ناشر: کتاب پارسه
چاپ: ۱۳۹۹
نوبت: ۴
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۹۲
140,000 تومان
كارما لينگپا
مترجم: مینا غرویان
بر اساس متن پدما – سمبهاوا (قرن هشتم ميلادي)
به همراه تفسير كارل گوستاو يونگ
کتاب مُردگان تَبَّتی که عنوان اصلی آن «رهایی در وضعیت برزخی از راه گوش کردن» یا به تبتی «باردو تودول» (انگلیسی: Bardo Thodol) (باردو=برزخ، تودول=نجات) است معروفترین کتاب در ادبیات کهن بودایی تبتی (ادبیات نیینگما) بهشمار میآید.
اعتقاد بر آن است که این کتاب اثر پادما سامباوا (به معنای زاده شده از نیلوفر) در قرن هشتم میلادی است. این کتاب راهنمایی برای مردگان در وضعیت بین مرگ و زندگی بعدی به شمار میرود. پادما سامباوا در زمرهٔ اولین کسانی است که بودیسم را به تبت آورد. هنگامی که شخصی در وضعیت مرگ قرار میگرفت «باردو تودول» را به عنوان راهنما با صدای بلند بر مرده میخواندند تا شخص مرده به آگاهی دست پیدا کند و از چرخه متوالی تولد و مرگرهایی یابد.
بوداییان تبت را گمان بر آن است که جدا شدن آگاهی از بدن، به هنگام مرگ، چهار روز به درازا میکشد؛ ولی یک روحانی بودایی که جدا کننده آگاهی شناخته میشود، میتواند به این فرایند کمک کند. روحانی مذکور روی حصیری بر بالین محتضر مینشیند و شعور را به خارج شدن از بدن راهنمایی میکند. او نیز مانندکاهن، راهنمای مردگان به عالم آخرت است، او سرود میخواند، دعا میکند و برای این که در سفر شعور به جهانی دیگر همراه او باشد، به حالت خلسه فرو میرود. روحانی یاد شده در میان بوی بخورها، روشنایی شمعها، و طنین نافذ سرودهای راهبان، به تلقین آموزههایی میپردازد که شعور را در روبه رو شدن با جهان مرگ کمک میکند. آموزههایی که در گوش محتضر تلقین میشود و تعلیماتی که به وی ارائه میشود، گرفته شده از کتابی به نام «کتاب مردگان تبتی» است. بوداییان تبت، این متن را باردو تودول مینامند که میتوان چنین ترجمهاش کرد: «رهایی در وضعیت برزخی از راه گوش کردن». این متن که فرقههای بوداییان تبت از حدود قرن هشتم آن را تهیه کرده و مورد استفاده قرار میدادند، به عنوان نقشه و کتابچه راهنمایی برای جهان پس از مرگ به کار میرفت. آنان بر این باور بودند که در تأملات خویش، مناطق شگرف آن جهان را کشف کرده بودند، ولی گمان میبردند که شعور، هنگام عبور از راه مرگ باشکوه و جلال و هیبت تام و تمام این جهانها روبهرو میشود.
يکی از عناصر مهم تشکیلدهندة آیین بودایی، تناسخ یا تجسد در کالبدی دیگر است که برخورد با مرگ، مردگان و جهان پس از مرگ را شکل میدهد. از سوی دیگر، اسلام اشتراکات معرفتی و معنایی بسیاری با ادیان ودایی و بودایی دارد. بهعبارتی، تکههایی از جهانبینی معنوی ودایی و بودیسم را میتوان در معنویت اسلام دید.
کتاب تبتی مردگان (باردو تودول) که کتاب مقدس بوداییهاست، در ظاهر مربوط به لحظات مرگ و ساحت پس از مرگ است، اما درحقیقت در پی توضیح روش زندگی و چگونه زیستن است؛ زیرا معتقد است که انسان در ساحت مرگ درمییابد که چگونه زندگی کرده و اگر به جهان بازگردد چگونه میبایست زندگی کند.
