عنوان : | پنج کتاب از شاعر “شهیار قنبری” (۵ جلدی) |
ناشر : | انتشارات نگاه |
نویسنده : | شهیار قنبری |
تاریخ انتشار : | ۱۳۹۷-۱۴۰۰ |
نوع جلد و قطع : | شومیز – رقعی |
تعداد صفحات : | ۱۲۲۲ |
پنج کتاب از شاعر؛ مجموعه آثار شهیار قنبری (قابدار) پنج حرف درشت در مشت
870,000 تومان
شهیار قنبری
مجموعه آثار شهیار قنبری (قابدار) شامل پنج کتاب زیر است:
دریا در من
لیونارد شهیار
گفتن برای زیبا شدن
بنویس، ساعت پاکنویس
درخت بی زمین
وزن | 1800 گرم |
---|
محصولات مرتبط
انتری که لوطیاش مرده بود
نام نویسنده : صادق چوبک
اين كتاب، گزيدهاي از داستانهاي «صادق چوبك»، كه در كنار «صادق هدايت» از بانيان داستاننويسي مدرن ايران به شمار ميرود، است كه به انتخاب كاوه گوهرين چاپ شده است. تكنيك و زبان داستانهاي چوبك به همراه ژرفاي ديد و نگرش تلخ او به هستي، نمونههاي بارزي از داستانهاي ذهني است كه پيش از او هدايت در خلق آن كوشيده بود. داستانهاي اين اثر از مجموعههاي زير انتخاب شدهاند: خيمهشب بازي، انتري كه لوطيش مرده بود، روز اول قبر، چراغ آخر.
بارون درخت نشین
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : مهدی سحابی
كوزیمو قهرمان داستان در دوازده سالگی علیه سختگیری های پدر اشرافمنش و غذاهای تهوعآور و غیرعادی خواهرش باتیستا به بالای درخت بلوط پناه میبرد و تصمیم میگیرد كه دیگر پایین نیاید. این درختنشینی كه در دوره نوجوانی نوعی لجبازی با خانواده است، در جوانی و بزرگسالی به انتخابی آگاهانه تبدیل میشود. به طوری كه برای آموزش و تشویق دیگران به این كار حتی كتابی در مورد كشور آرمانی بر فراز درختان و قانون اساسی آن مینویسد. سنتشكنی او علیه آیین اشرافیت، مراسم اجتماعی و نظم كهنه اجتماعی – برخلاف اكثر روشنفكران و مصلحان اجتماعی كه فقط حرف میزنند یا مقاله مینویسند (در یك كلام تنها اظهارنظر میكنند)- دارای الگوی عملی است. از دیدگاه او «برای بهتر دیدن زمین باید كمی از آن فاصله گرفت.» كوزیمو روندو از یك خانواده اشرافی و فئودال است، ولی ادعای دوك بودن پدرش را نوعی وسوسه بیمارگونه میداند و خود را از این طبقه جدا كرده و از همان بالای درخت به مردم عادی، كشاورزان، فقرا، سربازان و كسبه خرده پا كمكهای بسیار میكند و آنها را در مبارزه با خدایان زر و زور یاری میكند. پدر در هجده سالگی پسر درختنشینش، به دیدار او میآید و مقام دوكی را عاملی برای فرماندهی بر اشراف ناحیه میداند. اما پسر پاسخ میدهد: «من فقط این را میدانم كه اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم، در صورت نیاز آنها باید آنچه را كه بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من فرماندهی یعنی همین.» به همین دلیل كوزیمو در موضوعات مختلف كتاب میخواند و آنچه خود از آبیاری، كشاورزی، درختكاری و زنبورداری یاد گرفته است، به دیگران یاد میدهد و یا گره از مشكلاتشان باز میكند...
پسرانی از جنس روی
سوتلانا آلکسیویچ
درباره کتاب:
سوتلانا آلکسیویچ که در سال 1947 در بلاروس متولّد شده است، کار نویسندگی خود را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری درمورد جنگ جهانی دوّم آغاز کرد: «جنگ چهرهای زنانه ندارد» (1985) و «آخرین شاهدان». سوّمین کتاب او، «پسرانی از جنس روی»، یک رسوایی واقعی در کشورش راه انداخت. برخی از آثار آلکسیویچ هنوز هم در سرزمین مادریاش ممنوع است و او مجبور شده نخست به فرانسه و سپس به سوئد مهاجرت کند. او اکنون در سوئد زندگی میکند.
