تو کله خر هستی برو پیش موفق می شوی
«کلهخرها نمیترسند، پیش میروند و موفق میشوند تو دل و جرات داری، نترس برو پیش»
«تو کله خر هستی» نوشته جین سینسرو(-۱۹۶۵) سخنران انگیزشی آمریکایی است. این کتاب در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز رتبه نخست را کسب کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:برای ایجاد تغییر و تحول در زندگیات باید کارهایی کنی که هرگز تصور انجام آن را نمیکردی تا مثلاً اگر دوستی تو را موقع انجام آن کار دید، یا از بابت آن پولی خرج کردی، یا دیگران نگرانت شدند، یا به دلیل اینکه از نظر آنها عجیب و غریب و متفاوت شدهای با تو قطع رابطه کردند، مایه شرمندگیات نشود. تو باید غیرممکنها را هم باور داشته باشی. باید ترس را از خودت دور کنی و به انجام کارهایی که برایت زیاد راحت نیستند، عادت کنی. باید باورهای دستوپاگیر و قدیمی را رها کنی و برای خلق زندگی آرمانیات عزمی راسخ داشته باشی، طوری که انگار زندگیات به آن وابسته است.
تعجب نکن! درست حدس زدی. بله، زندگی تو به آن وابسته است.تمام این موارد چالشآور بهنظر میرسند و شاید احساس کنی که زیر سنگ آسیاب قرار گرفتهای. ولی همهی آنها حیاتی هم هستند.
شاید ماجراهای افرادی به گوش تو خورده باشد که در فلاکت و بدبختی بهسر میبردند. مثلاً غدهای در بدنشان پیدا شد یا به دلیل عدم پرداخت قبض، برق آنها قطع شد یا اینکه در دام اعتیاد افتادند. ولی همین افراد ناگهان از خواب غفلت بیدار شدند و زندگی خود را متحول کردند. اما لازم نیست تو صبر کنی تا به مرحله فلاکت برسی. فقط کافی است اراده کنی. همین حالا.
چگونه زن باشیم (کتابی که هر زنی باید آنرا بخواند خندهدارترین کتاب فمینیستی)
در دنياي امروزي مرد بودن و تجارب مردانه، عادي تلقي ميشوند و هر چيز ديگري غيرعادي، و زنان كه نقشي در شهر، در ميان فلاسفه، در امپراتوري، در ارتش، سياست ، در ميان كاشفان، دانشمندان و مهندسان ندارند، بازنده ميشوند.فكر نميكنم اينكه زنان را جنس دوم در نظر ميگيرند و تبعيض قائل ميشوند، صرفاً از نفرت مردان عليه زنان برگرفته شده باشد. وقتي به تاريخ بنگريد، ميفهميد كه زنان باختهاند، بدون اينكه حتي شروع كرده باشند؛ حقيقت اين است كه ما اصلاً شروع نكردهايم. البته كه شروع نكردهايم؛ هر وقت شروع كنيم، متوجه خواهيم شد. وقتي به آينده فكر ميكنيم، فقط ميتوانيم خود را شخصي لاغر، ملايم و آرام تصور كنيم كه ... اتفاقهاي مختلفي براي او رخ ميدهند. هيچ تصوري دربارة پيشرفتهاي شخصي، دنبال كردن علايق، آموختن درسهاي مهم زندگي يا مهمتر از همه، استعداديابي و كسب درآمد نداريم. آيا شما هم مطابق مد لباس ميپوشيد، تمام صورتتان را بوتاكس ميكنيد و بهجز گره زدن زندگي و شادابيتان به يك مرد معروف و پولدار هيچ هدفي نداريد؟ پس نبايد خود را طرفدار برابري حقوق زن و مرد بدانيد. اگر چنين شخصي را فمينيست خطاب كنند، انگار به فروشندة اسلحه، جايزة صلح نوبل دادهاند. و در آخر، چقدر عجيب است كه اكثر زنان از اينكه خودشان را فمينيست بنامند، خجالت ميكشند، زيرا واقعاً به معني مردگريزي نيست. فمينيستها نميخواهند از مردان پيشي بگيرند. ما از تمام جهان حرف نميزنيم. فقط ميخواهيم آن را قسمت كنيم.