این کتاب ما را به شناختی تازه دربارة نقاط اشتراک ادیان و نوع نگاه به مرگ و عالم پس از مرگ میرساند.
ناشر: کتاب پارسه
چاپ: ۱۳۹۹
نوبت: ۴
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۹۲
وزن | 150 گرم |
---|
اسطورهها تا روزی که با زندگی محسوس و عملی جامعه خود مربوط باشند در میان توده مردم حیات دارند، و روزی که با این شرایط تطبیق نکنند، از زندگی توده مردم خارج میشوند و از آن به بعد در زندگی روشنفکرانه، در ادبیات، فرهنگ، مطالعات و اینها میتوانند وارد بشوند و ادامه حیات بدهند. آنها را دیگر توی قهوهخانهها نمیخوانند، دیگر سربازها در میدان جنگ شاهنامه نمیخوانند، دیگر مادرها ممکن است برای بچههایشان احیانا قصههای دیگری را تعریف بکنند، برای اینکه شرایط تغییر کرده است. بحث فقط سر این است که من این را مسئله قابل تاسف نمیدانم، این جبر زندگی اسطوره است.
نام نویسنده : شائول شاکد
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
مجموعة جستارهای این کتاب در پی دستیابی به دو هدف اساسیاند؛ نخست، بازنمایی توضیحات و تفسیرهای کیش زردشتی در دورة ساسانی، و دیگری چگونگی انتقال آن اندیشهها به اسلام. این دو موضوع با هم بستگی دارند: از بازتاب اندیشههای ساسانی در اندیشههای عربی ـ اسلامی اطلاعات بنیادین بسیاری در بارة کیش زردشتی دورة ساسانی کسب میکنیم و میتوانیم ارزیابی کنیم تا چه اندازه اسلام از سرازیر شدن اندیشههای ایرانی بهره جسته است. مولف کوشیده است با تحلیل دقیق آگاهیها و دانشهای ساسانیان که از مجاری گوناگون ــ چه ایرانی و چه اسلامی ــ انتقال یافتهاند، به پرسشهای اساسی در مورد کیش زردشتی در زمان ساسانیان پاسخ گوید و به بحث در بارة انتقال برخی مضامین و اندیشههای ایرانی به تفکر اسلامی بپردازد.
نام نویسنده : رئوف عبید
نام مترجم : کاظم خلخالی
رئوف عبید استاد حقوق کیفری دانشکده حقوق دانشگاه عین الشمس بود. دکتر عبید دارای تالیفات گوناگونیست که بیشتر برای کتاب دو جلدی «انسان روح است نه جسم» شناخته شده است، عبید در سال ۱۹۸۹ م. درگذشت.
از ديرزماني جاودانگي روح در ميان قدما، موضوع بحث فلسفي و اعتقادي بوده بعد به تدريج در نزد علماي علوم جديد توسعه و تحول پيدا كرده، به مرحلهاي رسيده كه روش شناخت عملي روح مورد توجه آنان واقع شده است...
هاشم رضی
اَوِستا نام فراگیر مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای ایرانیان است، که همانا دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و هماکنون دارای پنج بخش است. بخشهای اوستا بر این پایهاند: یَسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده،یشتها (سرودهای نیایشی)، وندیداد، ویسپرد و خردهاوستا.
هاشم رضی (۱۳۰۳در تهران) ایرانشناس، نویسنده و مترجم ایرانی. رضی بیش از ۲۰ کتاب تالیفی دارد. هاشم رضی از پژوهشگران در حیطهٔ تاریخ زردشتیان است و کتابها و تحقیقات بسیاری در این زمینه دارد.
نام نویسنده : امبرتو اکو
نام مترجم : علی اصغر بهرامی
مجموعه اي كه در پيش رو داريد، شامل مباحثي ما بين اومبرتو اكو( نويسنده شهير ايتاليايي) و پدر كارلومارتيني( اسقف شهر ميلان) در روزنامه لاكوررادلاسراست.
