سروانتس به شمار می آید در میان اسپانیاییان همان منزلتی را دارد که بالزاک در فرانسه و دیکنز در انگلستان و داستایفسکی در روسیه،اما فقط در نیمه ی دوم سده ی بیستم بود که جایگاه شایسته ی خود را در مقام نماینده ی رئالیسم اسپانیایی یافت و شاهکارهایی سینمایی که بونوئل از دو اثر او نازارین و تریستانا ساخت در این امر نقش موثر داشت.نازارین در زبان اسپانیایی یعنی«ناصره ای»و می دانیم که مسیح اهل ناصره بود.گالدوس با این نامگذاری وجهی از منش قهرمان اصلی داستان را می رساند،شخصیتی که از وجهی دیگر یادآور چهره ی فراموش نشدنی دیگری است که هموطن او سروانش آفرید:دن کیشوت
«نازارین» کشیشی است که در منطقهای فقیر نشین در مکزیک ۱۹۰۰ زندگی میکند،او به اندرا که در جریان یک نزاع زنی را کشته در اتاق خود اسکان میدهد،این ماجرا باعث خلع لباس نازارین و در پی آن زائر شدن وی میگردد،او به همراه دو زن دیگر آندرا و بئاتریس در شهرها میگردند و به مردم کمک میکنند و صدقه میگیرند،اما پلیس اندرا را که قاتل است همراه نازارین دستگیر میکند و به زندان میبرد،در زندان نازارین به حقیقت هولناکی پی میبرد و تمام زندگی خود را بیهوده میبیند.
پل موران یکی از مهمترین نویسندگان نیمه اول قرن 20 در فرانسه است. او را با «مارسل پروست» نیز مقایسه کردهاند، اما متاسفانه با وجود اهمیت این نویسنده، تاکنون هیچ رمانی از او به فارسی منتشر نشده است.
در این کتاب مقوله خودکشی هم در داخل متون ادبی و هم در بیرون از متن تحلیل میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.