به خدای ناشناخته
به خدای ناشناخته سر تاسر ارادت و تعلقخاطر جوزف، قهرمان داستان، به زمین است. خاک و باران برای او مفهومی ورای طبیعت دارد. او طبیعت را، همچون امر مقدسی، بندهوار شکرگزار است. استاینبک در به خدای ناشناخته بر ارتباط نزدیک انسان و زمین تاکید میکند، انگار خطاب به ما میگوید: «دل از آسمان بردار که وحی از خاک میرسد.»
تیمبوکتو
جنوب بدون شمال (داستان های زندگی مدفون)
- ميخواي قهرمان باشي، مگه نه پسر كوچولو؟ وقتي همه تشويقت ميكنند هيجانزده ميشي؟ پرچم آمريكا رو دوست داري؟ آره، مثل بستني وانيلي؟ هنوز غذاي بچه هم ميزني، بيهمهچيز؟ - ببين، ميسون... - خفه شو! هفتهاي سيصدتا! هفتهاي سيصدتا بهت دادم. وقتي تو اون نوشگاه پيدات كردم پول نوشيدني بعديت رو نداشتي... جنون الكل داشتي و با سوپ كلم خودت رو سر پا نگه ميداشتي! من از هيچ ساختمت، بيشرف و ميتونم دوباره نابودت كنم. تا اونجا كه به تو مربوط ميشه، من خالق توام، خالقي كه پدرسوختهبازيهات رو هم نميبخشه! چالز بوكوفسكي كه خصلت هنجارشكني و نوشتن به سبك رئاليسم كثيف را به او نسب دادهاند، در اين مجموعه داستان نيز مانند ساير آثارش به زندگي طبقه فرودست، افراد حاشيهاي جامعه، بيكاري، مي خوارگي و روابط اجتماعي آدمها در آمريكا ميپردازد.
دور از جماعت پرهیاهو
زندگی جعلی من
نام نویسنده : پیتر کری
نام مترجم : شهرزاد لولاچی
پیتر کری نویسنده «زندگی جعلی من» متولد سال ۱۹۴۳ در استرالیا و یکی از ۳ نویسندهای است که دو بار جایزه بوکر را از آن خود کردهاند. این رمان در سال ۲۰۰۳ براساس زندگی ارنست مالی شاعر دورغین میانه قرن بیستم استرالیا نوشته شد.
در رمان «زندگی جعلی من» شاعری جوان و سنتی به نام کریستوفر چاب، از مبلورن به خیابان های کثیف و مرطوب کوالالامپور فرار کرده است. اما مثل فرنکشتین توسط موجودی که خودش خلق کرده تعقیب میشود... این رمان در ۵۰ فصل نوشته شده که فصل اول آن، در سال ۱۹۸۵ در کلیسای قدیمی ثورنتون، برکشایر آغاز می شود.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
هیچ چیز در زندگی چاب او را برای این وضعیت آماده نکرده بود. او بدون برادر و خواهر و حتی عموزاده و... بزرگ شده بود و حتی بچه قورباغه ای نداشت که از آن مواظبت کند، حالا با یک نوزاد کله شق تنها مانده بود که شیونش تمامی نداشت و می توانست سرش را با شدت طوری به عقب بیاندازد که تقریبا ممکن بود روی زمین بیفتد. او وحشی بود، خودش به من گفت. آنچه باید تحمل می کردند وحشتناک بود.
انتخاب کلمه «وحشت» عجیب بود. شکی نیست که وقتی سعی کرد ناراحتی مشهود در آن صورت کوچک را توصیف کند خیلی احساساتی شد و در عین حال اراده و انرژی نوزاد چاب را تحت تاثیر قرار داد. وقتی نوزاد را در آغوش گرفت مثل این بود که مسئولیت زندگی به او محول شده بود، در شب های پرکوران انگلیسی بیدار می ماند و به صدای نفس های نوزاد گوش می سپرد. این نفس، آن نفس، نفس بعدی، بعد از آن. از وقت خوابش می گذشت تا از او مراقبت کند.