اومبرتواكو كه با كتاب« نام گل سرخ» به شهرت جهاني دست يافت؛ ازشناخته شده ترين نويسندگان سكولار( يا به روايت كتاب لاادري گري) ايتاليا و اروپاست كه در رشته نشانه شناسي تحصيل گرده است و بر الهيات و فلسفه تسلطي در خور ستايش دارد. در نقطه مقابل پدر كارلو مارتيني نيز همانند هماوردش در دانشگاه تورين به تحصيل الهيات و فلسفه پرداخته ولي در نهايت به كسوت كشيشان ( ژرزوئيت ها) در آمده است! اين نامه نگاري يك بار ديگر اثبات مي كند كه گفتگو ميان مذهبي و غير مذهبي ها نه تنها ممكن بلكه سودمند است و نشان مي دهد كه چگونه در اينگونه مباحث دو طرف مباحثه مي توانند موشكافي كنند، در عرصه اي از مطالب مورد علاقع يكديگر جولان بدهند و يكديگررا به چالش بطلبند و در عين حال حرمت يكديگر را حفظ كنند يا حتي همدل باشند نامه هايي كه بين پدر مارتيني و اكو مبادله شده اند پيچيده، دشوار، دقيق و البته جذابند و طيفي وسيع ازموضوعات كلي فراواني( چون جدال بر سر روز رستاخيز، فلسفه حيات از ديدگاه كتاب مقدس، تفاوت ها و تبعيض هاي جنسي در قوانين مذهبي و فقهي و مهمتر از همه چگونگي دست يافتن انسان غيرمذهبي به تكامل روحي و معنوي) را در بر مي گيرد.
نه اكو و نه پدر مارتيني علاقه اي به انكار طرف مقابل ندارند بلكه علاقه مند به روشن كردن تفاوت هاي اصيل( كه به اعتقاد اكو ريشه در تاريخ هاي بسيار دور دارند) و نيز يافتن زمينه هاي مشترك هستند( كه حاصل از تلاشهاي پست مدرنيستي بشر نوين است براي آشتي معنويت و مادي گرايي!) خود اكو در نخستين نامه اي كه به پدر مارتيني مي نويسد ، پيشنهاد مي كند كه دامنه ديد را وسيع بگيرند و چنين نيز مي كنند .
هيچ كدام بازيگران سطحي و حساب گراي زبان آور دنياي انديشه نيستند و در همان گام اول بر عميق ترين نقاط افتراق و ميدانهاي وسيع انديشه دست مي گذارند روز رستاخيز و ايمان يا بي ايماني نسبت به جزاي گناه دنيوي در روز پسين آيا به راستي بهشت و جهنمي در آخرت انتظار نيكوكاران و ستمكاران را مي كشد يا بهشت و جهنمي واژه اي دهني است كه در همين دنيا اطراف ما به حيات خود ادامه مي دهد و ما را پذيراست؟ آيا آيات هولناك كتاب مقدس( آنجا كه به تشريح روز رستاخيز مي پردازد)همان فجايع دنياي صنعتي نيست كه با سرعت و قدرتي روز افزون به تخريب طبيعت و به بردگي گرفتن بشريت اقدام كرده و هيچ مانعي را توان مقابله با آن نيست!؟ آيا به واقع رستاخيز فرا نرسيده است!؟ اگر چنين است پس ترس هميشگي و پارانويا گونه عوام مذهبي از جزاي روز رستاخيز چه معنايي مي تواند داشته باشد.