بخشی از مقدمه کتاب:
«آیِز آداموویچ» نویسندهای اهل بلاروس که احترام بسیاری برای «سوتلانا آلکسیویچ» قائل است در مقدّمهای که برای نخستین کتاب او، «جنگ چهرهای زنانه ندارد» ـ که در سال 1985 در اتّحاد جماهیر شوروی منتشر شد ـ نوشته است، حرفی عجیب به زبان میآورد: «کتاب سوتلانا آلکسیویچ به ژانری تعلّق دارد که نه هنوز تعریف شده و نه حتی اسمی دارد.» در واقع امّا این ژانر اسمی کاملاً مشخص دارد: مستندنگاری. امّا آن زمان دورهای بوده است که قانون سکوت تقریباً در همهجا برقرار بوده و خودسانسوری کاملاً رواج داشته است و همین خود نشانهای بر نخستین تَرَکها در بلوکهای یکدست بوده است. بیشک سوتلانا آلکسیویچ نویسندهای است که در دورانی که نخستین زمزمه های بزدلانه در مورد شرایط زمانه فروکش کرد، شهامت زیرپا گذاشتن یکی از آخرین تابوها را داشت: او افسانۀ جنگ افغانستان و جنگجویان آزادیبخش را ویران و پیش از هر چیز افسانۀ سرباز شوروی را نابود کرد که در تلویزیون در حال کاشت درختان سیب در روستاها نشان داده میشد در حالی که در واقعیت، به درون خانههایی کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکرد. همانطور که خود سوتلانا بر این مسئله تأکید میکند اتّحاد جماهیر شوروی، حکومتی میلیتاریستی بود که خود را در قالب کشوری معمولی پنهان میکرد و در نتیجه کنار زدن برزنتهایی خاکیرنگ که پایههای سنگی این حکومت را میپوشاند، کاری خطرناک بود. هنوز چیزی از انتشار نخستین چکیدۀ پسرانی از جنس روی در 15 ژانویه 1990 در روزنامه کومسومولسکایا پراودا نگذشته بود که سوتلانا رگباری از تهدیدها را دریافت کرد. به او هشدار دادند که آدرس محل سکونتش را میدانند و میروند سر وقتش و با او تسویه حساب میکنند. او چه کرده بود؟ هالۀ قهرمانی جوانکهایی را که از جنگ بازمیگشتند از بین برده و آخرین پناهگاه آنها یعنی همدلی همشهریهایشان را از آنها ربوده بود. وضع بدتر از این هم شد: این جوانها که سلاخی جنگ را به شدّت تجربه کرده و دوستان، توهم ها و حتی خواب و سلامتیشان را از دست داده بودند و قادر نبودند زندگی عادی خود را از سر بگیرندـ پسرانی پُرشور که اغلب از نظر جسمی ناقص شده بودند ـ از همان نخستین چکیدۀ این کتاب که در مطبوعات منتشر شد، در چشم اطرافیانشان به مُشتی متجاوز، قاتل و وحشی تبدیل شدند. این زن چهل و دو ساله با سر و وضعی روستایی، دوباره آنها را به خط مقدّم فرستاد و در معرض آتشِ فجایعِ گذشته و بیتفاوتیِ حال قرار داد… این قهرمانانی که افسانۀ امپراتوری، آنها را شکل داده بود و به نام دوستیای اسطورهای جنگیده بودند شاید میتوانستند به زندگی خوب و بد خود ادامه دهند اگر همچنان حکومت ـ حتی اگر شده ناشیانه ـ از آنها حمایت میکرد. امّا چنین چیزی دیگر غیرممکن بود.