ای این کار چیزی نمی دانست، اما کدام پدری می داند؟ از ترس سرماخوردگی آن قدر دورش پتو می پیچید و بخاری برقی روش می کرد که انگار می خواست او را بپزد. بچه از گرما و پوشک عرق سوز شد و قولنج روده ای داشت که از ساعت چهار بعد از ظهر شروع می شد و تا ساعت نه صبح روز بعد قطع نمی شد.
سه گانه نیویورک
شخصيتهايي چند لايهاي از جامعه آمريكايي كه همگي در يك اصل مشتركند و آن خستگي و فرسودگي در برابر تمدن شهرنشين نيويورك است. در سه گانه نيويورك، استر با وارونه كردن داستانهاي معمايي نوع تازهاي از هنر روايت خلق ميكند و جستجوي پليس و كارآگاهي براي يافتن حقيقت را به جستجوي نابتر و فلسفيتر ـ كاوش در هويت ـ بدل ميسازد.
قلعه ی حیوانات
جورج اورول
شهرزاد لولاچی
اریک آرتور بلر (1950-1903) رماننویس و روزنامهنگار پرآوازهی انگلیسی با نام نویسندگی جورج اوروِل شناخته میشود. او در شهر موتیهاری از ایالتهای هندوستان متولد شد و وقتی یکساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد. این نویسنده را بیشتر با دو رمان قلعهی حیوانات و 1984 میشناسند.
رمان قلعهی حیوانات در سال 1945 میلادی در انگلستان منتشر شد و در اواخر دههی 1950 میلادی به شهرت رسید. گروهی از حیوانات، در اقدامی آرمانگرایانه و انقلابی، آقای جونز را از مزرعهاش فراری میدهند تا برابری و رفاه را در آن برقرار سازند، اما ایجاد تغییر به این سادگیها نیست.
برخی از نمادها
- میجر پیر: نظریهپردازان جنبش کمونیستی از قبیل مارکس و انگلس و لنین. جمجمهٔ او برای احترام در معرض دید عموم قرار داده میشود که نمادی از بدن مومیایی شدهٔ لنین است که در آرامگاه لنین قرار داده شد.
- ناپلئون: رهبران فاسد و مستبد انقلابهای کمونیستی، بهخصوص استالین.
- اِسنوبال: رهبران انقلابی که قربانی انقلاب میشوند، بهطور خاص: لئون تروتسکی.
- باکسر: اسبی به نام باکسر مظهر طبقهٔ کارگر هست که در برابر تمام مشکلات اظهار میدارد «من بیشتر کار خواهم کرد». پس از آنکه باکسر توان کار کردن خود را از دست میدهد، خوکها، بجای عمل به وعدههای قبلی در خصوص دوران بازنشستگی، «باکسر» را به یک خریدار اسبهای پیر میفروشند که کارش فروش گوشت اسب بهعنوان خوراک سگ است.
- گوسفندان: انبوه جمعیت دنبالهرو که بدون هیچ تفکّری شعارهای رهبران را تکرار میکنند.
- موزز (کلاغ سیاه پیر): موزز به جاسوسی و سخنچینی میپرداخت و از سرزمین شیر و عسل در پشت ابرها صحبت میکرد که حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند. موزز نماد کلیسای ارتدکس هست که در زمان استالین دوباره اجازهٔ فعالیت یافت و با دادن وعدهٔ زندگی شیرین در دنیای واپسین، باعث میگردد که حیوانات عادی رنج و مشقت زندگی کنونیشان را بپذیرند.
- عقبنشینی حیوانات به داخل قلعه: عقبنشینی نیروهای شوروی به پشت دروازههای مسکو و نهایتاً بیرون راندنِ انسان از قلعه که نمادِ دفع حملات آلمانها و پیشروی تا برلین میباشد.
معروفترین جملهٔ این کتاب «همهٔ حیوانات باهم برابرند، امّا برخی برابرترند» است که در زبان انگلیسی بهصورت یک ضربالمثل و جملهای کنایهآمیز درآمدهاست. همچنین جملهٔ زیر از جملاتِ مفهومیِ این کتاب است:
همیشه خوکها تصمیم میگرفتند، سایر حیوانات هرگز نمیتوانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یادگرفته بودند.