مترجم: محمود دانايي
هزاران نفر تجربه نزديك به مرگ (nde) داشتهاند، اما دانشمندان اغلب بر اين باورند كه چنين امري غيرممكن است. دكتر الكساندر هم يكي از همان دانشمندان بود. دكتر الكساندر كه خود جراح برجسته مغز و اعصاب است به بيماري نادري مبتلا شد و هفت روز متوالي در كما بود. سپس هنگامي كه پزشكان معالج امكان متوقف كردن درمان او را بررسي ميكردند، ناگهان چشمانش باز شد و از كما بيرون آمد. او بازگشته بود. بهبودي دكتر الكساندر يك معجزه پزشكي است. اما معجزه واقعي سرگذشت او مربوط به جاي ديگري است. در مدتي كه جسم او در كما بود، دكتر الكساندر به ماوراي اين جهان سفر كرد و موجود فرشتهگونهاي او را به عوالم ژرف موجوديت فرامادي هدايت كرد و او در آنجا به مشاهده و درك حضور الهي نائل شد و توانست با مبدا ارتباط برقرار كند. قبل از اين تجربه، او نميتوانست دانش خود را درباره مغز و عصبشناسي با اعتقاد به بهشت، خدا و يا روح تطبيق دهد. اما امروز دكتر الكساندر معتقد است سلامت كامل هنگامي است كه ما دريابيم خدا و روح واقعيت دارند و مرگ پايان موجوديت ما نيست، بلكه تنها يك انتقال است.
نام نویسنده : علی سیدین
وجه تسمیهٔ صوفیه آن است که صوفی از کلمهٔ صوف مشتق شده و صوف پشم است و صوفی کسی که پشمینه میپوشد.»
کتاب پشمینهپوشان فرهنگنامهای است مشتمل بر 534 مدخل که با استفاده از منابع متعدد تصوف، فِرَق صوفیه را از شبهقارهٔ هند تا شمال افریقا برمیشمرد و دربارهٔ خاستگاه فکری، جغرافیایی و تاریخیشان توضیح میدهد و نیز نامها، واژگان و اصطلاحات مرتبط را به خوانندگان معرفی میکند ــ مجموعهای برای پژوهندگان و علاقهمندانِ تصوف.
نام مترجم : داریوش مهرجویی
نظريه اي براي توضيح توانايي هاي فراطبيعي ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم جهان ما و هر آنچه در آن است، از نظر قطره هاي باران و دانه هاي برف و درختان كاج تا شهابها و ذرات الكترونها و كوانتومها، همه تنها تصاوير شبح گونه اي هستند از واقعيتي دور از دسترس كه خارج از زمان و مكان بر ما فراتابيده مي شود.
نظريه هوموگرافيك بودن جهان نه تنها واقعيتهاي ملموس زندگي ما را دربر مي گيرد، بلكه مي تواند پديده هاي حيرت آوري همچون تله پاتي، نيروهاي فراطبيعي انسان، وحدت كيهاني، درمانهاي معجزه آسا و... را توضيح دهد.
با خواندن جهان هولوگرافيك، با جهاني روبرو مي شويم كه هر ذره آن ويژگيهاي كل آن را در خود دارد و خواننده ايراني بسياري از مفاهيم متافيزيكي را كه ريشه در فلسفه و عرفان شرق دارد در قالب زباني روشن و امروزي باز مي شناسد.
نام نویسنده : والتر برونوهنینگ
نام مترجم : کامران فانی
والتر برونو هنینگ (Walter Bruno Henning) (زادهٔ ۲۶ اوت ۱۹۰۸ در پروس شرقی - درگذشتهٔ ۸ ژانویه ۱۹۶۷ در برکلی، کالیفرنیا) خاورشناس و ایرانشناس آلمانی وانگلیسی، متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی بود.
والتر برونو هنینگ در اوت ۱۹۰۸ در راگنت در پروس شرقی متولد شد. تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه گوتینگن در رشتهٔ مطالعات ایرانی تحت نظر آندرس انجام داد و رسالهٔ دکتری خود را با موضوع بررسی فعل فارسی میانه در ۱۹۳۱ گذراند. در سال ۱۹۳۲ از طرف آکادمی پروس به سمت دبیری مجموعهٔ دستنوشتههای مانوی تورفانمنصوب شد. طی سالها بعد سه مجموعه از دستنوشتههای پارسی میانه و پارتی و مجموعهای از متون سغدی را در برلین منتشر کرد.