تاریخ مغول
نام نویسنده : عباس اقبال آشتیانی
نظر نگارنده در این کتاب بیشتر نمودن روش علمی تاریخ نویسی و سعی در تالیف منطقی مسائل موضوع تاریخ ایران در عهد مغول بوده است مخصوصاً اهتمام به عمل آمده است که تاریخ ایران در این ایام که در کتب جمیع مورخین آن ادوار با تاریخ عمومی تمام ملل مغلوبه مغول مخلوط ذکر می شود، جداگانه نوشته شود و از وقایع زندگانی ملل دیگر نیز اموری که با تاریخ ایران ارتباط پیدا می کرده در این کتاب به تناسب ایراد گردد.
تاریخ مشروطه ایران
تنگسیر
نام نویسنده : صادق چوبک
صادق چوبک (زاده تیر ۱۲۹۵ بوشهر - درگذشته تیر ۱۳۷۷ برکلی) نویسنده ایرانی بود.
وی به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستاننویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی میتوان از مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود و رمانهای سنگ صبور و تنگسیر نام برد.
از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام به کارگردانی امیر نادری و بازی بهروز وثوقی ساخته شدهاست.
اکثر داستانهای وی حکایت تیرهروزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری ای که در طبقات فرودست دیده میشد سراغ شخصیتها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب میدادند و به شدّت ره به تاریکی میبردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرکها و زخمهای طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بیچیز، گرسنه و فاقد رؤیا ارائه میدهد، نه تنها مبنای آرمان گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبههای مختلف خشونت. او در اکثر داستانهای کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمیدهد. از این منظر طبقهٔ فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم میشود که هرچه بیشتر در گل و لای فرومیرود.
تنگسیر را بسیاری شاهکار صادق چوبک می دانند. بی تردید تنگسیر واقع گراترین داستان این نویسنده ی جنوبی می باشد. داستانی بر مبنای عدالت خواهی و سر به شورش برداشتن مردی که در تنگنای رذالت های معتمدین یک شهر، حاصل عمری زحمتش را بربادرفته می بیند و چون هیچ مرجعی را برای دادخواهی نمی یابد، تحمل این ننگ را نمی کند، سلاح برمی گیرد و همه ی آنان که سال ها تحقیرش کرده و نیش زبانش زده اند مجازات می کند.
تنهایی پرهیاهو
نام نویسنده : بهومیل هرابال
نام مترجم : احسان لامع
داستان این کتاب روایت تکگویی درونگرایانه یک کارگر دستگاه پرس به نام «آقای هانتا» است. او در زیرزمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی اداره سانسور به آنجا میآورند، خمیر میکند. آقای هانتا با خواندن این کتابها دنیا را به گونهای دیگر میبیند و...
زندگانى و عقاید آقاى تریسترام شندى
لارنس استرن
ترجمه: ابراهیم یونسی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی (به انگلیسی: The Life and Opinions of Tristram Shandy, Gentleman) که به اختصار تریسترام شندی نیز خوانده میشود، رمانی است نوشتهٔ لارنس استرن که در ۹ جلد منتشر شدهاست. دو جلد اول رمان در سال ۱۷۵۹ منتشر شد و جلدهای بعدی طی ۷ سال آینده به چاپ رسیدند. این کتاب داستان زندگی و عقاید نجیبزادهای به نام تریسترام شندی است. نویسنده در این رمان شیوهای را به کار میگیرد که ادامهٔ سنت فرانسوا رابله در داستانگویی است. داستان تریسترام شندی پر است از اظهارنظرها و عقاید راوی که به شکلی نامنظم و پراکنده به خواننده ارائه میشوند و نویسنده با کلکبازیهای فراوان اصل داستان را مرتب به تأخیر میاندازد. این شیوه در آثار جویس، بی. اس. جانسن و دیوید فاستر والاس نیز ادامه مییابد.
«تریسترام شندی» که عنوان اولین رمان نوشته شده به سبک جریان سیال ذهن را یدک میکشد، در رتبهبندی 100 رمان برتر انگلیسی زبان «گاردین» مقام ششم را کسب کرده است.
روزنامهی گاردین چندی است فهرستی از بهترین رمانهای انگلیسیزبان تاریخ ادبیات را منتشر کرده و گزارشهایی را به تحلیل و توصیف آن آثار اختصاص داده است.