حل مسئله
عدم دستیابی به هدف مشخص به دلیل محدودیتهای فردی و موانع بیرونی را مسئله میگویند. ارائه راهحلهای سازنده جهت غلبه بر محدودیتها و موانع، بخش ضروری زندگی روزمره است. همانگونه که مانع بزرگی همچون یک تکه سنگ برزگ رودخانهها را جذاب نشان میدهد مسئله هم، در حیات انسانها باعث شکوفایی قابلیتها گردید و راحلها را میآفرینند.
رشدیافتگی و تعالی انسان مدیون وجود مسئلههای متنوع است. بدین منظور آشنایی با مبانی نظری و مهارتی «حل مسئله» برای بهتر زیستن ضروری است. در زبان فارسی در این خصوص منابع جامع و مستقلی دیده نمیشود. کتاب محقق و استاد برجسته پروفسور رابرتسون از حیث جامعیت موضوع، طرح مبانی شناختی و نورولوژیکال حل مسئله و ارائه پروتکلهای عملی، منحصر به فرد است. مطالعه کتاب حاضر به لحاظ مهارتی برای بسیاری ازدانشجویان مفیداست. این کتاب میتواند برای برخی از عناوین درسی مقاطع مختلف تحصیلی رشتههای روانشناسی و سایر زمینههای وابسته بسیار مفید باشد.
دلت که پاک باشد (داستانت پایان خوشی خواهد داشت)
هيچ ديداري اتفاقي نيست همانطور كه اكنون خواندن اين سطرها توسط تو اتفاقي نيست. رفتن من به آفريقا براي انجام پژوهش و ديدارم با صوفياي كه آموزشهايش را در اين كتاب گنجاندهام هم اتفاقي نبوده است. صوفيها ميگويند:«درد، هميشه راه را نشان ميدهد». مسئله مهم اين است كه از راه رفتن دست نكشي. كسي كه در مسير است «اميد» دارد، چون تقدير هر لحظه از نو نوشته ميشود. نميتواني بداني در چه زماني با چه كسي روبهرو خواهي شد يا چه زماني چه كاري را انجام خواهي داد. گاهي چيزهايي كه دنبالشان ميگردي را پيدا نميكني، اما هميشه چيزهايي كه به خوديخود پيدا ميشوند، همان چيزهايي هستند كه دنبالشان بودهاي. همانطور كه مولانا گفته است«تو قدم در راه بگذار، راه خود را به تو نشان خواهد داد». اين كتاب كه با الهام از اساتيدي كه در مسير زندگيام با من مشاركت كردهاند و روشهاي عملي صوفيها كه خودم هم در زندگيام از آنها استفاده كردهام نوشته شده است را به تو ارائه ميكنم تا از سختيهاي زندگيات رها شوي، مشكلات را حل كني و به زندگي ديد مثبتي داشته باشي. آموزههايي كه در اين كتاب گنجانده شده، تا به حال به هزاران نفر كمك كرده است، مطمئنم كه به تو هم كمك خواهد كرد. همسفر من، اين را هرگز فراموش نكن، هر سني كه داشته باشي، هرچه بر سرت آمده باشد، دلت كه پاك باشد، داستانت پايان خوشي خواهد داشت. «خوبي مرا پيدا ميكند»
راز
زندگی تو را دوست دارد
نام نویسنده : لوئیز هی و رابرت هولدن
نام مترجم : مهدی قراچه داغی
لوییز هی (انگلیسی: Louise Hay؛ زادهٔ ۸ اکتبر ۱۹۲۶) یک سخنران انگیزشی، ونویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است. او بنیانگذار انتشارات «خانه هی» است. او چندین کتاب در زمینه نو اندیشی و خودیاری نوشته است که از جمله میتوان به کتاب شفای زندگی که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، اشاره کرد.