در سال ۱۹۳۶ به دعوت هارولد بیلی برای تصدی کرسی جامعهٔ پارسی برای مطالعات ایرانی در مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا به لندن رفت و مطالعات خود را در مورد متون تورفان ادامه داد. در سال ۱۹۴۶ به عنوان استاد مدعو به دانشگاه کلمبیا درنیویورک رفت و سال بعد به عنوان دانشیار مطالعات آسیای میانه در دانشگاه لندن منصوب شد و در سال ۱۹۴۷ رتبهٔ استادی یافت. در سال ۱۹۴۹ خطابههای معروف خود را در آکسفورد ایراد کرد که به بررسی انتقادی آرای هرتسفلد و نیبرگ درمورد زرتشتمیپرداخت. در سال ۱۹۵۰ به دعوت دولت ایران سفری به جنوب ایران کرد و تحقیقاتی بر کتیبههای سرمشهد، نقش رستم و کرتیر انجام داد.
در سال ۱۹۵۴ به مدیریت شورای اجرایی مجموعهٔ کتیبههای ایرانی در لندن منصوب شد و تا پایان عمر این مسئولیت را بر عهده داشت. از سال ۱۹۵۷ سرپرستی بخش زبانها و فرهنگهای خاورمیانه و نزدیک را در مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا در دانشگاه لندن به عهده گرفت. در سال ۱۹۶۱ پیشنهاد تصدی کرسی مطالعات ایرانی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا را پذیرفت و طی سالهای بعد مرکز جدیدی برای مطالعات ایرانی در آن دانشگاه ایجاد کرد.
هنینگ بیش از هفتاد مقاله منتشر کرد که موضوعات گستردهای را در بر میگرفت؛ بررسی متون مانوی به زبانهای پارسی میانه، پارتی وسغدی، زبان بلخی، تفسیر سنگنبشتههای ساسانی از جمله کتیبهٔ سهزبانهٔ کعبه زرتشت، و مشکلات متون پهلوی و اوستایی. یک اثر منتشرنشدهٔ او تحت عنوان فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی بهصورت مجموعهای از برگهها ناتمام باقیمانده است.
هنینگ استاد راهنمای دورهٔ دکترای احسان یارشاطر بوده است. موضوع رسالهٔ یارشاطر این بوده است که زبان مردم آذربایجان نه ترکی بلکه زبانی بنام تاتی بوده است.
نام نویسنده : جلال ستاری
جلال ستاری (زادهٔ ۱۳۱۰ رشت) محقق، اسطوره شناس و اندیشمند ایرانی است. او در سوئیس تحصیل کرد و دکترا گرفت. یکی از استادان معروف او ژان پیاژه بود. او به مانند کارل گوستاو یونگ سوئیسی در رشته روانشناسی تحصیل کرد و مانند او دغدغه ای فراتر از روانشناسی فردی داشت و تمرکز خود را بر روانشناسی جمعی و شناخت اسطوره ها و افسانه ها در ناخودآگاه جمعی قرار داد. وی بالغ بر ۹۰ جلد کتاب در زمینههای افسانهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی در طی 600 سال به رشتهٔ تحریر درآورده و یا ترجمه کرده است. این کتابها بعضاً از کتابهای مرجع و شاخص در زمینههای تخصصی خود هستند. او نشان معتبر لژیون دونور فرانسه را دریافت کرده است.
این کتاب شرح ارجمندترین سخن صوفیه، یعنی حدیث عشق است برسی جامعی از دیدگاه های صوفیه در باب عشق و با تتبع تفصیلی در آثار بزرگان تصوف و نقل بسیاری از سخنان نغز و بدیع آنان در این باب بر گوشه های مختلف این بحث روشنی افکنده است.
نام نویسنده : جوزف کمبل
نام مترجم : عباس مخبر
جوزف کمبل (1904-1987) از برجسته ترین مراجع جهانی در زمینه اسطوره شناسی،پژوهنده ای توانا،مشاهده گری تیزبین نویسنده و آموزگاری نامی بود که در سطح جهان تاثیری گسترده و ژرف گذارد.برای او اسطوره ((آواز کائنات و موسیقی افلاک )) بود.این گفت و گوی بلند روایتی از آن از یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکا پخش شد و می توان آن را جمع بندی پژوهش ها و مشاهده ها و اندیشه های کمبل شمرد پهنه ای وسیع را در می نوردد و به معنی دقیق کلمه از هر دری سخن می گوید. تمامی میراث اساطیری بشریت را از دور ترین زمان ها و ناشناخته ترین اقوام تا اسطوره هایی که امروز سینما خلق کرده است و به یکباره در برابر دیدگان خواننده قرار می دهد منظره ای پر از جلوه های گوناگون که در عین حال سرشار از همانندی های و قرابت های چشمگیر و تفکر انگیز است.
