آخن آتن
از قصر تا قصر
نجیب محفوظ
جنایت (مجموعه داستان)
سخت به خشم آمدم و شتابزده متوجه آنها شدم؛ در حالتي غريب به وحشت گرفتار ديدمشان. به يكديگر چسبيده و چشمانشان از حدقه بيرون زده و نگاه جامد بيرمقشان را به تابوت دوخته بودند. «شيخ جادالله» در همان حال كه چراغ را در چنگ ميفشرد خشكش زده بود و چشم از تابوت بر نميداشت. به تابوت كه نگاه كردم خشمم را از ياد بردم. روپوش تابوت را ديدم كه كنار رفت و موميايي كفن پوشيده در برابر ما بر پا شد.
حکایت های محله ما
بچههای محله ما یا پسران جبلاوی (به عربی: اولاد حارتنا) داستان بلند نجیب محفوظ است. این داستان در سال ۱۹۵۹ در روزنامه الأهرام منتشر میشد. نشر این داستان مخالفت بسیاری از شخصیتهای مذهبی مصر را برانگیخت؛ تا این که سرانجام نشر این کتاب در مصر ممنوع شد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۱۹ در لبنان چاپ شد. فلیب استوارت آن را به انگلیسی برگرداند و این کتاب شهرتی جهانی پیدا کرد.
عمر عبدالرحمن، مفتی نابینای مصری این کتاب را کفر تلقی کرد: سلمان رشدی مولف کتاب آیات شیطانی و نجیب محفوظ نویسنده کتاب أولاد حارتنا هر دو مرتدند، و هر کس که از اسلام به سوء سخن بگوید، شکی نیست که باید کشته شود. و اگر نجیب محفوظ را کشته بودیم، سلمان رشدی ظهور نمیکرد.»
سرانجام در اوایل سال ۲۰۰۶، رمان «بچههای محله ما» با مقدمهای از احمد کمال ابوالمجد به چاپ رسید.
شادی های گنبد
داستان کتاب دربارهی یک گروه تاتر است که مشغول تمرین بر روی نمایشنامهای با عنوان 《شادیهای گنبد》 هستند. نمایشنامهای که نویسنده در آن رازها و زوایای تاریک و پنهان و شرمآور زندگی آن گروه را بیپرده و با زبانی صریح بر روی صفحه آورده است. نمایش با وجود ترس و مخالفت اعضای گروه، با اصرار مدیر گروه بر روی صحنه میرود و بازیگران خود را مشغول بازی در نقشهای واقعی و تکرار گناهان و اشتباهات گذشته خودشان، در مقابل چشم تماشاگران مییابند.
قصر الشوق
نجیب محفوظ
ترجمه: محمدرضا مرعشیپور
عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ و غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.