ششمین عنوان این فهرست نصیب «تریسترام شندی» شاهکار «لارنس استرن» شده؛ رمانی عاشقانه و فکاهی که جلوتر از زمان خود حرکت کرده است. این رمان آنچنان حال و هوای مدرن و طربانگیزی دارد که خواننده پس از درک این مطلب که این رمان در دوران جنگی هفت ساله به نگارش درآمده، شوکه میشود.
در آن زمان نیروهای بریتانیا راهی هند، کانادا و کشورهای منطقه دریای کارائیب شدند تا اولین امپراطوری بریتانیایی را بنا و زبان انگلیسی را به دیگر کشورهای جهان معرفی کنند. منتقدان «زندگی و عقاید تریسترام شندی» (1759) را اولین رمانی میدانند که سبک جریان سیال ذهن را به کار گرفته است.
چندین دهه طول کشید تا نویسندگان مدرن به تبحر استرن قرن هجدهمی دست پیدا کنند و این سبک را دنبال کنند. «شندی» واژهی غریب است که ریشهی آن به معنای «شکسته مغز یا نیم دیوانه» است. شاهکار استرن در دهه 1760 فروش بالایی داشت و نویسندهاش را به چهرهای سرشناس بدل کرد. این رماننویس در اینباره گفته است: من برای پول غذا این کتاب را ننوشتم، بلکه برای رسیدن به شهرت آن را خلق کردم.
«زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» که به اختصار «تریسترام شندی» نیز خوانده میشود، در 9 جلد منتشر شده است. دو جلد اول رمان در سال 1759 منتشر شد و جلدهای بعدی طی 7 سال آینده به چاپ رسیدند. این کتاب داستان زندگی و عقاید نجیبزادهای به نام تریسترام شندی است. نویسنده در این رمان شیوهای را به کار میگیرد که ادامه سنت «فرانسوا رابله» در داستانگویی است. داستان تریسترام شندی سرشنار از اظهارنظرها و عقاید راوی است که به شکلی نامنظم و پراکنده به خواننده ارائه میشوند و نویسنده با کلکبازیهای فراوان اصل داستان را مرتب به تأخیر میاندازد. این شیوه در آثار جیمز جویس و دیوید فاستر والاس نیز ادامه مییابد.
استرن که سال 1713 در ایرلند متولد شد، بیشتر سالهای زندگیاش را به عنوان یک کشیش در نزدیکی یورک سپری کرد. گفته میشود کشیش «یوریک» این رمان پرترهای از خود استرن است.
دو نسخه اول «تریسترام شندی» از سوی ناشران رد شد، اما سرانجام ناشری به طور خصوصی موافقت کرد این رمان را به چاپ برساند و نسخههای آن به سرعت فروش رفت. رمان غیرمتعارف استرن که خلاف جریان ادبی آن زمان پیش میرفت، خیلی زود به نقل محافل ادبی تبدیل شد.
متدهای عجیب و غریبی که استرن در رمانش استفاده کرد صدای اعتراض برخی همکارانش را بلند کرد؛ تا جایی که «ساموئل جانسون» - منتقد و نویسنده مشهور - گفت: هیچ چیز عجیبی ماندگار نمیشود، «تریسترام شندی» عمری نخواهد کرد. اما او کاملا در اشتباه بود، چرا که این رمان روی نویسندگان چند نسل بعدی نیز تاثیر گذاشت. نویسندگانی چون «پیتر کری»، برندهی بوکر در کارهای خود از «تریسترام شندی» الهام گرفتند و حتی در نام رمانهایشان از آن استفاده کردند.
استرن با روایت دقیق و طنزآمیز خود سطح هنر رماننویسی را یک پله بالاتر برده است. او روایت سوم شخص مفرد «فیلدینگ» - خالق رمان «تام جونز» - را قرض گرفت، اما به سبک خودش، آن را هم به بازی گرفت و بارها به خواننده ثابت کرد چقدر کم درباره شخصیتهای داستان میداند.
استرن قرار بود در رمانی 600 صفحهای سرگذشت «تریسترام شندی» را برای خوانندگان تعریف کند، اما تا جلد چهارم این مجموعه تریسترام به دنیا نمیآید!