لوییز هی در شهر لس آنجلس به دنیا آمد. ناپدری اش فردی خشن بود و همواره او و مادرش را مورد اذیت و آزار قرار میداد. در سن ۵ سالگی توسط همسایه اش مورد تجاوز قرار گرفت و در ۱۵ سالگی در حالیکه حامله بود دبیرستان را ترک کرد. در ۱۶ سالگی فرزندش را به دنیا آورد. پس از آن به شیکاگو رفت و به شغلهای کم درآمد پرداخت. در سال ۱۹۵۰ باردیگر به نیویورک آمد و به عنوان مدل برای سه تن از طراحان مد آنروزها کار کرد که برایش موفقیت آمیز بود. در سال ۱۹۵۴ با یک تاجر انگلیسی به نام «آندرو هی» ازدواج کرد که پس از ۱۴ سال زندگی مشترک، آندرو با زن دیگری ازدواج کرد و او دلشکسته شد.
در چنین روزهایی لوییز هی، اولین کلیسای علوم مذهبی را که در خیابان چهل و هشتم قرارداشت را پیدا کرد و در آنجا به فراگیری قدرت تحول اندیشه پرداخت. در آنجا او به مطالعه آثاری از فلورانس اسکاول شین و ارنست هولمز در خصوص تفکر نو پرداخت که در آنها ادعا میشد خوشبینی میتواند شرایط مادی مردم را تغییر دهد و یا با استفاده از آن میتوان مشکلات جسمی را نیز درمان کرد.
شهامت عشق
استفن کندریک، الکس کندریک
مجید شهرابی (مترجم)
سمیه بهری (ويراستار)
رتبه يك پرفروشهاي نيورك تايمز با 5 ميليون نسخه فروش
اين كتاب طرح اصلي فيلم fireproof (ضد حريق) در سال 2008 است كه در مورد زندگی زن و شوهری به اسم کاترین و کلب میباشد که با رفتارهای نادرست کلب زندگی آنها دچار مشکلاتی شدهاست، برای همین کاترین برای طلاق اقدام میکند و کلب به آن رضایت میدهد، پدر کلب که از این واقعه ناراحت است و میخواهد فرصتی برای نجات زندگی آنان ایجاد کند به کلب پیشنهاد میدهد تا طلاق را ۴۰ روز به تاخیر بیندازد و به او کتابی میدهد که باید در هر روز یکی از ۴۰ موارد کتاب را انجام دهد و ...
در كتابهای آسمانی آمده است كه خداوند ازدواج را بهمنزلهی یك هدیهی ارزشمند و زیبا برای انسان طراحی كرده است.پروردگار متعال با قرار دادن جفتی برای ما در قالب زندگی مشترك، به ما كمك میكند خود را تنها و بیكس احساس نكنیم، خانواده تشكیل دهیم، بچهدار شویم، احساس شور و شعف كنیم و از زندگی خود لذت ببریم. به این ترتیب، در خود احساس آرامش و اصالت میكنیم. بهواسطهی صمیمیتی كه بینمان ایجاد میشود، محبت و عشق خالق یكتا را نیز بیشتر و عمیقتر در درون خود حس میكنیم و از این موهبت بزرگ بهرهمند میشویم.در عین حال، ازدواج به ما نشان میدهد كه نیاز به رشد و پیشرفت داریم. ما در كنار شریك زندگی خود تكامل مییابیم و به بلوغ فكری میرسیم. یاد میگیریم كه مهمترین كار در زندگی مشترك، عشقورزی و دوست داشتن است.این اتحاد نیرومند به ما میآموزد كه چگونه بهصورت بیقیدوشرط فرد دیگری را كه همچون خودمان كاستیهایی دارد و كامل نیست، عاشقانه دوست بداریم. این كار دشوار و در عین حال شگفتانگیز است. به گذشت و فداكاری بسیار نیاز دارد و باعث تغییر در زندگیمان خواهد شد و آن را بهكلی متحول خواهد كرد.