در خدمت تخت طاووس
380,000 تومان
پرویز راجی
ترجمه: حسن کامشاد
ناشر: طرح نو
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۴۱۶
کمیاب
وزن | 500 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آشوب (نقاط عطف برای کشورهای بحران زده)
عقل و اعتقاد دینی
احمد نراقی و ابراهیم سلطانی
این اثر یکی از بهترین منابع در زمینه فلسفه دین می باشد. در این کتاب مسائل کلاسیک و جدید کلامی به زبانی شیوا پرداخته شده است و خوشبختانه ترجمه کتاب نیز دارای پیچیدگی نیست و به راحتی قابل استفاده است. برخی از مسائلی که در این کتاب به آنها پرداخته شده است عبارت است از تجریه دینی، عقل و ایمان، براهین اثبات وجود خدا، زبان دین، معجزات، الهیات پویشی، کثرتگرایی دینی، معرفتشناسی اصلاحشده و …
فهرست مطالب |
تامل در باب خداوند : در جستجوی حقیقت غایی تجربه دینی : مواجهه با امر الوهی چه معنای دارد؟ ایمان عقل : رابطه عقل و ایمان چگونه است؟ صفات خداوند: خداوند شبیه چیست؟ براهین خداشناسی: ادله ای در تایید وجود خداوند مساله شر : مساله ای علیه وجود خداوند شناخت خداوند بدون توسل به برهان : آیا اعتقاد به خداوند نیاز به مبنا و پایه دارد؟ زبان دین : چگونه می توانیم به نحو معناداری درباره خداوند سخن بگوییم؟ معجزات : آیا خداوند در امور زمینی دخالت می کند؟ حیات پس از مرگ : آیا دلیلی برای امیدواری وجود دارد؟ علم و دین : آیا علم و دین با یکدیگر سازگارند یا ناسازگار؟ کثرت گرایی دینی : چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد؟ و... |
مجموعهای از آثار صادق هدایت
صادق هدایت
در تاریخ معاصر ایران هیچ نویسنده ای از لحاظ تاثیر بر اندیشه های روشنفکرانه و شکل دادن به اندیشه جدید و نثر نو فارسی به پای صادق هدایت نمی رسد. هدایت اشراف زاده ای فقرزده و فرزن دروزگاری بود که برای آن ساخته نشده بود و شاید به همین دلیل هر چند توانست به بهترین شکلی آن را درک کرده و به تصویر بکشد، ولو گاه در قالب هایی کاملا نمادین و رمزآلود، اما نتوانست آن را، مردمانش و رفتارهای ریاکارانه؛ حرافات و اسطوره اندیشی و گریز آنها را از دیدن واقعیت ها و چاره اندیشی به حال خود تحمل کند. در تاریخ هنر و ادبیات ایران هدایت به مرحله ای رسیده است که نیاز به تعریف و تقدیر ندارد و مدتها است که باید صرفا تلاش کرد که آثار او و زندگی اش را موضوع مطالعات عمیق از ابعاد گوناگون علوم انسانی، ادبیات و تاریخ فرهنگی ایران قرار داد.
صادق هدایت برای اولین بار در ایران اقدام به جمعآوری متلها و داستانهای عامیانه کرد و نوشتار «اوسانه» و کتاب «نیرنگستان» را در این موضوع به چاپ رساند. «اوسانه» مجموعهای از ترانههای عامیانه و قصههای کودکان نظیر: «لچک کوچولوی قرمز»، «آقا موشه»، «شنگول و منگول» و «سنگ صبور» میباشد که در تهران به چاپ رسید. به علاوه طی دو مقاله در مجله سخن راجع به فولکلور و ادبیات توده مطالبی نوشت که مقاله اول با عنوان «طرح کلی برای کاوش فولکوریک یک منطقه» در شماره ۴ این مجله به چاپ رسید.
از همکاریهای دیگر هدایت با مجلات وزین آن زمان، میتوان به انتشار «حکایت بی نتیجه»، «درد دل میرزا یداله» و ترجمههای «تمشک تیغ دار» از آنتون چخوف، «مرداب حبشه» از گاشتن تراو، «کلاغ پیر» از اکساندر لانژکیلاند و «کور و برادرش» از آرتور شیتسلر، همگی در مجله افسانه دوره سوم، جزوه ۲۸ و انتشار «حکایت با نتیجه» در دوره سوم، جزوه ۳۳ همین مجله اشاره کرد. مجله موسیقی را هم در این دوران بنا نهاد. همچنین هدایت در کتاب «رباعیات خیام» خود تجدید نظر کرد و آن را مفصلتر با عنوان «ترانههای خیام» و با ۶ تصویر اثر آندره درویش بوسیله نشر روشنایی انتشار داد. سفرنامهای هم راجع به سفرش به گیلان و مازندران با عنوان «روی جاده نمناک» نوشت.
...من همان قدر از شرح حال خودم شرَم میکنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی میخورد؟ اگر برای استخراج زایچهام است، این مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد. گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجمین مشورت کردهام اما پیش بینی آنها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقه خوانندگانست؛ باید اول مراجعه به آراء عمومی آنها کرد چون اگر خودم پیشدستی بکنم مثل این است که برای جزئیات احمقانه زندگیم قدر و قیمتی قائل شده باشم بعلاوه خیلی از جزئیات است که همیشه انسان سعی میکند از دریچه چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیده خود آنها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازه اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر میداند و پینهدوز سر گذر هم بهتر میداند که کفش من از کدام طرف ساییده میشود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان میاندازد که یابوی پیری را در معرض فروش میگذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل میکنند. از این گذشته، شرح حال من هیچ نکته برجستهای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند به طوری که هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیانآوری پذیرفته شدهاست. رویهمرفته موجود وازده بی مصرف قضاوت محیط درباره من میباشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.