بیشتر داستان کتاب از زبان «توبی» روایت میشود؛ سرباز سابقی که علیه پادشاه لویی چهاردهم داد سخن میدهد. سرانجام قصه به جایی میرسد که ما در شندی میگوید: اوه! خدای من! این داستان اصلا درباره چیست؟ دو جلد اول «تریسترام شندی» در سال 1759 به چاپ رسید. پس از مطرح شدن این اثر، دومین نسخه آن همراه با تصویرگری در آوایل 1760 منتشر شد. استرن پس از آن جلدهای سوم و چهارم و پنجم را روانهی بازار کتاب کرد.
ساندویچ ژامبون
چارلز بوکوفسکي
ترجمه: علي اميررياحي
بوكوفسکی شاعر و داستان نویس بزرگی است،در ایران نیز بسیار مورد اقبال خوانندگان جدی کتاب قرار گرفته است.ساندویچ ژامبون داستان بلند و جذابی است سرشار از طنز و مطایبه اما در پس طنز آثار بوکوفسکی به دغدغه ها و دردهای جوامع صنعتی و مدرنی می پردازد که به مرور ایام از روابط انسانی،عشق وعاطفه،مهروزی و انسانیت تهی میشوند و روابط مکانیکی،سودجویی و بالا رفتن از مراتب اجتماعی به هر قیمتی جایگزین روابط انسانی میشود،در واقع طنز نویسنده طنزی سیاه و تلخ است که در پس ظاهر خنده دار میتواند اشک به چشم خواننده بیاورد.
من خانه مادربزرگ را دوست داشتم. خانه ي کوچکي زير انبوه شاخه هاي آويزان درختان فلفل. اميلي همه قناريهايش را در قفسهاي جداگانهاي نگه ميداشت. يکبار را به خوبي يادم است. حوالي عصر ميخواست روسري سفيدي را روي قفسها بيندازد تا پرندهها بتوانند بخوابند. بقيه هم نشستند روي صندلي و شروع کردند به صحبت. آنجا يک پيانو بود. من نشستم پشتش و کليدها را فشار دادم و به صداهاشان گوش کردم. آن کليدهاي انتهايي پيانو را بيشتر دوست داشتم، جايي که انگار ديگر به سختي صدايشان درميآيد – صدايي مانند افتادن تکه هاي يخ روي يکديگر..
شب مینا
در ميان تنى چند از نويسندگان دنيا كه به دريافت جايزه نوبل در ادبيات نايل آمدهاند، گابريل گارسيا ماركز، شايد تنها نويسندهاى باشد كه هر كتاب تازهاش، بىدرنگ به زبانهاى زنده دنيا ترجمه مىشود و به نقد درمىآيد و خوب يا بد، نام او و نام امريكاى لاتين را بار ديگر بر سر زبانها مىاندازد. ديگر نويسندگان، پس از ايراد سخنرانى در مراسم دريافت جايزه نوبل، انگار ناگهان از نفس مىافتند و آثار تازهاى كه در سطح جهانى بدرخشد يا دستكم برتر از آثار پيشينشان باشد، خلق نمىكنند. بهطور مثال، رماننويس امريكايى، سال بلو، بعد از دريافت جايزه نوبل در 1976، ديگر اثر برجستهاى نيافريد و در خود امريكا هم ديگر كمتر نامش بر سر زبانهاست.
مجموعه داستان «شب مينا» مجموعه دوازده داستان كوتاه است كه پس از انتشار، بىدرنگ به زبانهاى زنده دنيا ترجمه و منتشر شده است. ترجمه اين كتاب به زبان فرانسه، عنوان «دوازده داستانِ كوتاه سرگردان» نام گرفته است.
همانطور كه ماركز خود در پيشگفتار كتاب مىگويد، بسيارى از اين داستانها را پس از انتشار در نشريههاى ادبى، بار ديگر بازنويسى كرده است و لاجرم متن بعضى از داستانهاى اين كتاب، با داستانهايى كه قبلا در جاهاى ديگر منتشر شده، تفاوتهايى دارد. از آن گذشته، سليقه مترجمان مختلف نيز در برگرداندن داستانها، كمابيش تفاوتهايى در متن ترجمه پديد آورده است.