نام مترجم : احمد شاملو
حماسهٔ گیلگامش یا حماسهٔ گیلگَمِش یکی از قدیمیترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ میانرودان شکل گرفتهاست. قدیمیترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانهٔ هزارهٔ سوم پیش از میلاد مسیح میرسد که به زبان سومری است. از این حماسه نسخههایی به زبانهای اَکدی و بابِلی و آشوری موجود است.این حماسه در سال ۱۸۷۰ توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شدهاست.
ترجمه پارسی این حماسه نخست به دست داوود منشیزاده و بعد توسط احمد شاملو صورت گرفته که در کتاب هفته چاپ شد و بعد نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.
به سال ۱۸۴۹، آستن هنری لایارد، در ساحل رو به روی موصل در کویونجیک بزرگ ترین قصر نینوا مربوط به دورهٔ آشور بانیپال را یافت. لایارد در دو تالاری که کشف کرد، کتابخانهٔ آشور بانیپال را دید که مشتمل بر ۲۸ هزار لوح گلی بود. در سوم دسامبر ۱۸۶۲، جورج اسمیت(به انگلیسی: George Smith) در انجمن آثار تورات سخنرانی کرد و مدعی شد که در یکی از الواح کتابخانهٔ آشور بانیپال داستان طوفانی را خوانده که شباهت بسیاری با داستان طوفان نوح تورات دارد. به دلیل ناقص بودن متن الواح، او خود به کویونجیک سفر کرد و به طور اتفاقی باقی الواح حماسه را کشف کرد.
در سال ۱۸۷۰، او نخستین ترجمهٔ گیلگمش را انتشار داد.
در سال ۱۸۸۹ پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا تپهٔ نیپور عراق را شناسایی و سی تا چهل هزار لوح کشف کردند که در بین آنها کهن ترین متن گیلگمش موجود بود. این متن در سال ۱۹۳۰ به وسیلهٔ کمپل تامپسون (به انگلیسی: Kampbell Thompson) برگردان و حاشیه نویسی شد.
اسطورهٔ توفان بزرگ سومری و روایت جدید بابلی–آشوری آن در اسطورهٔ گیلگَمِش نهفته است و این دو اسطوره یکی شده است. مهمترین انگیزهٔ تشکل اسطوره گیلگمش مسألهٔ بیماری و ناتوانی و سرانجام مرگ است. در اینجا انسان در فرار از سرنوشت تلخ و فرجام دردانگیز خویش اسطورهئی میسازد که بخشی از آن برگرفته از واقعیات و برخی از آن تحلیل رؤیاگونهٔ مسألهئی است که انسان در تبیین آن درمانده است. بنا بر اساطیر، گیلگَمِش پنجمین شهریار از دومین سلالهئی است که بعد از توفان بزرگ بر «اِرِخ» یا «اُورُوک» فرمان میراندند. این شهریار که بهروایتی صد و بیست سال بزیست از تباری بود که دوسوم آن بهخدایان و یک سوم آن بهانسانها میرسید. روایت بابلی-آشوری گیلگمش که از کتابخانهٔ آشور بانیپال بهچنگ آمده با روایت سومری، و نیز روایت «هیتیتی» [حِتّی] آن که بعدها در بُغازکوی بهدست آمده و نمونههای اخیر دیگر بسیار همانندی نزدیک دارد و حاکی از آن است که این اسطوره با گذشت زمان و بهتأثر از واقعیتهای زندگانی و نیروی خیال انسان کمال یافته است. روایت بابلی-آشوری این اسطوره شامل دوازده لوح است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.