«شب مينا»، كتابى كه اكنون در دست داريد، از روى ترجمه انگليسى اديت گراسمن از متن اسپانيايى، به فارسى برگردانده شده است.
«شب مينا» تقريبا همزمان با ترجمه كتاب به زبانهاى زنده دنيا، با چند ماهى تأخير به فارسى ترجمه شده است.
گابريل گارسيا ماركز در اين كتاب، شيوهاى نوين از روايتپردازى به دست داده و همانطور كه خود گفته است، چندين سال متمادى در جستوجوى زبان و بيان و ساختار داستانى تازهاى كوشيده است، و اين خود مىتواند يكى از رازهاى توفيق نويسندهاى پرآوازه باشد كه با هر كتاب تازهاش، حادثهاى در عرصه ادبيات جهان آفريد.
سفر بخیر، آقاى رئیس جمهور 27 سَنت 63 زیباى خفته و هواپیما 83 خوابهایم را مىفروشم 91 من فقط آمدم که تلفن کنم 101 ارواحِ ماه اوت 123 ماریا دوس پرازِرِس 127 هفده مرد انگلیسى مسموم 147 ترامونتانا 165 تابستانِ خوشِ دوشیزه فوربِس 173 روشنایى مثل آب است 191 ردِ خونِ تو بر برف 197 شبِ مینا 225 چشمهاى سگِ آبىرنگ 233 تلخکامى سه خوابگرد 243 در رثاء خولیو کور تزار 249 کسى که گلهاى رُز را در هم ریخت 255کتاب دلواپسی
نام نویسنده : فرناندو پسوا
نام مترجم : جاهد جهانشاهی
فرناندو پسوا(1935-1888)نویسنده نامدار پرتغالی در کتاب دلواپسی سند وجودی انسان را که در رنج از پیرامون و خودش میباشد ارائه داده است این اثر بیست سال از عمر نویسنده را به خود اختصاص داده نخستین قطعات آن را در 1913 نوشت و آخرین ـنها را در 1934
مطالب آغازین اثر گره خورده با نماد گرایی است بخشهای بعدی که از 1924شروع و به 1934 خاتم میابد بر مبنای مندرجات تاریخی نوشته شده است شگفت آنکه پسوا ابتدا این کتاب را نوشته ی فردی به اسم ویسنت گوئرس معرفی کرد اما در 1930 برناردوسوارز کمک حسابدار را خالق این اثر نامید که شبیه خود اوست
مترجم اثر زنده یاد جاهد جهانشاهی کتاب را از ترجمه آلمانی آن به فارسی برگردانده است و چاپ جدید اثر از نو ویراست کامل شده است
مجموعه اشعار شارل بودلر (گل های دوزخی)
نام نویسنده : شارل بودلر
نام مترجم : نیما زاغیان
شارل پییر بودلر (به فرانسوی: Charles Pierre Baudelaire) (۹ آوریل ۱۸۲۱–۳۱ اوت ۱۸۶۷) شاعر و نویسندهٔ فرانسوی بود.
زندگینامه
شارل در پاریس زاده شد. او تحت تأثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزهها و نگارخانهها میرفت. در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یکسال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانهروزی با همکلاسیهایش سازگار نبود و دچار کشمکشهای زیادی با آنها میشد. تا اینکه در آوریل ۱۸۳۹ سالی که میبایست دانشآموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بیپروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرحترین ادیبان مکتب سمبولیسم بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه مدرنیته را در مقالات خود بکار برد.
گلهای دوزخی را اغلب در کنار منظومههای بزرگی همچون اودیسه، ایلیاد، کمدی الهی و بهشت گمشده قرار میدهند. این اثر نه تنها جایگاه بسیار مهمی در تاریخ شعر جهان دارد بلکه تاثیرات ژرفی بر هنرمندان مدرن همچون سورئالیستها و دادائیستها داشته و هنرمندان معاصر بسیاری با الهام از اشعار بودلر به تولید اثر پرداختهاند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.